ازدواج، تجرّد و تعدّد زوجات از نگاه ادیان ابراهیمی

تصویر فاطمه


چکیده:

طرح مسئله

مقدمه

الف) مفهوم شناسی

ب) ازدواج راه حلّی میانه

بخش اوّل: ازدواج در ادیان ابراهیمی

1- ازدواج در آیین یهود

2- ازدواج در مسیحیّت

3- ازدواج از دیدگاه اسلام

بخش دوّم: تجرّد در اسلام و مسیحیّت

2- تجرد از دیدگاه اسلام

فصل سوّم: تعدّد زوجات

1- آیین یهودیت

2- تعدد زوجات از دیدگاه مسیحیّت

3- تعدد زوجات ازدیدگاه اسلام

نتیجه‌ی بحث

 

چکیده:

اسلام برخلاف بسیاری از مکاتب که یا ازدواج را امری نکوهیده و یا لااقل مانع بزرگی بر سر راه تکامل انسانی می­دانند، ویا قائل به ارضای بدون حد حصر غرائز جنسی هستند، با اتّخاد رویکردی متعادل، تنها راه ارضای صحیح این غریزه را ازدواج و زندگی زناشوئی دانسته است و برای نهاد خانواده، شأن و جایگاه ویژه­ای قائل شده است. بر همین اساس است که ازدواج در اسلام امری مقدّس و عزوبت امر پلیدی است و این دقیقاً مخالف با دیدگاه مسیحیّت است که ترک ازدواج را نوعی  رهبانیّت تلقی کرده و آنرا وسیله­ای جهت نیل به کمال دانسته­اند. همچنین تجویز تعدّد زوجات در اسلام در حقیقت اقدامی اصلاحی است و ماهیّت آن اصلاح امر شایعی بود که قبل از اسلام به نحو گسترده و غیرضابطه­مندی رایج بوده است. علاوه بر این، دین اسلام دینی اجتماعی است و علاوه بر سعادت فرد، مصالح اجتماعی را نیز مد نظر قرار داده است، لذا با توجّه ضرورت­های اجتماعی، انتخاب همسران متعدّد را حداکثر تا چهارعدد تجویز کرده است و البته این به هیچ وجه به معنای ترغیب و یا توصیه به چند همسری نیست.

طرح مسئله

در قرآن کریم مسئله‌ی ازدواج به عنوان یکی از نشانه­های خداوند بر روی زمین دانسته شده و همسران، مایه‌ی آرامش یکدیگر معرّفی شده­اند. اصل مسئله‌ی ازدواج به عنوان قانون عامی که در تمامی موجودات عالم جاری است، مورد تأیید همه‌ی ادیان الهی واقع شده است ولی در نحوه‌ی نگرش به آن و امکان مانعیّت آن برای رسیدن به برخی کمالات اخلاقی، اختلافاتی وجود دارد که پرداختن به آن، بعدی دیگر از ابعاد مترقی اسلام در مورد این پدیده‌ی مقدّس را آشکار می­سازد. ما در این تحقیق ابتدا به دیدگاه ادیان ابراهیمی در مورد ازدواج خواهیم پرداخت و آنگاه تجرد و رهبانیّت در مسیحیّت و اسلام را مورد بررسی قرار می­دهیم و آنگاه به مسئله‌ی تعدّد زوجات در ادیان مختلف نظری خواهیم افکند.

مقدمه

الف) مفهوم شناسی

ازدواج در لغت به معنای «جفت شدن» و «جفت گرفتن» و در اصطلاح علوم به معنای «تنظیم دوبه­دوی اشیاء» است[1]. در تعریف اصطلاحی ازدواج آمده است: «قراری است مبتنی بر قانون، شرع، عرف، گفتار یا آئین خاص بین یک زن با یک مرد، برای ایجاد رابطه‌ی جنسی و معمولاً اساس خانواده‌ی فرزندزایی را تشکیل می­دهد.»[2] «ازدواج سبب دوام و پایداری نسل است و بقای بشر به آن وصل است. این قانون نظام آفرینش است و بر کل هستی حاکم می­باشد.[3]

امّا علاوه برکارکرد تولید مثل و فرزندزایی، امر ازدواج باعث تکمیل نقائص و تکامل وجودی هر یک از زوجین است. در حقیقت می­توان گفت ازدواج قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهّد متقابل جهت زندگی خانوادگی است که آدمی در سایه‌ی آن در خط سیر معیّن و شناخته شده­ای از زندگی قرار می­گیرد. زن و مرد در سایه‌ی ازدواج مکمّل یکدیگر می­شوند و هرکدام می­توانند طریق سعادتمندی را پیش بگیرند.

