توسل و عشق به اهل بيت در سيره‌ی بزرگان

زینب پاکاری

 

مقدمه

مفهوم توسّل

مراتب توّسل

الف) توسّل زبانی:

ب) توسّل قلبی:

ج) توسّل جوارحی:

نمونههایی از توسّل در زندگی بزرگان

1) آية الله بهاء الدینی(ره) و عشق به اهل بیت

2) امام خمینی(قده)؛ توسّل و عشق به اهل بیت

3) علّامه‌ی طباطبائی(قده) و عشق به اهل بیت علیهم السلام

4) آية الله بروجردی(قده)

5) آية الله گلپایگانی(قده) و شور حسینی

6) برنامهای از توسّل آیت الله بهجت(حفظهالله)

7) آیت الله قدوسی و تداوم بر زیارت عاشورا

8) استاد دشتی(ره) و توسّل به اهلبیت

منابع و مراجع

 

مقدمه

مسأله‌ی توسّل ریشه‌ی عمیقی در ساختار شخصیّت فردی و اجتماعی انسان دارد و کسانی که با ائمّه‌ی اطهار علیهم السلام واولیای خدا در ارتباطند و به آنها توسّل می­جویند، عناصری آزاده، با عظمت و دارای طبع منیع و روح بلند هستند؛ زیرا هرکس به هرچه توجّه و ارادت دارد، از همان نقطه، الگو و راه و روش زندگی خود را برمی­گزیند.

اقتدا به ائمّه‌ی اطهار که در عظمت بی­همتایند، فضائل انسانی را در تار و پود وجود آدمی رشد و تعالی می­دهد، زیرا آنچه از اخلاص، پاکی، صداقت در یک جامعه قابل تصوّر است، هر کدام در وجود ائمّه‌ی اطهار در حد کمال وجود دارد.

بزرگا­ن و علمای دین، نمونه­های بارز کسانی هستند که به حقیقت این مسئله پی برده و با بذل توجّه تام به این مهم در زندگی خویش، به مراتب عالیه‌ی کمال دست یافتند.

نوشته‌ی حاضر منعکس کننده‌ی برخی جنبه­های این امر انسان ساز در زندگی برخی علمای معاصر می­باشد و سعی دارد تا با برشمردن نمونه­هایی از توسّل بزرگان دین به ائمّه‌ی اطهار، مؤمنین و دوستان اهل بیت را به اهمیّت این مسئله توجّه داده و انگیزه‌ی ایشان را در توسّل و نزدیکی هر بیشتر به امامان معصوم افزایش دهد.

مفهوم توسّل

توسّل یعنی وسیله قرار دادن. وقتی انسان هدف و مقصدی عالی را می­بیند و توان و امکانات خود را برای رسیدن به آن هدف، کامل و تمام نمی­بیند، به سراغ وسیله­ای می­رود تا او را به هدف برساند.

قرب الی الله که عالی­ترین درجه‌ی کمال اخلاقی انسان می­باشد نیز هدفی متعالی است که رسیدن به آن تلاش و همّت والائی را می­طلبد که در حیطه‌ی توان و قدرت هر کسی نیست از اینرو نیاز به وسیله­ای است تا انسان را در این مسیر همراهی کند.

خداوند در قرآن کریم خطاب به مؤمنین می­فرماید:

«وَابتغوا اِلیهِ الوَسیلَه»[1] یعنی برای نزدیکی به خداوند به دنبال وسیله باشید. و نیز در جائی دیگر می­فرماید:«وَللهِ الأسماءِ الحُسنی فَادعُوهُ بِها» یعنی برای خداوند اسمای حسنایی است، پس به واسطه‌ی آنها خداوند را بخوانید.

در روایات متعدّدی منظور از «وسیله» و نیز «اسماء» مورد اشاره در آیه، ائمّه‌ی اطهار علیهم السلام بیان شده­اند. از اینرو معصومین علیهم السلام، مصداق انسان­های کامل و وسیله‌ی قرب به سوی خداوندند و بهترین وسیله برای جبران و یاری انسان در ناتوانی­ها و نقائصش در پیمودن راه کمال و قرب الی الله می­باشند.

