برخی نکات تربیتی در دعای استقبال از ماه رمضان

سیده ارم زهرا زیدی


چکیده

مقدمه

1- گوش

2- چشم

اقسام نگاه کردن

1- نگاه لغو

2- نگاه حرام

3- نگاه عبرت آمیز

4- نگاه ثواب

پاداش مصون نگهداشتن چشم از گناه

الف: اجر در دنیا

ب: پاداش در آخرت

3- دست

حق دست

سیمای اصحاب یمین و اصحاب شمال در قرآن

4- پا و وظایف آن

5- شکم و وظایف آن

لقمهی حرام و تأثیر آن در زندگی

نکوهش پرخوری

آثار معنوی

6- زبان وظایف آن

نتیجه

منابع و مراجع

 

چکیده

از جمله دعاهای صحیفه‍‌ی سجادیه، دعایی در استقبال از ماه رمضان و در آستانه‌ی حلول این ماه شریف است. در این دعا مؤمنین از خداوند طلب می­کنند آمادگی ورود در این ماه را به آنها ارزانی کند و اعضاء و جوارح انسان را به قیام وظایف و عبادت حق و عمل به آنچه مرضی ذات اقدس اله است موفّق گرداند و از این حیث حاوی نکات تربیتی و اخلاق فراوانی است. این نوشتار به برخی از این نکات تربیتی که درباره‌ی وظایف و مسئولیّت­های برخی از اعضاء انسان از جمله چشم، گوش، زبان، دست و پا در ماه رمضان است، پرداخته است.

مقدمه

تربیت معنوی انسان، یکی از اهداف مهم و عالی مکتب اسلام می‌باشد که خداوند از صفت «ربوبیت» انسانها را تربیت می‌کند در سوره رحمان می‌فرماید: «الرحمان، علم القرآن، خلق الانسان، علمه البیان» که قبل از خلقت انسان تعلیم قرآن را مطرح می‌سازد. تمام سفیران الهی با برنامه‌هایی که از طرف خداوند آورده بودند، تمام مدت سعی و تلاششان این بود که دست انسان را گرفته و او را بسوی اوج آسمانها و کمال ابدی و نهایی راهنمایی کنند. جانشینان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز برای هدایت انسانها همواره کوشیدند او را بشکل انسان کامل تربیت نمایند. به همین جهت در تعالیم و مناجاتشان با حق که قرآن صاعد است، مشاهده می­کنیم در کنار قرآن کریم، به تربیت انسانها همّت گمارده­اند و مسایل گوناگون کلامی، اخلاقی، عرفانی، اجتماعی، سیاسی، تربیتی و غیره را در لابلای دعاها انتقال داده­اند که از جمله آنها کتاب گرانقدر «صحیفه سجادیه» می‌باشد که از مجموعه دعاهای امام علی بن الحسین، زین العابدین (علیه السلام) می‌باشد در عرصه‌های مختلف بر آن از طرف تشنگان معارف اهل بیت، شروحی نوشته شده است.

امام سجاد (علیه السلام) در ابتدای این دعا، ماه رمضان را یکی از راههای خدا خوانده‌اند:

«الحمد الله الذی حبانا لدینه واختصَّنا بِملَّته لِنسلک بمنِّه اِلی رِضوانِهِ وَالحَمدُلِلهِ الَّذِی جَعَلَ مِن تِلکَ السُّبُل شَهرَهُ شَهرَ رَمضَانَ»

«حمد و ستایش لایق آن خدای است که به ما دین خویش را ارزانی داشته، آیین خویش را به ما اختصاص داده، ما را به راه‌های لطف و احسانش قرار داده است و حمد و ثنا، شایسته آن خدای است که یکی از راه‌های آن لطف و احسان، ماه رمضان را قرار داده است.»

سپس امام زین العابدین (علیه السلام) با ذکر پنج اسم از اسامی ماه رمضان به پنج ویژگی ماه خدا که از خصائص این ماه شریف است، اشاره کرده­اند این اسامی عبارتند از ماه روزه گرفتن (شهر الصّیام)، ماه اسلام (شهرالاسلام)، ماه پاکیزگی و طهارت (شهر الطُّهُور)، ماه پاک شدن انسان از کثافتها و آلودگیهای معنوی (شهر التَّمحِیص) و ما قیام و عبادت برای خدا (شهر القِیام) است.

با توجه به این دعا که قبل از حلول ماه رمضان خوانده شود، ذکر این نکته نیز لازم است که قاری این دعا با فرهنگ دعا آشنا شده و در راه تحصیل محتوای آن و انتقال آن به جامعه خویش تلاش کند و این مسئله را مدّ نظر قرار دهد که صرفاً خواندن دعا انسان را به آن هدفی که در نگاه ائمه بوده است و تربیتی خدایی که مدّ نظر این ادعیه بوده، نایل نمی­کند.