ب) ازدواج راه حلّی میانه

بشر در طول تاریخ در مواجه با پدیده‌ی ازدواج یا راه افراط را پیموده و یا به تفریط کشیده شده است. گروهی به دون توجّه به کارکرهای مثبت امر ازدواج، به سرکوب آن پرداخته­اند و معتقدند روابط جنسی به هرصورتی که باشد منافی با کمال انسانی است. بودائیان، راهبان و پدران کلیسا و برخی فرقه­های دیگر را می­توان از این دسته شمرد. گروه دیگر در رویکردی کاملاً متفاوت، تمامی عقده­های روحی بشر را ناشی از سرکوب تمایلات جنسی دانسته و تنها راه سلامت روانی را بازگذاشتن راه ارضای بی قید و شرط غریزه جنسی  دانسته­اند[4].

در این میان، تشکیل خانواده به عنوان راه میانه­ای هم به نیاز درونی و غریزه‌ی جنسی جواب  مثبت می­دهد و هم با هدایت آن در بستری قانونی و ضابطه­مند، وی را مهار کرده و از طغیان آن که مانع اصلی شکوفائی استعدادهای فطری انسان است، جلوگیری می­کند. این مسئله ایست که مورد توجّه بسیاری از اندیشمندان قرار گرفته  و بر آن تأکید کرده­اند.  به طور مثال متفکّری چنین می­نویسد: « ازدواج که نهادی به قدرت بشریّت است نمونه‌ی خوبی از تعارض بین اندیشه­ها و واقعیت و مابین اندیشه­ها و اسلام است. مذهب ناب، تجرّد را از بیرون خود طلب می­کند وماتریالیسم اصالتاً آزادی جنسی کامل را اجازه می­دهد. هر دو آموزش فوق وقتی با مسائل اجرائی مواجه می­شوند، به سوی نهاد خانواده که راه حل میانه­ایست روی می­آورند»[5]

غریزه‌ی سرکش جنسی در سایه‌ی خانواده مهار می­شود و تا سالیان متمادی به عنوان یکی از مهمترین عوامل ایجاد محبّت  بین زوجین، به جای هرز رفتن، نهال مقدّس زندگی زناشویی را آبیاری کرده و باعث تداوم عقد و الفت و تحکیم روابط بین همسران می­شود. از همین روست که چه در تعالیم دینی و چه در توصیه­های تربیتی، به فراهم آوردن شرائط و لوازم سریع ازدواج برای جلوگیری از انحراف جنسی آنها تأکید فراوان شده است.

بخش اوّل: ازدواج در ادیان ابراهیمی

1- ازدواج در آیین یهود

در یهودیت ازدواج و تشکیل خانوداه یک فریضه و واجب خطیر به شمار می­آید. « در فرمان هفتم، از فرامین ده گانه، ازدواج به عنوان اساس خانواده شناخته می­شود- همانگونه که فرمان پنجم خانواده را اساس اجتماع شناخته بود- و دین را تا آنجا که ممکن است به یاری ازدواج و هواداری از آن وا می­دارد» 6[6]. بر اساس اعتقاد یهودیان، ازدواج اولین فرمانی بود که خداوند به آدم ابوالبشر داد. اساساً ازدواج و تشکیل خانواده نقش مهمّی در بقاء یهودیت دارد. «در حالی که کنیسه مکان دعا و عبادت و نیز مطالعه‌ی دینی بزرگسالان است، خانه جائی است که کودک برای اوّلین دفعه درباره‌ی دودمان یهودی خود چیزهایی را می­آموزد.» 7[7]