مراتب توّسل

برای توسّل مراتبی ذکر شده است که عبارتند از :

الف) توسّل زبانی:

 ساده­ترین مرتبه‌ی توسّل، توسّل زبانی است که این توسّل تنها گفتاری است که از زبان خارج می­شود و از زبان به قلب و جوارج نفوذ نکرده و تأثیری در خلق و خو و رفتار آدمی ندارد.

ب) توسّل قلبی:

 وقتی است که انسان قلباً معتقد است که اهل بیت علیهم السلام، رابطه‌ی فیض بین زمین و آسمانند و خداوند آنها را واسطه‌ی فیض و وسیله‌ی قرب به سوی خویش قرار داده است.

ج) توسّل جوارحی:

این است که بعد از اعتقاد قلبی، جوارح که نیروهای عمل کننده‌ی قلب هستند، به انجام اعمالی بپردازند که زمینه‌ی هر بیشتر قرب و اتّصال به امامان معصوم را فراهم سازد به این معنا که دست و زبان و چشم و گوش و... همگی بخشی از توان خود را در راه اهداف معصومین و عملی کردن فرمایشات و توصیه­هایی ایشان صرف کند و از انجام هر عملی که مخالف با دستورات ایشان است، پرهیز نمایند.

اگر توسّل به معصومین به این مرتبه‌ی عالی رسید، نتیجه‌ی آن در اعمال انسان نمودار می­شود و رفتار و سلوک آدمی رنگ خدایی می­گیرد و شباهتی به اعمال معصومین می­یابد. در پی همین امر است که به واسطه‌ی نیکو شدن اعمال آدمی، خلق و خوی فرد نیز الهی شده و از این طریق به بالاترین مراتب قرب الهی نائل می­شود و به درجه­ای می­رسد که در مورد او گفته می­شود: «سلمان منّا اهل البیت».

نمونه­هایی از توسّل در زندگی بزرگان

1) آية الله بهاء الدینی(ره) و عشق به اهل بیت

عشق و علاقه‌ی فراوان به رسول خدا و شور و شوق بسیار به اهل بیت از اوان کودکی در وجود این فقیه فرزانه وجود داشته است. نقل خاطرات آن زمان از زبان ایشان در این زمینه شنیدنی است. ایشان می­فرمودند:

«در سن سه چهار سالگی بودم که به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها دختر گرامی موسی بن جعفر علیه السلام، علاقه داشتم، همراه پدرم به آنجا می­رفتم و سعی داشتم به زوّار آن حضرت خدمت کنم. در تاریکی شب به آب انبار سی چهل پلّه ای می­رفتم و برای زوّار حرم آب می­آوردم»[2]

ارادت بسیار این فقیه اهل بیت(س) موجب شده است که در ایّام جشن و شادی و یا سوگ و ماتم آل الله علیهم السلام، مجلس تشکیل داده تا از گلستان دانش و بینش و پهنه‌ی وسیع رحمت و لطف آن خاندان، شکوفه­های معرفت نصیب علاقه­مندان گردد.

ایشان در بیان مقام اهل بیت و اهمیّت مجالس ایشان می­فرمودند:

«مقام ایشان[اهل بیت] در دنیا قابل تصوّر نیست، جهان مثل اینها را ندارد. بدانید تمام این مجالس هم از برکات این ذوات مقدّس است. کلمات، آثار و این مجالس همه مال اینهاست. اگر پیامبر نبود، این مجالس هم نبود. اگر حیاتی در آفریش هست حیات پیغمبر خداست. همه به برکت حیات پیامبراست. بدانید که پیامبر خدا به گردن همه‌ی اجتماع، به گردن جن و انس و ملائکه تا روز قبامت دارای حق است»[3]

2) امام خمینی(قده)؛ توسّل و عشق به اهل بیت

ایشان در تمام مدّت اقامتشان در نجف اشرف، هر شب به حرم مطهّر امیر المؤمنین علیه السلام شرفیاب شده و به زیارت می­پرداختند و به جز در موارد استثنائی، هیچگاه این عمل از ایشان ترک نشد. در ایّام زیارتی نیز در کنار قبر شریف امام حسین علیه السلام حاضر می­شدند و در دهه‌ی عاشورا، هر روز زیارت عاشورای معروفه را با صد سلام آن می­خواندند. فرزند ایشان می­گوید:

