نگاهی به تاریخچه و نقش دانشگاه الازهر در تاریخ اسلام

فاطمه امیدیان


چکیده

مقدمه

جامع الازهر

تاریخچه جامع الازهر

شیخ الازهر

سیر تحول و نقش الازهر در ادوار مختلف

الازهر و تقریب مذاهب

نقش سیاسی دانشگاه الازهر

فهرست منابع

 

چکیده

الازهر یکی از دانشگاه­های مهم و پایگاه های علمی و فرهنگی جهان اسلام به شمار می­رود. این دانشگاه با قدمتی هزار ساله، توسط فاطمیون تأسیس گردید و در دوره های مختلف تاریخ اسلام، در عرصه های مختلف مذهبی، سیاسی و اجتماعی مصر و جهان اسلام منشأ اثر بوده است. در حوزه دین، این دانشگاه با داشتن یک نظام منسجم و مدرن آموزشی، شخصیّت­های علمی ممتازی را تربیت کرده و به جهان اسلام معرفی کرد و در عرصۀ سیاسی، پیوسته از عوامل تعیین­کننده در صحنه سیاسی کشور مصر وجهان اسلام بوده است. در ده­های اخیر حرکت­های اصلاحی برخی از شیوخ ازهر مانند شیخ شلتوت در جهت نزدیکی بیشتر فرقه­های اسلامی بیش از همه نمود و ظهور دارد هرچند در سالیان اخیر به جهت دخالت نظام حاکم مصر بر مقدرات این دانشگاه، این پایگاه مهم فرهنگی تاثیر گذشته خود را در تحولات مصر و جهان اسلام از دست داده است. نوشتار حاضر به بررسی تاریخچه، سیر نظمی و نقش جامع الازهر در ابعاد مختلف علمی و سیاسی می پردازد.

 

مقدمه

از عمده مظاهر تجلی تمدن و فرهنگ در هر قوم و ملت، دانشگاه­ها هستند. با پژوهش در زمینه­ی دانشگاه­های موجود در هر دیار می توان به درک و شناخت مردم آن سرزمین از پدیده­ی «تمدن و فرهنگ» پی برد و این افتخار برای اسلام همواره پابرجاست که تمدن این دین، زایشگر پدیده ی دانشگاه بوده است.

در نزدیکی ساحل شرقی نیل در بخش قدیمی پایتخت مصر، بنای اسلامی با گنبد و گلدسته های کوچک و بزرگ چشم می نوازد که مصریان آن را «الجامع الازهر الشریف» می خوانند. دانشگاه الازهر با دو کارکرد علمی و دینی اش بیش از هزار سال است که در حال فعالیت است. گرچه فعالیت جامع الازهر در بدو تأسیس به برگزاری نماز جماعت و بحث های علمی و سیاسی آن روز دولت فاطمیان محدود بود، اما به مرور زمان با اهمیت یافتن تدریس و گسترش فقه شیعی اسماعیلی میان خلفای فاطمی به پایگاه مهم علمی و معرفتی فاطمیان بدل شد. پس از فروپاشی دولت فاطمیان به زعم کاهش اهمیت جامع الازهر، حیات آن تداوم یافت و پس از روی کار آمدن خلافت عثمانی توجه بیشتری به این مرکز صورت گرفت و به مرور این مسجد را به دانشگاهی عظیم در جهان اسلام وبه ویژه اهل سنت بدل کرد.

در ارتباط با درک چیستی و چگونگی نقش آفرینی دانشگاه الازهر در جهان اسلام به عنوان یکی از مهم ترین مراکز علمی جهان عرب، ضروری است به جایگاه این دانشگاه و تاریخچه آن پرداخته شود.

جامع الازهر

لغت «جامع» به معنای مسجد بزرگ، مسجد آدینه و یا مسجدی که در آن نماز جمعه می خوانند و مراسم اعتکاف به جا می آورند، اطلاق می شود.[1] این گونه مساجد بزرگ، نخستین بار در عهد پیامبر اکرم(صلی الله و علیه و  آله) و پس از آن در دوره ی حکومت امویان در مراکز و بلاد اسلامی ساخته شدند و چون در این مساجد علاوه بر مسائل دینی و سیاسی، مسائل علمی نیز مطرح می شد و حلقه های درس که شرکت در آنها برای هر جوینده ی دانش ممکن بود، در آنها شکل می گرفت، عنوان «جامع» برای آنها به کار رفت. بعدها واژه ی «جامعه» به معنای دانشگاه مترادف با «جامع» به کار برده شد.