در این تحقیق مختصر فرازهایی از دعای استقبال ماه مبارک رمضان صحیفه‌ی سجادیّه انتخاب شده و نکات تربیتی فردی و اجتماعی و معنوی که از آن قابل برداشت است مورد اشاره قرار گرفته است.

مطالب این قسمت به تبعیّت از ترتیبی که در این دعای شریف وجود دارد، در پنج موضوع سامان یافته است و هر بخش مربوط به وظایف و مسئولیّت عضوی از اعضای انسان می­باشد که عبارتند از: گوش، چشم، دست و پا، شکم و زبان.

1- گوش

در این فراز دعا امام سجاد (علیه السلام) گوش و فرائض و مسئولیت انسان پیرامون گوش را بیان می‌نمایند. در این دعا حضرت چنین می‌فرمایند:

«حَتی لاَ نُصغِیَ بِاَسمَاعِنَا اِلی لَغوٍ»

تا این که ما در این مای با گوش‌هایمان به کلام و حرفهای لغو بیهوده، رغبت نداشته باشیم. در این فراز از دعا، امام سجاد (علیه السلام) گوش را قبل از همه جوارح انسان بیان نموده است، شاید سرّ این نکته این باشد که زبان و چشم انسان در اختیار وی هستند که اگر از آنها استفاده ننماید نمی‌تواند حرف بزند و چیزی را نگاه کند ولی تا وقتی که انسان بیدار است، گوشش کار می‌کند و صداهای اطراف آن پیوسته آن را اشغال می‌نماید.

امام سجاد (علیه السلام) برای فعل شنیدن در این فراز از واژه‌ی  «اصغاء» استفاده کرده­اند. برای پی بردن به معنای دقیق اصغاء توجّه به تقسیم ذیل ضروری است.

انسان حرف و کلام دیگران را می­تواند به سه شکل بشنود:

الف) انسان در زندگی روزمره خویش، خیلی صدها و حرفها را از طریق گوش می‌شنود ولی اگر انسان به آن صدا و حرف توجهی ننماید، این حالت را «سماع» می‌گویند و این صدا در باطن انسان تأثیری ندارد و جزء روحش نمی‌شود.

ب) انسان از طریق گوش، صدایی را می‌شنود ولی به آن توجه می‌کند، این حالت تا «استماع» می‌گویند.

ج) انسان صدایی را بشوند که علاوه بر اینکه به آن توجه نماید، رغبت و توجه شدید میتنی بر میل باطنی داشته باشد، این حالت را «اِصغاء« می‌گویند.

می‌توان گفت که امام سجاد (علیه السلام) می‌خواهد بگوید که انسانی که راهی کوی دوست و سالک الی الله می‌باشد، حرف و کلام لغو و بیهوده‌ی دیگران را با رغبت شدید و میل باطنی نشوند که در قلبش سکنی گزیده آن را از یاد خدا، غافل نماید. به عبارت دیگر این انسان نیست که با توجه و رغبت و میل باطنی صداها را می‌شنود و آن را در قلبش قرار می‌دهد بلکه این صداها هستند که بر خلاف میل انسان در قلب و روح سکنی می‌گزیند!

گاهی اوقات انسان حرف‌هایی را می‌شنود و به آن دل بسته راضی و خوشحال می‌شود، در زیارت عاشورا می‌خوانیم که کسانی که به امام حسین (علیه السلام) ظلم کردند، قتل رساندند و کسانی که به این ظلم و قتل را انجام نداند ولی به کار آن‌ها راضی بودند، در ردیف لعنت شده‌گان قرار گرفتند!

«لعن الله امة قتلک و لعن الله امة ظلمتک و لعن الله امة سمعت بذلک فرضیت به»

خداوند لعنت کند امتی را که شما را به قتل رساند، به ظلم کرده و به این افعال راضی و خوش بوده است!

با اینحال همان حضرت در «رسالة الحقوق» در بیان حقّ «گوش» آمده است:

«وَ حَقُّ السَّمْعِ تَنْزِيهُهُ عَنْ سَمَاعِ الْغِيبَةِ وَ سَمَاعِ مَا لَا يَحِلُّ سَمَاعُه‏»[1]

حق گوش آنست که تو بواسطه آن غیبت برادر مسلمانت را گوش ندهی و گوشت را به چیزهای مشغول نساز که شنیدن آن برایت حلال نباشد.

در این بخش از دعای امام سجاد (علیه السلام) دو چیز را از جمله حقوق گوش بر ذمّه‌ی یک انسان سالک بیان نموده است؛ اول: نشنیدن غیبت و دوم نشنیدن چیزهایی که شنیدنشان برای انسان جایز نمی‌باشد. در هر دو مورد از واژه‌ی «سماع» استفاده شده است، یعنی می­توان استفاده کرد که حتّی سماع غیب نیز بر گوش جائز نیست و لذا اگر در مجلسی غیب می­کنند باید از آن مجلس خارج شد تا حتّی به گوش انسان نیز نرسد، تا چه رسد به این بخواهد به محتوای آن توجّه کند و یا به آن راضی باشد.