«شبی در عراق کودتا شد. هر اتاقی را گشتم، ایشان را نیافتم. رفتم پشت بام دیدم امام رو به حرم حضرت امیر المؤمنین علیه السلام نموده و مشغول زیارت هستند»

یکی از بستگان امام می­گوید:

هر شب در یک ساعت خاص، ایشان به کنار قبر مولای متّقیان می­آمدند و زیارت جامعه می­خواندند، زیارتی که یک ساعت وقت می­خواهد، ولی انسان در این زیارت احساس می­کند که واقعاً در برابر امامان معصوم خویش، آنچه را که حق آنان است بازگو می­کند و در حقیقت یک دور درس امام شناسی است و شوخی نیست که امام 15 سال به این زیارت مقیّد بودند.

علاقه‌ی امام به اهل بیت علیهم السلام در حدّ وصف ناشدنی است. امام عاشق آنهاست، عاشقی که تا صدای یا حسین بلند می­شود، بی اختیار اشک می­ریزد. امام با اینکه در مقابل مصیبت­ها صابر است وحتّی در برابر مشکلاتی چون شهادت حاج آقا مصطفی، اشک نمی­ریزد، امّا به مجرّد اینکه روضه خوان بگوید: السلام علیک یا ابا عبدالله، قطرات اشک از دیدگانش فرو می­ریزد و این واقعاً علاقه‌ی کمی نیست و در همان موقعی که بسیاری از شبه روشنفکران قبل از انقلاب به عزاداری و سینه­زنی می­تاختند و اگر این فرهنگ رشد پیدا می­کرد، آثاری از شعائر اسلام باقی نمی­ماند، امام شدیداً به ترویج همان سنّت­های دیرینه عزاداری می­پرداخت و نیز می­بینیم که چگونه مردم را به برگزاری هرچه باشکوه­تر عزاداری­های اهل بیت سفارش می­کردند.

گاهی روضه خوانها می­آمدند و خدمت ایشان می­نشستند و اشعارسنّتی می­خواندند و ایشان گریه می­کرد و حتّی برای مراعات حال امام گاهی به خواندن کمی از مصیبت اکتفا می­کردند؛ چراکه گاهی گریه امام به حدّی می­رسید که ایشان را دچار ناراحتی می­کرد و این برای سلامتی ایشان خوب نبود.[4]

3) علّامه‌ی طباطبائی(قده) و عشق به اهل بیت علیهم السلام[5]

ولای اهل بیت علیهم السلام و عشق به ایشان از ویژگی­های برجسته‌ی روحی علامه‌ی طباطبائی به شمار می­رفت. ارادات ایشان به اهل بیت و به ویژه به ساحت مقدّس حضرت امیرالمؤمین علیه السلام تا سرحدّ دلدادگی و عشق بود. یکی از شاگردان علّامه در این خصوص می­گوید:

«هیچ به خاطر ندارم که اسم هر یک از ائمّه را بدون ادای احترام برده باشند. در مشهد که همه ساله مشرّف می­شدند و تابستان را در آنجا می­ماندند، وقتی وارد صحن رضوی می­شدند، بارها که در خدمتشان بودم، می­دیدم که دست­های مرتعش خود را روی آستانه‌ی درب حرم می­گذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه‌ی در را می­بوسیدند. گاهی از محضر ایشان التماس دعایی درخواست می­شد که می­گفتند: «بروید از حضرت بگیرید ما اینجا کاره­ای نیستیم. همه چیز آنجاست.»

غالباً در مجالس روضه و مرثیه‌ی روزهای جمعه شرکت می­کردند و گاهی با تمام وجود، زار زار گریه می­کردند به طوریکه تمام بدنشان می­لرزید و از چشمهای درشت و جذّابشان، اشک سرازیر می­شد.