در تلمود نیز به امر ازدواج اهمیّت فراوانی داده شده است. از جمله در آن آمده است: «هر کس زن ندارد از شاد مالی و از برکت و از نیکی محروم است». در آیین یهود، فریضه‌ی ازدواج به قدری دارای اهمیّت است که درمورد آن گفته­اند: «انسان مجاز است یک سفر تورات را بفروشد و با پول آن هزینه‌ی ازدواج را فراهم سازد.»[8]

در یهودیت همسر انسان به منزله‌ی خانه‌ی اوست که محل آرامش و سکونت انسان به شمار می­رود. یهودیان بر این باورند که به انسان سفارش شده است که زود ازدواج کند و برای مردان سنّ هیجده­سالگی را سنّ مناسب جهت زناشویی دانسته­اند. در مورد دختران نیز معتقدند که پدر موظّف است دختر خود را هر چه سریعتر به شوهر دهد.

2- ازدواج در مسیحیّت

مسیحیان ازدواج را امری طبیعی قلمداد نمی­کنند بلکه آنرا نشانه‌ی محبّت خداوند به بشریّت می­دانند و معتقدند که زن و مرد به وسیله‌ی این امر، اتّحادی مقدّس و غیر قابل انفصال برقرار می­کنند. در جریان ازدواج، مرد ملتزم می­شود که محبّت، اکرام و امانت را در حق زن انجام دهد و زن نیز متقابلاً ملتزم می­شود که امانت و اطاعت را در حق شوهر رعایت کند.

ازدواج مقدّس از آداب رسمی آئین پروتستان نیست امّا در آن، این عمل به عنوان رسمی دینی و غیر مقدّس جریان دارد. امّا کلیسای کاتولیک روم با تکیه‌ی بر جنبه‌ی قدسی ازدواج، هنوز بر این اعتقاد است که کسی که یکبار طلاق گرفته است،حقّ ازدواج مجدّد را ندارد. امّا نباید از نظر دورداشت که هر چند ازدواج در مسیحیّت امری مقدّس محسوب می­شود امّا عزوبت و دوری از ازدواج امری پسندیده­تر است چراکه شخص عزب با تمام توان به خدمت خداوند نائل می­شود.[9]

ازدواج در مسیحیّت پدیده‌ی منحصر به فردی نیست و در ماهیّت ازدواج با بیشتر ادیان مشترک است. بر پایه‌ی تعالیم کتاب مقدّس، سنّت کلیسا و عرف اجتماعی، مسیحیان معتقدند که ازدواج دائمی است. عیسی می­گوید شوهر و زن در شرائط آرمانی، یک تن می­شوند و علقه­ای که ایجاد شد قابل انقطاع نیست.

3- ازدواج از دیدگاه اسلام

اسلام بر خلاف بسیاری از مکاتب که ازدواج را امری نکوهیده و یا اقل مانع بزرگی بر سر تکامل انسانی می­دانند، ازدواج را تقدیس کرده و برای آن، شأن و جایگاه ویژه­ای قائل شده است.

در اهمیّت ازدواج همین بس که خداوند متعال این وظیفه را از سنّت پیامبران آسمانی دانسته و فرموده است: «همانا پیامبرانی را پیش از تو مبعوث کردیم و برای آنها همسران و فرزندانی قرار دادیم»[10]

در قرآن کریم آیات متعدّدی وجود دارد که با عبارات گوناگون، مردم را به ازدواج ترغیب می­کند و زوجیّت بین همسران را به عنوان قانونی از قوانین خلقت، به اراده‌ی تکوینی خویش نسبت داده است[11]. پرودگار متعال صریحاً به تشکیل خانواده و انتخاب همسر فرمان داده است و می­فرماید: «با زنانی که به آنها علاقه­مندید ازدواج کنید»[12]