 در قرآن هم خداوند در تربیت انسان برای گوش دارای اهمیت و ارزش خاصی قایل است که می‌‌فرماید:

«إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ كلُ‏ُّ أُوْلَئكَ كاَنَ عَنْهُ مَسُْولا»[2]

اعضا و جوارح انسان یکی از شاهدان روز رستاخیز محسوب می‌شوند، لذا انسان باید همیشه به این امر سعی داشته باشد که افعال و اعمال خدا پسند را انجام دهد و در غیر اینصورت، اعضاء وی علیه او در روز قیامت شهادت خواهند داد:

«الْيَوْمَ نخَْتِمُ عَلىَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكلَِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشهَْدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كاَنُواْ يَكْسِبُون‏»[3]

2- چشم

در این قسمت امام سجاد (علیه السلام) به حق چشم و وظایفی که انسان در قبال او دارد، اشاره می­فرمایند. در فراز بعدی این دعا، ایشان می‌فرمایند:

«وَ لا نسُرع بأبصارنا الی لهوٍ» ( مقرر فرما که ما در این ماه با چشمانمان به دیدن چیزهای لغو و لهو عجله نکنیم.)

ایشان در جای دیگر مسئولیّت انسان در قبال چشم را اینگونه تبیین می‌نمایند:

«و حق البصر ان تغصه عما لا یحل لک و تعتبر بالنظر به»[4] (چشمت بر تو این حق را دارد که با کمک آن چیزهای را نگاه نکنی که دیدن آن برایت حلال نباشد و بواسطه آن درس عبرت و پند بگیر.)

چشم انسان از آن وسیله‌های است که انسان می‌تواند با کمک آن حقایق جهان هستی را نگاه کرده و درباره‌ی آن تفکر نماید و از وقایعی که در تاریخ رخ داده، عبرت گرفته از خطرات آن دور باشد. قرآن افرادی که از اعضاء خویش استفاده و بهره کامل نمی­برند را نکوهش کرده و آنان را در ردیف حیوانات قرار می‌دهد:

«لهَُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بهَِا وَ لهَُمْ أَعْينُ‏ٌ لَّا يُبْصِرُونَ بهَِا وَ لهَُمْ ءَاذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بهَِا  أُوْلَئكَ كاَلْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ  أُوْلَئكَ هُمُ الْغَافِلُون‏»[5] (برای آنان قلوبی‌اند که بواسطه آنها تفقه نمی‌کنند، برای آنها چشمانی قرار دادیم ولی از آنها حقایق هستی و زندگی را نگاه نمی‌کنند و گوش شنوا را در اختیار آنها قرار دادیم که بواسطه آن گوش نمی‌کنند، اینان مثل چارپایان هستند بلکه گمراه‌تر از آنان او را همین‌های هستند که غافلند.)

همچنین در جایی دیگر خداوند از مؤمنین می­خواهد چشم خود را در برابر آنچه حرام و شایسته‌ی دیدن نیست، ببندند:

«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ...»[6] «ای پیامبر به اهل ایمان بگو که چشم خود را (از بعضی از مناظر) بپوشاند.»

اقسام نگاه کردن

در برخی روایات معصومین (علیه السلام) نگاه کردن را به چهار نوع تقسیم کرده‌اند:

1- نگاه لغو

رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم): «ایّاکُم وَ فضول النَّظر فانّه یُبذرُ الهَوی وَ یُولِّدُ الغِفلَةَ»[7]

«از نگاه کردن فضول، بیکار و لغو بپرهیزید، زیرا چنین نگاه کردنی بذر هوا و هوس را در دل انسان قرار می‌دهد و باعث غفلت انسان می‌شود.»

2- نگاه حرام

رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلم):

«من ملأ عینه من حرام الله ملأ الله عینه یوم القیامة من النار، الا ان یتوب و یرجع»[8] «کسی که چشمش را از حرام پر کرده خداوند روز قیامت چشمش را از آتش جهنم پر خواهد نمود، مگر اینکه توبه کند و به سوی خدا برگردد.»

امام جعفر صادق (علیه السلام) می‌فرماید:

«انَّ عیسی بن مریم قال لاصحابه: ایاکم و النظرة فانّها تزرع فی القلب الشَّهوَةَ وَ کَفی لِصاحبها فِتنةً، طوبی لمن جعل بصره فی قلبه و لم یجعل بصره فی عینه»[9] (عیسی بن مریم ـ به حواریونش گفت: در نگاه کردن مواظب باشید، زیرا نگاه کردن دل قلب بذر شهوت را قرار می‌دهد و برای بیننده برای ایجاد فتنه کافی است و خوشا به حال آن کسی که بصارت و نگاه کردن را در قلبش قرار دهد و بصارت را در چشمش قرار ندهد.)