مساجد از این نقطه نظر، دانشگاه های بزرگ اسلامی به شمار می آمدند. مسجدالنبی که هم زمان با هجرت رسول خدا به مدینه بنیان گردید، در واقع کهن ترین دانشگاه اسلامی و پایگاه اساسی ترین تعلیمات در تایخ آموزش اسلامی بودهاست. علاوه بر مسجدالنبی می توان از مجسد الحرام در مکه، جامع بصره و کوفه، جامع ری، جامع عمرو در فسطاط مصر، مسجد الاقصی و قبه الصخره در بیت المقدس، جامع اموی در دمشق، جامع زیتونه در تونس، جامع قیروان در مراکش، جامع الازهر در مصر به عنوان برخی از مراکز مشهور آموزش اسلامی نام برد.[2]

واژه ی «الازهر» نیز از ریشه ی «زهر» به معنای تابش، درخشش، و پرتوافکنی اخذ شده است.[3]

درباره­ی اینکه چرا این دانشگاه به این نام اشتهار یافته، نظرات گوناگونی وجود دارد، برخی معتقدند شاید به مناسبت کلمه ی زهرا لقب حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به ازهر نامگذاری شده باشد.[4] برخی نیز معتقدند نامگذاری آن به سبب محاط بودن به کاخ­های باشکوه خلافت فاطمیان(المقصور الزاهره) یا درخشندگی آن در میان دیگر جوامع مصر بوده است.[5]

براساس قانون مصوب 1961 م، دانشگاه الازهر یک موسسه بزرگ دینی اسلامی است که وظیفه اش پاسداری از شریعت اسلام و زبان عربی و نشر آن و تعلیم دانشجویانی است که پس از فراغت از تحصیل عهده دار تدریس علوم دین و زبان عربی و متصدی امور شرعی شوند. در ضمن دانشجویان مسلمان از هر نقطه از کشورهای اسلامی با تفاوت های نژادی و ملیتی در آن پذیرفته می شوند.[6]

تاریخچه جامع الازهر

تاسیس جامع الازهر به دوران حکومت فاطمیان باز می گردد. فاطمیان از بزرگ ترین سلسله های حکومتی آفریقای شمالی بودند که دارالخلافه ای در برابر درالخلافه بغداد تاسیس کردند. خلفای فاطمی از شیعیان اسماعیلی به شمار می روند. این دانشگاه چون تاجی بر سر افتخارات فاطمیان می درخشد.

بنیان گذار جامع الازهر، «جوهر کاتب صقلی» سردار نیرومند، المعزّ لدین الله، چهارمین خلیفه فاطمی است که در پی فتح مصر شهر قاهره را ساخت و مسجد الازهر را نیز در جنوب شرقی و سوی قبله ی قص خلیفه در میان محله ی ترک و دیلم بنا نهاد.[7] بنای الازهر در 24 جمادی الاول سال 359 ق آغاز و در 7 رمضان 361 ق، پایان یافت و در همان ماه رمضان، نخستین نماز جمعه توسط ابو تمیم، المعزّ لدین الله در آن اقامه شد.[8]

بدین ترتیب پایدارترین یادگار سلسله فاطمی و یکی از قدیمی ترین دانشگاه های جهان تاسیس گردید. همان طور که قاهره نخستین پایتخت تشیع بود، الازهر نیز نخستین جامع بود که شعار تشیع در آن آشکار شد و خطبه به نام امام علی علیه السلام و امامان اسماعیلی قرائت شد.[9] برخی نیز از آن به عنوان جامع مشهور مصر و نخستین مسجدی که در قاهره تاسیس شد یاد می کنند.[10]

نگاهی گذرا به تاریخچه دانشگاه الازهر این واقعیت مهم را آشکار می سازد که در طول تاریخ بیش از هزار ساله الازهر، افت و خیزهای بسیار گسترده ای در این مجموعه ی علمی ـ فرهنگی رخ داده است. گاهی مروج مذهب شیعه بود، گاهی اهل سنت، گاهی در اوج عزت و عظمت و گاهی در قعر انحطاط و رکود و همین عوامل باعث شده که اهل تحقیق این دانشگاه را جزو مهم ترین دانشگاه های جهان قلمداد نمایند.