دلباختگی و شیفتگی و علاقه‌ی وی نسبت به خاندان پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم به حدّی بود که در مواردی که مصیبت و مرثیه و امثال آن برپا بود، کتاب و تألیف را یک سره به سویی می­نهاد.

4) آية الله بروجردی(قده) [6]

احترام مرجع فقید جهان تشیع حضرت آية الله بروجردی به ساحت مقدّس ائمّه‌ی معصومین علیهم السلام  بسیارمثال زدنی و اعجاب انگیز بود.

حضرت آية الله شیخ علی صافی گلپایگانی در این زمینه می­فرمودند:

«یک وقت عدّه‌ی­ای از مردم برای دیدار ایشان آمده بودند، فردی در میان آنان گفت: برای سلامتی امام زمان و آية الله بروجردی صلوات. ایشان با عصبانیّت فرمودند: «این شخص را از اینجا بیرون کنید، چرا اسم مرا در کنار اسم زمان آورده است»

یکبار نیز شاه عربستان به ایران آمد و برای ایشان هدایایی را فرستاد. البته ایشان جز قرآن و مقداری پرده‌ی کعبه، مابقی را رد کردند و در ضمن درخواست ملاقات با ایشان را داشت ولی آية الله بروجردی پاسخ ردّ دادند. درباره‌ی علّت این امر فرمودند: این شخص اگر بیاید قم و به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها نرود، توهین به آن حضرت خواهد بود و من آنرا به هیچ وجه تحمّل نمی­کنم.

5) آية الله گلپایگانی(قده) و شور حسینی[7]

مرجع فقید جهان تشیع حضرت آية الله گلپایگانی که ولادت خویش را مدیون توسّل به آستان اهل بیت می­دانست و از همان کودکی شاهد عشق و شور زاید الوصف پدرش نسبت به ساحت مقدّس امام حسین علیه السلام بود، از اوایل زندگی با محبّت اهل بیت خو گرفته و در  سراسر وجودش، عشق به امامان موج می­زد. هرگز دیده نشده است که پیش روی ایشان، نامی از مصائب اهل بیت برده شود و اشک­ از چشمان او جاری نگردد. به مجرّد اینکه خطیب یا هر کس دیگر سخن از شداید زندگی ائمّه به زبان می­آورد، صورت ایشان در هاله­ای از غم و اندوه فرو رفته و با دستمال صورت خود را می­پوشاند. در تمام ایّام موالید مجلس جشن و روز­های سوگواری اهل بیت مجلس عزاداری از دیرباز و حتی پیش از مرجعیّت در بیت محترم ایشان برقرار بود و هزاران نفر از طبقات مختلف در آن شرکت می­نمودند و شاید مجلسی به عظمت و وسعت آن در جهان شیعه برگزار نمی­گردید.

حجة الأسلام و المسلمین آقای بشیری، یکی از خطبای قم نقل می­کند:

زمانی که ایشان در بیمارستان بستری بودند، روزی به من اطّلاع دادند که به بیمارستان آمده و چند لحظه­ای حدیث کساء خوانده و ذکر مصیبت بنمایم. منهم رفته و خواستم شروع نمایم که معظّم له فرمودند: کمی صبر کنید و آنگاه نشسته و عبا و قبا و عمّامه‌ی خود را طلبیدند و گفتند: مجالس امام حسین با مجالس دیگر تفاوت دارد و انسان باید با احترام و با لباس رسمی در آن مجلس بنشیند.

فرزند ایشان حاج آقا باقر گلپایگانی نقل می­کند:

در یکی از روزهای دهه‌ی محرّم که یکی از خطباء بر روی منبر، مشغول ذکر مصیبت بود، اشک چشمان آقا جاری شد. پس از اتمام منبر خواستم قطره­ای را که در ساعات مقرّر باید در چشمان ایشان می­چکاندم، بریزم. امّا ایشان مانع شده و فرمودند: « گرچه من قائل به طهارت مطلق داروها هستم، امّا نمی­خواهم اشک چشمانم با چیزی غیر اشک مخلوط شود»