3- نگاه عبرت آمیز

امیرالمؤمنین (علیه السلام): «کلُّ نظر لیس فیه اعتبار فلهو»[10] (هر نگاهی که در آن عبرت‌آموزی نباشد، لهو و بیکار است.)

حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «اِنَّ المؤمنَ اذا نظر اعتبر»[11] (همانا مؤمن وقتی نگاه می‌کند بواسطه نگاه کردن عبرت می­گیرد.)

4- نگاه ثواب

رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) :

«اَلنَّظرُ اِلی العالم عبادة، و النظر الی الامام المقسط عبادة، والنظر الی الوالدین برأفة و رحمة عبادة، والنظر الی الاخ توده فی الله عزوجل عبادة»[12] (نگاه کردن به عالم و امام عادل عبادت است و با رأفت و رحمت، والدین را نگاه کردن و دیدن برادری که در راه خدا با آن مودت کنی، عبادت است.)

پاداش مصون نگهداشتن چشم از گناه

هر کس چشمش را از گناه مصون نگه می‌دارد، خدا آن را در دنیا و آخرت پاداش خواهد داد.

الف: اجر در دنیا

1- دیدن عالم ملکوت پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:

«غُضُّوا اَبصارَکُم تَرَونَ العَجائِبِ»[13]

2- رسیدن به لذت عبادت: امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:

«النَّظر سهم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ایمانا یجد حلاوته فی قلبه»[14]

ب: پاداش در آخرت

1- ازدواج با حورالعین: امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:

«من نظر الی امرأة فرفع بصره الی السآءِ اوغَمَّضَ بصره و لم یرتدَّ بصره الیه حتی یزوجهُ اللهُ منَ الحورِ العِینِ»[15]

3- رهایی از گریستن در روز قیامت: امام باقر (علیه السلام) می‌فرمایند:

«کلُ عُینٍ باکيةٍ یوم القیامة غیر ثلاثٍ، عین سهرت فی سبیل الله و عین فاضَت مِن خشيَةِ اللهِ و عینٍ غُضَّت عَن مَحارِمِ اللهِ»[16]

3- دست

 امام سجاد (علیه السلام) در قسمتی دیگر از این دعا وظایف دست را بیان نموده­اند:

«حتی نُبسُطَ اَیدِیَنَا اِلی مَحظُورٍ » (تا اینکه ما با دستهایمان کاری را انجام ندهیم که تو آن را حرام کرده‌ای.)

در زندگی انسان دستش دارای اهمیت خیلی زیاد است که بوسیله‌ی آنها خیلی از کارها انجام می­شود. انسان می‌تواند با دستهایش کاری انجام دهد که بعد از مرگش باقیات صالحات و کار خیری شوند که ادامه داشته باشند.

حق دست

امام سجاد (علیه السلام) در رسالة الحقوق می‌فرمایند:

»وَ حقُّ یدک ان لا تبسطها الی ما لایحلُّ لک»[17] (حق دست این است که با او کاری انجام ندهی که برایت حلال نباشد.)

انسان وقتی عملی را انجام می‌دهد، تأثیر معنوی آن بر انسان مترتب می‌شود و بر دیگران نیز اثرگذار است، اگر آن عمل، نیک و صالح باشد، تأثیری مادی و معنوی آن عمل نیز نیک خواهد بود و اگر بد و گناه باشد، باعث تأثیر بد می‌شود، خداوند در قرآن می‌فرماید:

«وَنَکتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ آثَارَهُم» طبق این آیه‌ی شریفه، خداوند خود اعمال انسانها را می‌نویسد و آثار منفی و مثبت را نیز ثبت می‌کند.[18]

هابیل نیز به حقیقت دست یافته بود و به همین جهت وقتی قابیل او را تهدید به قتل کرد سریع پاسخش داد که من دستم را بسوی تو دراز نمی‌کنم تا تو رو بکشم:

«إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الاَْخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ  قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ لَئنِ بَسَطتَ إِلىَ‏َّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنىِ مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِىَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ  إِنىّ‏ِ أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَلَمِين‏»[19]

در سفارشات ائمه معصومین (علیه السلام) به اعضا و جوارح انسان توجه داده شده است، به طور مثال در دعای وضو نیز امام معصوم به ما تذکر داده است:

«اللهم اعطنی کتابی بیمینی والخُلد فی الجنان بیساری و حاسبنی حسابا یسیرا اللهم لاتعطنی کتابی بشمالی و لا من ورآء ظهری و لاتجعلها مغلولة الی عنقی وَ أعوذبک من مقطعات النیران»

انسان به واسطه این دعا به خدا عرض می‌نماید:

«خداوندا! نامه اعمال من را در دست راست من قرار ده، مرا در بهشت جای ده و حساب من را آسان کن. خدایا! نامه اعمال مرا به دست چپم و از پشتم قرار نده و نه آن را به گردنم گره بزن من از آتش جهنم پناه می‌برم.»