علاوه بر قرآن کریم، در روایات بسیاری از پیامبر عظیم­الشأن اسلام(ص) و ائمّه‌ی هدی علیهم السلام به اهمیّت ازدواج اشاره شده و از آن به عنوان پیوندی آسمانی و مقدّس یاد شده است. همسرگزینی از روش­های عالی اسلامی و محبّت و عشق به همسر، از سنن انبیاء الهی دانسته شده است. تجرّد به شدّت نکوهش شده و دختران و پسران جوانی که شایستگی و صلاحیّت ازدواج را دارند، به این امر تشویق فراوان شده­اند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم امر ازدواج را مهم دانسته می­فرمایند:« هر کس امکان ازدواج داشته باشد ولی ازدواج نکند از ما نیست»[13]

امیر مؤمنان با تأکید بر امر ازدواج فرمودند: « ازدواج کنید زیرا رسول خدا فرمودند: هر کس پیروی از سنّت من را دوست دارد، پس همانا ازدواج یکی از سنن من است»[14]

دردین مقدّس اسلام، بین ازدواج که به ظاهر امری زمینی و دنیوی تلقی می­شود و ایمان، که بالاترین معیار ارزش انسانی را تشکیل می­دهد، ارتباط برقرار شده و اقدام به امر ازدواج  به عنوان قدمی در جهت سیر به کمال و تأمین بخش درجات بالائی از ایمان معرّفی شده است. رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلّم می­فرمایند: «هر کس ازدواج کند نیمی از ایمان خویش را به کمال رسانده است، پس در نیمی دیگر باید تقوای الهی را پیشه کند»[15]

از نظر پیامبر اسلام بهترین میانجیگری­ها و زمینه­سازی برای ارتباط دو نفر، واسطه شدن درامر ازدواج و تلاش درجهت ایجاد پیوند زناشویی بین زن و مرد است. چراکه ازدواج، علاوه بر جلوگیری از انحرافات جنسی شخص، در عرصه اجتماع نیز سازمان­دهنده‌ی یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی و مایه‌ی استحکام و بقاء یک جامعه است. از این جهت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم فرمودند: « از بهترین وساطت­ها، واسطه­گری و شفاعت بین دو نفر در امر ازدواج است»[16]

با توجه به آنچه بیان شده و با نظر به توصیه­های اکید پیشوایان اسلامی بر امر ازدواج می­توان نتیجه گرفت که این پیوند به عنوان سنّتی مقدّس و پسندیده در اسلام مطرح است و اقدام به امر زناشویی نه تنها مانع کمال و رشد اخلاقی انسان نیست بلکه می­تواند به عنوان مرکبی راهوار، حرکت به سمت کمال و سعادت را برای شخص مؤمن تسهیل بخشد.

بخش دوّم: تجرّد در اسلام و مسیحیّت

1- تجرّد و رهبانیّت مسیحی

هرچند در مسیحیّت به ویژه در آئین کاتولیک ازدواج، امری مقدّس است امّا ترک ازدواج و عزوبت نیز امری ممدوح شمرده شده است. راهب مسیحی با اقتدا به حضرت مسیح، از لذّت زناشوئی چشم­پوشی کرده، خود را به نحو کامل وقت خدمت به خدا می­کند. در مسیحیّت اولیه جائی برای ازدواج وجود نداشت و عیسی مسیح، خواهان تجرّد کامل بود: « از شما خواسته است تا روابط جنسی نداشته باشید و من نیز به شما می­گویم، هر یک از شما که با ریبه به خانمی نگاه کند، در قلب خود مرتکب عمل زنا شده است». با استناد به این آموزه­های کتاب مقدّسی و نیز سیره عملی عیسی، در سنّت مسیحی همیشه تجرّد به عنوان یکی از بهترین روش­ها برای دوری از دنیا و شیوه­ای از رهبانیّت و وسیله­ای برای تحصیل رضای کامل الهی مطرح بوده است. از این روی علمای مسیحی مردم را به محاسن این روش گوشتزد ­کرده، ایشان را  به رهبانی­گری و مجرّدانه زیستن تشویق می­کردند. به طور مثال سنت پاول در یکی از رساله­های خود می­نویسد: « غیر متأهّلین شور خدایی دارند و مایلند که خدا را از خود خوشنود بگردانند؛ متأهلّین شور این دنیایی دارند تا همسر خود را راضی کنند»[17]