6) برنامه­ای از توسّل آیت الله بهجت(حفظه­الله)[8]

یکی از برنامه­های روزانه‌ی مرجع عالی قدر جهان تشیّع حضرت آية الله بهجت(حفظه الله) تشرّف روزانه‌ی ایشان به حرم مطهّر حضرت معصومه سلام الله علیها می­باشد. سالهاست که ایشان پس از ادای نماز صبح و در ساعات اوّلیه‌ی صبح به حرم کریمه‌ی اهل بیت مشرّف شده و با احترام و خشوع و خضوع خاصّی در مقابل ضریح مطهّر می­ایستند و پس از خواندن زیارت عاشورا، در گوشه­ای از حرم نشسته و ساعتی را به انجام برنامه‌ی خاص معنوی خویش می­پردازند.

عنایت خاص ایشان نسبت به زیارت عاشورا بسیار درخور توجّه است تا جائی که در مورد این زیارت شریف می­فرمایند:

«بنده خیال می­کنم فضیلت بکاء بر سیّد الشهداء علیه السلام بالاتر از نماز شب باشد؛ زیرا نماز شب عمل قلبی نیست بلکه همانند یک عمل قلبی است و حزن و اندوه و بکاء، عمل قلبی است  به حدّی که بکاء و اشک از علائم قبولی نماز وتر است»

7) آیت الله قدوسی و تداوم بر زیارت عاشورا[9]

عالم نستوه حضرت آیت الله قدوسی(ره) که در راه پیروزی انقلاب اسلامی مجاهدت­های فراوانی را نمود و در نهایت در این راه به شهادت رسید را می­توان نمونه‌ی روشنی از شیفتگان و دوستداران واقعی اهل بیت عصمت و طهارت به شمار آورد. حضرت  آیت الله قدوسی در جریان انقلاب اسلامی در ترغیب مردم به حضور در صحنه و شکستن حکومت نظامی اعلام شده از سوی رژیم پهلوی سعی وافر داشتند وخود ایشان با وجود بیماری و کهولت سن پیشاپیش صفوف راهپیمایان حضور داشتند.و از پیروزی انقلاب با حکم امام راحل به سمت دادستانی کل کشور منصوب شدند.

از ویژگی­های بارز شخصیّتی این عالم بزرگوار، توسّل و ارادت خاص ایشان به ائمه‌ی اطهار و مداومت بر اقامه‌ی مجالس عزا  سوگواری ایشان بود.

برگزاري مراسم دعاي ندبه در هر هفته ، برقراری مجالس عزا داري در ماه محرم و فاطميه در منزل ايشان كه قريب نيم قرن سابقه داشت و توسلات خاص به حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه از جمله برنامه­های هر ساله‌ی ایشان بود.

همچنین از جمله‌ی برنامه­های روزانه که ایشان هر روز بر آن مداومت داشتند خواندن زیارت جامعه و زیارت عاشورا با صد سلام بود.

یکی از دوستان ایشان می­گوید:

«به نظر می­رسد ایشان نسبت به خواندن زیارت عاشورا مواظبت داشت؛ چون موقعی که دادستان کل بود، من در خواب دیدم که بر اثر خواندن زیارت عاشورا، به ایشان علوم خاصّی داده شده است. وقتی به ایشان عرض کردم، متأثّر شد و گفت: مدّتی است توفیق پیدا نکرده­ام و این بر اثر کارشان در دادستانی بود و آن کارها را اولی می­دانست. از اینرو بود که فرمودندمدّتی است به خواندن زیارت عاشورا موفّق نشده­ام.»