در این نیز بغیر مستقیم به کارهایی که به دست انسان مربوط می‌شوند، تذکر داده شده است که انسان وقتی در هر روز چند مرتبه این دعا را حین وضو بخواند، به محتوای این دعا به مصادیق آن کارهای می‌شود که باعث می‌شوند که نامه اعمال انسان در دست راست با چپش قرار دهند.

 

سیمای اصحاب یمین و اصحاب شمال در قرآن

قرآن کریم با بیانات مختلفی انسانها را به دو دسته تقسیم نموده است و آنها را اصحاب یمین و اصحاب شمال می­خواند. اصحاب یمین، اصحابی‌اند که اعمالشان در دست راستشان و اصحاب شمال، اصحابی‌اند که نامه اعمالشان در دست چپشان داده می‌شود.

 

از جمله ویژگی­هایی که قرآن کریم در اصحاب یمین بیان فرموده می­توان به موارد اشاره کرد:

1- حسابش آسان گرفته می‌شود: «فَأَمَّا مَنْ أُوتىِ‏َ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا»[20]

«پس کسی که نامه‌ی اعمالش در دست راستش قرار دادی می‌شود پس بزودی حسابش آسان می‌شود.»

2- به اهل خانه‌اش شاد و خندان برمی‌گردد (منظور از اهل خانه، افراد نیک و صالحند)

3- نامه اعمال خود را برای مشاهده و خواندن به دیگران می‌دهد.

4- به اعطای نامه‌ی اعمال یقین دارد.

5- در بهشت عالی و بهترین زندگی می­کنند.

6- در رفیع­ترین و بلند‌ترین بهشت و باغ‌ها که میوه‌های آن به هم نزدیک خواهند بود، قرار داده می‌شوند.[21]

در مقابل اصحاب شمال در قرآن کریم اینگونه توصیف شده­اند:

1- در روز قیام داد و فریاد و فغان آنها بلند است: «وَ أَمَّا مَنْ أُوتىِ‏َ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ فَسَوفَ یَدعُوا ثُبوراً وِیَصلیٰ سَعِیراً»[22] «اما کسب که اعمالنامه‌اش در دست چپش داده می‌شود، بزودی فریاد خواهد کشید و در آتش جهنم انداخته می‌شوند.»

2- در آتش جهنم انداخته می‌شود.

3- آرزو می‌کند که ای کاش من از نامه‌ی اعمالم بی‌خبر بودم.

5- آرزو می‌کند که موت او را نابود کرده بود.[23]

4- پا و وظایف آن

امام سجاد (علیه السلام) برای تبیین وظایف پای انسان می‌فرمایند:

«ولا نَخطُوَ بِاَقدَامِنَا اِلی مَحجُورٍ» (و نه با پا به سوی آن کاری قدم برداریم که آن را منع نموده‌ای)

در این فراز از دعای امام علی ابن الحسین (علیه السلام) وظایف پا بیان شده است همچنانکه در رسالة الحقوق ایشان به بیان حق پا را بر گردن انسان می‌پردازد:

«وَ حَقُّ رِجلَیکَ اَن لاَ تَمشِیَ بِهِمَا اِلی مَا لاَیَحِلُّ لَکَ فِیهِمَا تَقِفُ عَلَی الصِّرَاطِ فَانظُر اَن لا تَزِلَّ بِکَ فَتَتَرَدیٰ فِی النَّارِ»[24] (و اما حق پا این است که بوسیله آنها راه‌هایی را انتخاب نکن که راه پیمودن آن بر تو حلال نباشد، این پاهای‌اند که با آن از پل صراط خواهی گذشت، پس با آنها کاری انجام بده که آنجا متزلزل نشوند و در آتش جهنم سقوط کنی.)

امام زین العابدین (علیه السلام) توفیق در جهت گام برنداشتن در مسیر گناه را از خدا طلب کرده­اند و گام برداشتن در مسیر کارهای خوب را شاید به این جهت باشد که اغلب مردم که می‌خواهند در راه خدا قدم بردارند همیشه دنبال کارهای‌اند که نیک و خوبند و آنها را با توجه و دقت بیشتری انجام می‌دهند ولی همین مردم گناه و معصیت و امور حرام را خوب نشناخته و آنها را در مرحله‌ی عمل درک نمی‌کنند و در نتیجه به‌آثار وضعی و تکوینی آنها مبتلا می‌شوند! بیان مبارک امام سجاد (علیه السلام) برای تذکر و یادآوری همین نکته است که انسان سالک باید همیشه راه را چاه بازشناسد و سعی کند کاری حرام از او سر نزند.