در الازهر ابتدا فقط امور مذهبی شیعیان انجام می شد، ولی به زودی این مسجد مرکز تعلیمات عالی تشیع گردید. این تحول به چند دلیل روی داد:

1ـ تبلیغ و ترویج اصول مذهب شیعه اسماعیلی؛

2ـ تاسیس نظام قضایی مستقل شیعه و تربیت حکام و قضات و فقهای شیعی؛

3ـ پرورش داعیان و مبلغان کار آزموده برای عزیمت به جهان اسلام و فراهم نمودن زمینه براندازی حکومت عباسی.[11]

مبانی اعتقادی شیعه اسماعیلیه در این دوران بر عقاید قاضی ابوحنیفه، نعمان بن محمد، مبتنی گردیده است. او فقیهی مالکی بود که بعدها به شیعه گرایش پیدا کرد و آثاری در فقه اسماعیلی نگاشت. او هم چنین ردی بر فقه ابوحنیفه، مالک و شافعی نوشت و با تألیف کتاب «اختلاف الفقهاء» مذهب اهل بیت را براساس مبانی اعتقادی شیعه اسماعیلیه استوار ساخت.

در دوران حکومت العزیز بالله فرزند و جانشین المعز بالله نیز بر رونق الازهر افزوده شد. در سال 378 ق، وزیر ابوالفرج یعقوب بن یوسف با موافقت خلیفه برای گروهی از فقیهان حقوقی برقرار کرد و برای زندگی آنان در کنار جامع خانه ای ساخت و کمک های مالی فراوانی نمود.

آن گاه که نوبت به حکومت الحاکم بامرالله رسید، وی مسجدی جدید ساخت که به نام او «جامع الحاکمی» شهرت یافت. او سنت ایراد خطبه و اقاطمه ی نماز جمعه را که به جامع الازهر اختصاص داشت، برهم زد و در جوامع دیگر نیز نماز جمعه را برپا می کرد. با این همه نوسازی ها، اهدای هدایای ارزنده از جمله کتاب های نفیس به کتابخانه نو بنیاد الازهر و بسیاری از کتاب های کاخ خلافت به این کتابخانه و تعیین موقوفات، از توجه خاص الحاکم به این جامع نشان داشت.[12]

اگر بخواهیم مهم ترین فعالیت های جامع الازهر را در دوره فاطمیان بشماریم بایستی به این موارد اشاره کنیم: ایراد خطبه به نام خلیفگان فاطمی، افزودن عبارت «حی علی خیر العمل» در اذان، برپا داشتن سوگواری عاشورای حسینی، برپایی مجلس «الحکمه» در حضور خلیفه و وزیران و دانشمندان برای مجالس درس؛ چراغانی و قرآن خوانی چهار شب اول و نیمه رجب، اول و نیمه ی شعبان که گاه خلیفه و خاندانش نیز در آن شرکت داشتند و به ویژه آموزه های اسماعیلی در کنار علوم و فنون رایج آن عصر.[13]

آنچه گذشت بخشی از تحولات و آثار الازهر در دوران شکوه و اعتلای آن است اما وضع بدین منوال نماند. حتی در دوره ی حکومت فاطمیان اتفاقاتی رخ داد که عظمت الازهر را تحت شعاع خویش قرار داد. یکی از این اتفاقات تاسیس دارالعلم یا دارالحکمه، دومین نهاد آموزشی فاطمی بود که در سال 395 ق، به فرمان الحاکم در قاهره بنیاد یافت و تا اندازه ای از اهمیت الازهر کاست. این امر خود از دو طریق به وقوع پیوست؛ نخست آنکه با تاسیس دارالعلم بسیاری از پیشوایان علمی و مذهبی از جامع الازهر کناره گیری کردند و به دارالعلم الحاکم پیوستند.[14] دیگر آنکه به جهت تسامحی که الحاکم در آغاز فعالیت دارالعلم نسبت به مذاهب اهل سنت از خود نشان داد و دعوت او از مدرسان سنی و نیز گروهی از دانشمندان علوم نجوم، پزشکی و ادب، سبب شد تا به تدریج روند آموزش ها از انحصار دانش های مذهبی فاطمی بیرون شود.[15] در این اوضاع چنانچه ملاحظه می شود عرصه برای ورود به علوم جدید فراخ تر و شرایط برای آغاز تعلیمات سنی گسترده تر گردید و این تحول مهمی در آموزش های دوران فاطمی محسوب می شود. اما این امر چندان نپایید. از یک سو الحاکم به دستگیری مدرسان سنی مذهب و قتل و حبس آنان فرمان داد و از آن پس آموزش ها به همان شیوه ی مذهبی اسماعیلیان ادامه یافت.[16] و از سوی دیگر با استقرار حکومت ایوبیان (567 ق) و حاکم شدن و رسمیت یافتن مدارس ایوبی بر اوضاع و احوال جدید، این دارالعم اسباب و موجبات برتری خود را از دست داد.