ترک ازدواج و انتخاب تجرّد پیش از مسیح و در ادیان غیرمسیحی دیگر نیز وجود داشته است. ولی نکته‌ی اصلی آن است که ایشان این عمل را به عنوان وسیله­ای برای پاک زیستن و تقویت انگیزه­های خالصانه‌ی خویش نمی­دیدند. کما اینکه در برخی از قبائل، مانع از ازدواج دختران شده، آنها را باکره نگه می­داشتند تا در مراسم مذهبی از آنها استفاده کنند. امّا در سنّت مسیحی ترک ازدواج وجهه­ای روحانی به خود گرفت و «یکی از توجیهات اصلی زنها برای مجرّد ماندن این بود که تصوّر می­کردند با حفظ بکارت خویش به شمائل خدا نزدیکتر و به حوّای محکوم نشده قبل از گناه شبیه­تر خواهند بود. از دیگر دلائل گزینش تجرّد این عقیده بود که می گفت تمام ذهن شخص باید منحصراً متوجّه‌ی خدا باشد و خودش را وقف او کند.»[18]

در پایان ذکر این نکته نیز ضروری است که باور مسیحیان وکلیسای مسیحی بر ارجحیّت ترک ازدواج و انتخاب تجرّد جهت خالصانه زیستن، بیش از آنکه برگفته از تعالیم ناب عیسوی باشد، متأثر از اعتقادات برخی از فرقه­های یهودی معاصر حضرت عیسی و نیز تعالیم شخص پولس به کلیسای اولیّه‌ی مسیحی است. فرقه‌ی قمدان، که احتمالاً فرقه­ای از یهودیان معاصر مسیح بودند، به تجرّد و اختصاص دادن تمام فکر و ذهن به اطاعت از خداوند اعتقاد داشتند.«اینگونه طرز تفکّر یهودیان فلسطینی که مبلّغ مجردّ ماندن بودند، به این هدف که شخص جز خدا تعلّق خاطری نداشته باشد، بر نگرش مسیحیان به روابط جنسی تأثیر بسزایی گذاشت. اغلب تعلیمات کلیسا مبنی بر مجرّد ماندن و نیز بیشتر مسائل ازدواج و طلاق برگرفته از نامه‌ی پولس به قرنتیان است: «ای کاش همه می­توانستند مثل من مجرّد بمانند»[19]

2- تجرد از دیدگاه اسلام

دین مبین اسلام به خوبی از مفاسد و پیامدهای سوء ناشی از عزوبت و ترک ازدواج آگاه است و بدین جهت به انجام ازدواج تأکید فراوان می­کند. بر همین اساس است که ازدواج در اسلام امری مقدّس و عزوبت امر پلیدی است و این دقیقاً مخالف با دیدگاه­هایی است که رهبانیّت را ترویج کرده و آنرا وسیله­ای جهت نیل به کمال دانسته­اند. خداوند در قرآن کریم شکل خاصی از رهبانیّت را که درمسیحیّت رایج بوده و ترک ازدواج یکی از مصادیق بارز آن شمرده شده است را نوعی بدعت دانسته و آنرا نفی کرده است.[20]

در کلمات و سیره‌ی رسول مکرّم اسلام(ص) نیز شواهد زیادی مبنی بر نهی ایشان از ترک ازدواج جهت نیل به کمال می­توان یافت. در ذیل شأن نزول آیه‌ی 88 و 89 سوره‌ی مائده ذکر کرده­اند که وقتی پیامبر اسلام خبردار شدند که یکی از اصحاب به نام «عثمان بن مظعون» قسم یاد کرده است که با همسر خویش آمیزش جنسی نداشته باشد و به عبادت بپردازد، پیامبر اکرم (ص) فرمان دادند تا همه‌ی مردم در مسجد جمع شوند. پس از آنکه همه حاضر شدند، پس از حمد و ثنای پرودرگار فرمودند: «چرا بعضی از شما چیزهای پاکیزه را بر خود حرام کرده­اید؟ من سنّت خود را بر شما بازگو می­کنم، هر کس از آن روی گرداند از من نیست. من قسمتی از شب را می­خوابم و با همسرانم آمیزش دارم و همه‌ی روزها را روزه نمی­گیرم. آگاه باشید که من هرگز به شما دستور نمی­دهم که مانند کشیشان مسیحی و رهبانان ترک دنیا گویید زیرا اینگونه مسائل و دیرنشینی در آئین من نیست»[21]

دین مقدس اسلام نه تنها ارضاء مشرووع میل جنسی را شوم و زناشوئی را پلید ندانسته بلکه او را کامل کننده دین حساب کرده است و مذمّت خویش را به تجرّد و ترک ازدواج متوجّه ساخته است.