با رجوع به دعایی که مخصوص اذکاری هنگام وضو وارد شده است، نیز می­توان به برخی دیگر از وظایف پا پی برد. در دعای وضو هنگام مسح پاها مستحب است گفته شود:

«اَللهُمَّ ثَبِّتنِی عَلیٰ الصِّراطِ یَومَ تَزِلُّ فِیهِ الاقدَامُ وَاجعَل سَعییِ فِیمَا یُرضِیکَ عَنِّی یَا ذَالجَلاَلِ وَالاِکرَامِ»

«خدایا مرا روز که پاها لرزان می‌شوند، ثابت قدم دار و تلاش و سعیم را در چیزهایی قرار ده که تو از آن راضی باشی یا ذالجلال و الاکرام» یعنی از خداوند طلب می­کنیم و سعی و تلاش و حرکت ما در جهت رضایت خویش قرار دهد.

در روایات اهل بیت (علیه السلام) به انسان تذکر داده شده که در دنیا باید کارهایی را انجام دهد که او را در روز قیامت از عذاب‌های قیامت و جهنم نجات دهند. امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:

«در روز قیامت بر پل صراط سه ایست بازرسی قرار دارد؛ در ایست بازرسی اول پیرامون امانت و رحم و انسان دوستی سؤال می‌شود. در ایست بازرسی دوم درباره‌ی نماز سؤال می‌شود و در ایست بازرسی سوم، ایست عدل ربُّ العالمین است.»[25]

5- شکم و وظایف آن

در این قسمت امام سجاد (علیه السلام) وظایف شکم را بیان می‌فرمایند:

«حتی لاَ تَعِیَ بُطُونُنَا اِلاّ مَا اَحلَلتَ» «تا اینکه شکم‌هایتان غیر از چیزهای که تو حلال نموده‌ای، چیزی دیگر را در خود جای ندهند.»

شکم از آن اعضای بدن انسان که در روز غذا را هضم نموده چیزهای ضروری را برای بدن ارسال کرده و مواد فاسد و زاید را دفع می‌نماید. انسان بواسطه دستگاه شکم برای انجام فعالیت، نیرو می‌گیرد و آن را در راه نایل آمدن تقرب الهی، کسب و کار، تفریح سالم، عبادت و جهاد در راه خدا خرچ می‌نماید.

حضرت علی ابن الحسین (علیه السلام) در رسالة الحقوق حق شکم را اینچنین بیان می‌کنند:

«وَ حَقُّ بَطنِکَ اَن تَجعَلَهُ اَن لاَ تَجعَلَهُ وِعَآءً لِلحَرَامِ وَلاَ تَزِیدُ عَلَی الشَّبَعٍ»[26] («و اما حق شکمت این است که آن را برای غذای حرم ظرفی قرار نده و بیش از میل چیزی زیاده نخور.)

امام سجاد (علیه السلام) در این کلام نورانیشان از خداوند دو چیز را طلب نموده‌ است که همواره باید مورد توجه انسان سالک قرار گیرد.

1- انسان از غذای حرام شکمش را پر نکند. 2- بیش از میل چیزی نخورد.

لقمه‌ی حرام و تأثیر آن در زندگی

یکی از چیزهای که انسان مؤمن در طول زندگی باید به آن توجه و دقت بیشتری داشته باشد، غذای حلال و پرهیز از لقمه حرام است. لقمه حرام بر انسان تأثیرو وضعی و تکوینی می‌گذارد و در نتیجه انسان از عبادت خدا و انجام کارهای نیک دور شده عاقبتش به خطر می‌افتد. لقمه‌ی حرام از آن چیزهایی است که علاوه بر محو نمودن تأثیر عبادت در باطن انسان، بر اولاد و نسل آینده‌اش تأثیر دارد. امام باقر (علیه السلام) می‌فرمایند:

«وقتی یکی از شما لقمه‌ی حرام می‌خورد علاوه بر آنکه حج و عمره و صله رحمش (و عبادت‌های دیگر او) مورد توجه خداوند قرار نمی‌گیرد و از درجه‌ی قبول سقوط می‌کند، نسل آینده‌اش نیز خراب می‌شود.»[27]

پرهیز از غذای حرام از اموری است که برای آن به ما تذکر داده شده است، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:

«ترک نمودن لقمه‌ی حرام نزد خداوند بهتر از هزار نماز و روزه‌های مستحبی است.»[28]

 نکوهش پرخوری

یکی از چیزهایی که انسان مؤمن باید از آن  بر حذر باشد و انسان سالک آن را در برنامه زندگی خویش اجرا نماید، اجتناب از پرخوری است، در بخش دوم فراز از دعا امام سجاد (علیه السلام) پرخوری را نکوهش نموده و آن را از برنامه‌ی زندگی انسان مؤمن دانسته‌اند. پرخوری علاوه بر ضرر و زیانهای جسمانی و گوارشی بر روح و روان انسان تأثیر بدی دارد که به بعضی از آنها را متذکر می‌شویم.