8) استاد دشتی(ره) و توسّل به اهلبیت[10]

نام استاد محمد دشتی با نام نهج البلاغه گره خورده است و نام ایشان یادآور تلاش­های ارزشمند و بلند مدّت ایشان بر روی سخنان گهربار مولای متّقیان می­باشد. موفقیّت ایشان در زمینه‌ی تألیف و به ویژه جمع­آوری و تهیّه‌ی و تنظیم الفاظ نهج البلاغه به حدّی است که کتاب معجم المفهرس لالفاظ النهج البلاغه‌ی ایشان به یکی از کتب کاربردی در نزد محقّقین تبدیل گشت تا جائی که مقام معظّم رهبری پیرامون این کتاب، به ایشان عرض کرد که «معجم شما، همیشه در کنار قرآن و مفاتیح من است و از آن استفاده می‏کنم»

مرحوم محمد دشتی با وجود عمر کوتاه، ولی پربرکت خود، منشأ آثار و برکات بسیاری شد. از ایشان بیش از صد و ده جلد کتاب به یادگار مانده که تنها یک کتاب ایشان، بالغ بر پانزده جلد می‏باشد. در این جا به گوشه‏ای از آثار این محقق فرزانه اشاره می‏شود: آینده و آینده‏سازان، اسناد و مدارک نهج البلاغه در دو جلد، پیام‏های عاشورا، ترجمه نهج البلاغه، مذهب روشنفکری، فرهنگ سخنان حضرت امام حسن علیه‏السلام و امام حسین علیه‏السلام ، نهج الحياة، مجموعه الگوهای رفتاری امام علی علیه‏السلام در پانزده جلد و دیوان اشعار.

از جمله نکات مهم و مؤثر در زندگی استاد دشتی که می­توان آنرا از جمله رموز موفقّت ایشان برشمرد، توسّل و توکّل بسیار قوی به ائمّه‌ی اطهار است. ایشان توکّل را به عنوان کلید تمام مشکلات می­دانستند و از آن هرگز غافل نمی­شدند. ایشان دراین زمینه می­فرمودند:

«ائمّه‌ی اطهار واسطه‌ی فیض الهی هستند و نردبان ارتباط ما با خداوند متعال، با متوسّل شدن به این نورهای آسمانی، می­توان تمام مشکلات لاینحل را حل کرد.»

دربسیاری از موارد، با توسّل خاصی که بارها آنرا تجربه کرده بودند، مشکلات بسیار مهمّی را حل کردند. شیوه‌ی ایشان در اینگونه امور ، توسّل به یکی از ائمّه‌ی اطهار با هدیه کردن 14 هزار صلوات به ساحت مقدّس ایشان بود.

استاد در سالهای آخر عمر پربرکتشان می­فرمودند:

«دیگر مزاحم تمام ائمّه‌ی اطهار شده­ام و حال به امامزاده­ها نیز با این شیوه توسّل را شروع کرده­ام. از حضرت معصومه سلام الله علیها شروع کردم و الان به شش ماهه‌ی اباعبدالله رسیدم.»

منابع و مراجع

1) قرآن کریم

2)حسن شفیعی و احمد لقمانی، آیت بصیرت(زندگانی حضرت آیت الله بهاء الدینی(ره)، قم: پارسیان، چ:1، 1381.

3) رضا مختاری، سیمای فرزانگان، قم: بوستان کتاب، 1385

4) ناصر الدین انصاری، دیدار با ابرار(ش33)، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373ش.

5) محمد علی آبادی، الگوی زعامت، انتشارات لاهیجی.

6) محمد مهدی دشتی، ذوالفقار حیدر ، موسسه‌ی فرهنگی تحقیقاتی امیر المؤمنین، 1383ش.

7) رضا باقی زاده، برگی از دفتر آفتاب، انتشارات مشهور، 1378.

8) حسین حیدری کاشانی، سیری در آفاق، کتابخانه‌ی ملی ایران.

 



[1] - مائده/35

[2] - حسن شفیعی، آیت بصیرت، ص86

[3] - حسین حیدری کاشانی،سیری در آفاق، ص 233

[4] - نقل از سیمای فرزانگان، ص 142

[5] - نفل از سیمای فرزاندگان، ص 196

[6] - محمد علی آبادی، الگوی زعامت، ص 176

[7] - برگرفته از کتاب دیدار با ابرار، ، ص 33.

[8] - برگفته از کتاب برگی از آفتاب نوشته‌ی رضا باقی زاده

[9] - نقل از سیمای فرزانگان، ص88

[10] - برگرفته از کتاب: ذوالفقار حیدر نوشته‌ی محمد مهدی دشتی