اسلام دینی اجتماعی است و راه کمال و سعادت انسان را همانندمسیری می­داند که از بستر اجتماع می­گذرد. از اینرو ترک ازدواج که خود به نوعی کنارگیری از اجتماع و عزلت است از آنرو که تأمین کننده‌ی سعادت حقیقی انسان نبوده و کمالی را برای انسان به ارمغان نمی­آورد، به هیچ وجه مورد تأیید و امضای شارع نمی­باشد.

بر همین اساس، علماء و فقها اسلامی نیز  بر اساس روایات و سفارشات اکید شارع مقدّس بر امر ازدواج، بر حسن و ارجحیّت ازدواج فتوا داده­اند. از جمله شیخ مفید (قده) ازدواج را یکی از روش­های اسلامی دانسته و کتاب المقنعه باب نکاح نوشته است: « یکی از سنّت­های اسلام، ازدواج و ترک تجرّد و دوری از تنهائی است»[22]. همچنین شهید اول در کتاب نکاح لمعه  می­نویسد: « ازدواج مستحبّی مؤکد و مشهور و فضیلت آن مسلّم است»[23].

فصل سوّم: تعدّد زوجات

1- آیین یهودیت

تلمود همانند کتاب مقدّس، تعدّد زوجات را حرام ندانسته ولی آنرا منع کرده است. با این حال از داستان­های که در مورد ابراهیم و ساره و هاجر و نیز حضرت یعقوب و لعیا و راحیل، حضرت داود و حضرت سلیمان نقل شده است چنین بر می­آید که در دوران کهن، مردها می­توانستند چند زن برای خود اختیار کرده و از آنها صاحب فرزند شوند. در مورد حضرت سلیمان گفته شده است که هفتصد زن عقدی و سیصد زن به عقد موقت داشته است.[24]

ویل دورانت درمورد تاریخ کهن یهود می­نویسد: « اگر مرد توانگر بود، می­توانست چند زن برای خود انتخاب کند و اگر زنی مانند ساره نازا بود به شوهر خویش اجازه می­داد تا همسری برگزیند، از همه‌ی این آداب و سنن، مقصود آن بود که نسل زیاد شود».[25]

در یهودیت کنونی تعدّد زوجات امر رائجی است و شرط تعدّد زوجات، قدرت اقتصادی آنهاست. امّا از حیث تعداد نیز در یک دیدگاه، محدودیّتی برای آن وجود ندارد ولی بر طبق یک عقیده‌ی دیگر، تعداد زنان یکی مرد نباید از چهار عدد تجاوز کند.[26]

2- تعدد زوجات از دیدگاه مسیحیّت

در قرون وسطی مسیحیان چند همسری را غدغن اعلام کردند و یهودیانی که تحت حاکمیّت مسیحیّت زندگی می­کردند، از اختیار همسران متعدّد احساس شرم کرده، به قانون جدید پایبند شدند. پایه گذاری قانون ممنوعیّت چند همسری، به «ربّنوگرشوم» نسبت داده شده است؛ البته طبق شواهد دیگر، این ممنوعیّت در بسیاری از جوامع، حتّی بیش از زمان ربّنوگرم شوم نیز وجود داشته است.[27]

در این جا بد نیست که به این نکته نیز اشاره شود که مسئله طلاق و ازدواج مجدّد یکی از مشکلات جامعه‌ی مسیحی به شمار می­رود که عدم توانائی در یافتن پاسخ مناسب برای آن، جامعه‌ی مسیحی را به مطلق گرایان و نسبی­گرایان تقسیم کرده است.