آثار پرخوری در آخرت

حضرت سلمان فارسی از پیامبر خدا (صل الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند که فرمود:

«اِنَّ اَکثَرَ النَّاسِ شَبعاً فِی الدُّنیَا اَکثَرُهُم جُوعاً فِی الآخِرَةِ»[29] (اغلب مردمی که در دنیا پرخور بودند در آخرت نیز نسبت به دیگران گرسنه‌تر خواهند بود.)

شاید مراد از گرسنگی روز آخرت این باشد که انسان از کمالات روحی و معنوی محروم می‌ماند. انسانی که در دنیا جز برای پرکردن شکمش هدف دیگری ندارد و دنبال ارضای خواسته‌های نفسانی می‌باشد، از طریق پرخوری نورانیت و صفای دل و روح آن به تدریج کمتر می‌شود، قوای تفکر آن رو به خاموشی می‌رود، با زیاده شدن تسلط و خواب و شهوت بر روان انسان، او نمی‌تواند در عبادت حضور قلب داشته باشد، خلاصه از آن نتایجی محروم می‌ماند که از طریق کم خوری حاصل می‌شود.

آثار معنوی

حضرت عیسی (علیه السلام) درباره کم رنگ شدن رنگ خدا در زندگی و بی‌رغبتی انسان از نماز و عبادت خداوند می‌فرماید:

« يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَأْكُلُوا حَتَّى تَجُوعُوا وَ إِذَا جُعْتُمْ فَكُلُوا وَ لَا تَشْبَعُوا فَإِنَّكُمْ إِذَا شَبِعْتُمْ غَلُظَتْ رِقَابُكُمْ وَ سَمِنَتْ جُنُوبُكُمْ وَ نَسِيتُمْ رَبَّكُمْ»[30] (ای بنی اسرائیل! تا وقتی که گرسنه نشوید، غذا نخورید، هر وقت گرسنگیتان افزایش یافت، آن وقت غذا بخورید، زیرا وقتی شکمتان پر می‌شود گردنتان کلفت می‌شود، شکمتان بیرون می‌آید و پروردگارتان را فراموش خواهید کرد.

آثار بدنی

1- پیامبر خدا (صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

از پرخوری پرهیز کنید، زیرا این عادت، بدن را خراب و بیمار می‌کند و در عبادت، سستی و تنبلی می‌آورد.

2- کسی که غذایش کم است، بدنش سالم و قلبش نورانی است و کسی که پرخور است، بدنش مریض و قلبش مثل سنگ است.[31]

6- زبان وظایف آن

در این فراز از دعای امام سجاد (علیه السلام) آمده است:

«وَلاَ تَنطِقُ اَلسِنَتُنَا اِلاّ بِمَا مَثَّلتَ» (و زبانهای ما جز به اموری که تو بیان نموده‌ای، گویا نشوند.)

زبان یکی از اعضای مهم بدن انسان است، به وسیله‌ی همین زبان، انسان با دیگران ارتباط برقرار می‌کند، حاجتهای خویش را به خدا و دیگران عرضه می‌کند، خدا را ذکر می‌کند، حرف حق می‌زند و برای اعتلای کلمه‌ی حق، حرف حق را به زبان می‌آورد.

حق زبان

امام علی بن الحسین (علیه السلام) حق زبان را اینچنین بیان می‌نمایند:

«وَ حَقُّ اللِّسَانِ إِكْرَامُهُ عَنِ الْخَنَى وَ تَعْوِيدُهُ الْخَيْرَ وَ تَرْكُ الْفُضُولِ الَّتِي لَا فَائِدَةَ لَهَا، وَالبِرُّ بِالنَّاسِ وَ حُسنُ القَولِ فِیهِم»[32]( اما حق زبانت این است که از زدن حرف‌های بد و ناپسند، زبان را نگه‌دار، او را به سوی خیر و نیکی بازگردان، گفتن حرفی را ترک کن که هیچ فایده‌ای ندارد، با مردم با نیکی رفتار کن و با آنان خوب و پسندیده سخن بگو.)

پیامبر خدا (صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«وقتی صبح می‌شود، تمام اعضای بدن انسان به زبان می‌گویند: تو درباره‌ی ما از خدا بترس و تقوای او را پیشه کن، زیرا که اگر تو به راه راست بودی، ما هم راه راست هدایت می‌شویم و اگر تو منحرف شدی ما هم به تبع تو به انحراف کشیده می‌شویم.»

ما در اینجا، قسمنی از فهرست گناهان زبان را متذکر می‌شویم که علمای اخلاق آن را کتاب‌هایشان بیان نموده‌اند:

غیبت، دروغگویی، تهمت و افترا، تمسخر، طعنه زنی، دل آزاری دیگران، گواهی دروغین، اِشاعه فاحشه، قسم و حلف دروغ، نفاق، کتمان حق و غیره.