مطلق­گرایان می­گویند اگر ازدواج مسیحی مادام العمر است و اگر چنین عقد ازدواجی جاری شده است، پس ازدواج دوّم در حکم زناست و شاید منظور ایشان همان گفته‌ی عیسی است که گفت: هر که زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، در حق وی زنا کرده است و اگر زن از شوهر خود جدا شود و منکوحه‌ی دیگری گردد مرتکب زنا شود.[28]

3- تعدد زوجات ازدیدگاه اسلام

مسأله‌ی تعدّد زوجات از مسائل اختراعی اسلام نیست بلکه به شهادت تاریخ، پیش از اسلام در بسیاری از جوامع و مذاهب وجود داشته است. کاری را که اسلام انجام داد این بود که بنا به ضرورت­هایی اصل مسئله را پذیرفته ولی سعی کرده است آنرا تحت قیود، نظام­ها و ضوابطی قرار دهد و یا شرائطی را برای کسانی تعیین کند که زنان متعدّد داشته­اند. در حقیقت کار اسلام یک کار اصلاحی بوده است. اولین قدم در این راستا این بود که چند همسری را محدود کرد. قبل از اسلام تعدّد زوجات نامحدود بود و یک تن می­توانست به تنهائی صدها زن داشته باشد و از آنها حرمسرائی به وجود آورد ولی اسلام یک حداکثری برای آن به وجود آورد.[29]

اصلاح دیگری که اسلام به عمل آورد این بود که عدالت را شرط کرد و اجازه نداد که به هیچ وجه تبعیضی میان زنان یا میان فرزندان آنها صورت گیرد. قرآن کریم در کمال صراحت فرمود: « واگر بیم دارید که عدالت را رعایت نکنید پس به یکی اکتفا کنید»[30]. اسلام برای مسئله‌ی عدالت آن اندازه اهمیّت قائل است که اجازه نمی­دهد مرد و زن دوّم در ضمن عقد توافق کنند که زن دوم در شرائطی نامساوی با زن اول زندگی کند.

 مضاف بر اینکه اگر ما به جامعه‌ی انسانی به دید کلی بنگریم، مصالحی خود را نمایان می­سازد که لحاظ آنها تجویز چند همسری را کاملاً معقول می­سازد چراکه در صورت عدم جواز آن، مشکلات غیرقابل حلّی برای اجتماع بروز خواهد کرد.[31]

تعدد زوجات با این شرائط اخلاقی اکید و شدید، بجای آنکه وسیله­ای برای هوسرانی مرد باشد، شکل و قیافه‌ی انجام وظیفه به خود می­گیرد.[32] این نکته را نیز نباید از نظر دورداشت که در اسلام جواز تعدّد همسر است نه امر به اختیار کردن چند همسر. یعنی اسلام توصیه نکرده است که همسران متعدّد اختیار کند. چراکه اصل در زندگی زناشوئی، جفت بودن و تک همسری است و چنانچه وجود شرائطی تعدّد زوجات را ضروری سازد با رعایت اصول و ضوابط، منعی از لحاظ شرعی وجود نخواهد داشت.

نتیجه‌ی بحث

از آنچه بیان شد می­توان نتیجه گرفت که امر ازدواج، مطابق سرشت انسانی بوده و از این حیث پدیده­ای کاملاً طبیعی محسوب می­شود. و اساساً از همین روست که موجب تجویز و تأکید ادیان ابراهیم قرار گرفته است؛ هرچند که در بین ادیان ابراهیمی اختلافاتی در کیفیّت و حدود و شرائط آن وجود دارد. با این حال بر خلاف اسلام که تجرّد را امری ناپسند می­شمارد، مسیحیّت، ترک ازدواج را نیز ممدوح شمرده و آن را پذیرفته­ است. در مورد تعدّد زوجات نیز باید گفت که یهودیان آنرا مطلقاً جائز می­شمرند، مسیحیان آنرا روا نمی شمرند و اسلام به جهت لحاظ مصالحی با تعیین حدود و ضوابطی و تعیین یک حداکثری آنرا جائز شمرده است.