از صفاتی که خداوند در قرآن کریم به سخن شایسته و حسن نسبت داده است نیز می­توان به ملاک­ها پسندیده بودن سخن و شرایط نیکو بودن گفتار نیز پی برد. برخی این شرائط عبارتند از:

 1- قَولاً مَعرُوفاً؛ سخن معروف و نیک باشد.

2- اِذَا قُلتُم فَاعدِلُوا؛ سخن از روی انصاف و عدالت باشد.

3- قُولُوا قَولاً سَدِیداً؛ سخن محکم و استوار و مبرهن باشد.

4- قَولاً بَلِیغاً؛ سخن رسا باشد و مطلب را خوب برساند.

5- قَولاً کَرِیماً؛ سخن محترمانه باشد.

6- قَولاً لَهُ لَیِّناً؛ سخن نرم و لین باشد و حاوی کلمات درشت و دل­آزار نباشد.

7- قُولُو لِنَّاسِ حُسناً؛ سخن نیک و خوب باشد.

8- قَولاً مَیسُوراً؛ سخن سهل و آسان باشد.[33]

نتیجه

از مجموع آنچه گذشت می­توان نتیجه گرفت روزه‌ی حقیقی در کلامات معصومین علیهم­السلام و از منظر امام سجاد علیه السلام به پرهیز و امساک از خوردن و آشامیدن محدود نمی­شود بلکه روزه‌ی حقیقی روزه­ایست که تمامی اعضاء و جوارح انسان نیز روزه بوده و به عبادت و انجام دستورات الهی قیام کنند و عبادت اعضاء انسان نیز به پرهیز از گفتن، شنیدن و انجام دادن کارهایی است که خواست و مرضی خداوند نبوده و حرام شمرده می­شود و لذا در دعای استقبال از ماه رمضان نیز از خداوند مسئلت می­کنیم که توفیق روزه‌ی واقعی به ما داده شود تا اعضاء جوارح ما نیز همگی در راستای اطاعت و عبادت پروردگار عمل کنند.

 

منابع و مراجع

1.      قرآن کریم

2.      مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، مؤسسة الوفاد، 1403 ق.

3.      شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین،‌ 1404.میزان الحکمه، ج4،

4.      عزیزی، عباس، متن کامل و ترجمه‌ی «مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه» انتشارات صلوه، 1386.

5.      کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، تهران، مکتبة الصدوق، 1381 ه، ق.فضائل الشیعه،

6.      الحمدان، ورّام بن ابي فراس، تنبيه الخواطر و نزهة النواظر، ، مكتبه فقيه، قم، چاپ اول .

7.      طوسی، محمد بن حسن، امالی، ترجمه‌ی صادق حسن زاده، نشر اندیشه‌ی هادی، 1388.

  1. حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، مکتبه الاسلاميه، چاپ پنجم، تهران،1401ه.

9.      عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، انتشارات سهرودی، 1387.

 

 



[1]. بحارالانوار، ج71، ص4، باب جوامع الحقوق، حدیث1.

[2]. اسراء:36.

[3]. یس:65.

[4]. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 618.

[5]. اعراف:179.

[6]. نور:30.

[7]. میزان الحکمه، ج4، ص3288، حدیث 20245.

[8]. میزان الحکمه، ج4، ص3291، حدیث 20280.

[9]. همان، ص 3288، حدیث20249.

[10]. میزان الحکمه، ج4، ص3289، حدیث 20263.

[11]. همان، ص3289، حدیث 20264.

[12]. همان، حدیث 20266.

[13]. مصباح الشریعه، ص9.

[14]. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص18، حدیث 4969.

[15]. همان، ج3، ص473.

[16]. اصول کافی، ج2، ص80.

[17]. بحارالانوار، ج71، ص4، باب جوامع الحقوق، حدیث1.

[18]. یس:12.

[19]. مائده:27-28.

[20]. انشقاق:7-8.

[21]. (الحاقه/19 یا 24. انشقاق/7)

[22]. انشقاق:9-11.

[23]. الحاقه/35 تا 29. انشقاق: 10-11.

[24]. بحارالانور، ج71، ص4، باب جوامع الحقوق، حدیث1.

[25]. بحارالانوار، ج8، ص65، حدیث2.

[26]. بحارالانوار، ج71، ص4، باب جوامع الحقوق، حدیث1.

[27]. امالی الطوسی، ص680، حدیث 1447.

[28]. تنبیه الخواطر، جلد3، حدیث 120.

[29]. املی الطوسی، صفحه 680، حدیث 1447.

[30]. وسائل الشیعه، ج16، ص409.

[31]. بحارالانوار، ج66، ص334، حدیث35. اقتتباس آزاد از شرح حدیث عنوان بصری، آیت الله محمد باقر تحریری، ص253.

[32]. بحارالانوار، ج71، ص286، حدیث41.

[33]. المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص503، باب قولاً.