 



 

پاورقی

[1] - لغتنامه‌ی دهخدا، واژه‌ی ازدواج

[2] - شایان مهر، علیرضا، دائره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، انتشارات کیهان، 1377، ص59.

[3] - علیگودرزی و امیر ملک محمودی، راهنمای ازدواج، انتشارات شهاب الدین، ص22.

[4] - زیگموند فروید، تجزیه و تحلیل روانی جنسی، ترجمه و اقتباس: علی دشتستانی، ص73

[5] - بگویچ، عزت علی، اسلام بین دو دیدگاه شرق و غرب، ترجمه‌ی سید حسین سیف زاده، انتشارات وزارت امور خارجه، 1374، ص 299.

[6] - 6- ویل دورانت، تاریخ تمدّن، ترجمه‌ی احمد آرام، پاشائی و امیر حسین آریانپور، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چ:3، 1370، ج1، ص 390

[7] - 7- جیم هولر و جان بوکر، زن در ادیان بزرگ جهان، ص 205.

[8] - راب، دکتر کهن، تلمود، به اهتمام امیر حسین صدری پور، ص180.

[9] - زیبائی­نژاد، محمد رضا، مسیحیّت شناسی مقایسه­ای، انتشارات سروش، 1382، ص323.

[10][10] - نساء/ 1

[11] - روم/ 21

[12] - نساء/ 3

[13] -  شیخ طوسی، مکارم اخلاق ص 196

[14] - کلینی، کافی، ج 5 ص 229

[15] - شیخ طوسی، أمالی، ص 518

[16] - نهج الفصاحه، ج 1، انتشارات جاویدان، 1354، حدیث 263

[17] - اسلام بین دو دیدگاه شرق و غرب، ص299

[18] - زن در ادیان بزرگ جهان، ص 92

[19] - همان ص 93

[20] - حدید 27

[21] - شیخ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 404

[22] - شیخ مفید، المقنعه، ص 496

[23] - شهید اول، اللمعه الدمشقیه، 159

[24] - آبادانی، مبلّغی، تاریخ ادیان و مذاهب، ص 764

[25] -  ویل دورانت، تاریخ تمدّن، ج1، ص391

[26] -  The REV, DR. A Cohn, TALMUD, P.184

[27] - زن در ادیان بزرگ جهان، ص 207

[28] - وقار، محمد حسین، اخلاق در شش دین جهان، ص 350

[29] - مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، ص 445

[30] - نساء/ 3

[31] - قائمی، علی، تشکلیل خانواده در اسلام، ص 200

[32][32] -  همان، ص 450

منابع و مراجع

1- قرآن کریم

2- کلینی، کافی

3- شیخ طوسی، مکارم اخلاق

4-شیخ طوسی، أمالی

5- شیخ طبرسی، تفسیر مجمع البیان

6- شیخ مفید، المقنعه

7- شهید اول، اللمعه الدمشقیه

8- لغتنامه‌ی دهخدا

9- شایان مهر، علیرضا، دائره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، انتشارات کیهان

10 علیگودرزی و امیر ملک محمودی، راهنمای ازدواج، انتشارات شهاب الدین

11- زیگموند فروید، تجزیه و تحلیل روانی جنسی، ترجمه و اقتباس: علی دشتستانی

12- بگویچ، عزت علی، اسلام بین دو دیدگاه شرق و غرب، ترجمه‌ی سید حسین سیف زاده، انتشارات وزارت امور خارجه، 1374

13- جیم هولر و جان بوکر، زن در ادیان بزرگ جهان

14- راب، دکتر کهن، تلمود، به اهتمام امیر حسین صدری پور

15- زیبائی­نژاد، محمد رضا، مسیحیّت شناسی مقایسه­ای، انتشارات سروش، 1382

16- آبادانی، مبلّغی، تاریخ ادیان و مذاهب

17- وقار، محمد حسین، اخلاق در شش دین جهان

18- مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا

19-  قائمی، علی، تشکلیل خانواده در اسلام

20- ویل دورانت، تاریخ تمدّن، ترجمه‌ی احمد آرام، پاشائی و امیر حسین آریانپور، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چ:3، 1370.