از عوامل دیگری که باعث رکود دانشگاه الازهر گردید، انقراض سلسله ی شیعی آل بویه در ایران و عراق و چیرگی سلجوقیان پشتیبان خلافت عباسی بود که در سستی بنیان دولت فاطمیان و روند علمی ـ آموزشی الازهر تاثیرات شگرفی داشت.

این افت و خیزها در عصر ایوبیان و عثمانی با شدت و حدت بیشتری ادامه یافت. به عنوان مثال در دوران عثمانی گاهی الازهر در اوج قدرت و گاه در نهایت سستی و رکود بوده است.

در یک زمان شرکت شماری از پیشوایان مذاهب چهارگانه که بیشتر از عالمان برجسته الازهر بودند، در مجالس مشورتی دیوان عالی، باعث اعتبار الازهر شده و نیاز ترکان به عالمان دینی و نظام قضایی مبتنی بر فتاوای شرعی و دعاوی مربوط به مذاهب فقهی، رسیدگی به موقوفات و امور کشورداری، نقش سیاسی ـ اجتماعی الازهر را در برقراری عدالت اجتماعی و حفظ میراث فرهنگی اسلام و زبان عربی بیش از پیش چشمگیر می کند[17] و در زمان دیگر گسترش فقر و ناامنی و بیماری های فراگیر، جامعه ی مصر را چنان به سمت صوفی گری سوق می دهد که حتی مشایخ الازهر نیایش های صوفیانه و رقص و سماع را جایز می شمرند و با اولیای تصوف روابطی نزدیک برقرار می نمایند.[18]

حدود سال 1161 ق، الازهر کاملاً ضوابط و مقررات خویش را از دست می دهد، دیگر برای ورود به الازهر و حضور و غیاب مدرسان و دانشجویان ضابطه ای باقی نمی ماند. انتخاب درس و استاد، بی برنامه می شود. انتصاب مدرسان جنبه ی رسمی خود را از دست می دهد و در سرما و گرما با حضور شاگردان کاستی می یابد، از درخشش در آموزش بهره ای نمی ماند و کیمیاگری و طالع بینی بازاری به مراتب گرم تر از پزشکی و ریاضی و نجوم و شیمی پیدا می کند.[19]

 

شیخ الازهر

ریاست دانشگاه الازهر، از نیمه قرن یازدهم قمری، مطابق سده ی هفتم میلادی نخستین بار توسط حکمرانان عثمانی به یکی از دانشمندان مشهور علوم دینی سپرده شد، که وی لقب «شیخ الازهر» را به خود گرفت.

نخستین متصدی این مقام، محمد بن عبدالله الخراشی مالکی بود که در سال 1100 ق، شیخ الازهر گردید. وی یک سال در این مقام ماند و بعد از یک سال درگذشت.[20]

همچنین شیخ ابراهیم بن محمد برمادی، شیخ محمد نشرتی، از فقیهان به نام و از نخستین مشایخ الازهر در عصر عثمانی بودند.[21]

در این دوره رئیس الازهر بر تمامی امور این جامع اشراف داشته و هر یک از واحدهای مسکونی الازهر را شیخی اداره می کرده است. شیخ الازهر در این هنگام چنان اعتباری داشت که افزون بر سرپرستی همه ی نهادهای آموزشی مصر، از مشاوران مورد اعتماد دولت در مسائل مهم این بخش از قلمرو عثمانی بود.[22] چنین اعتباری باعث شده بود که در مبارزات ضد استعماری نیز برخی از مشایخ الازهر نقش فعال و بی بدیلی از خویش ایفا نمایند. وظیفه ی مهمی که انجام آن جز با اتکا بر چنین پشتوانه ای امکان نداشت.

از میان مشایخ الازهر دو تن به روشنی درخشیدند یکی مشایخ محمد مصطفی مراغی که اصلاحات واقعی و دامنه دار الازهر را به او نسبت می دهند و دیگری شیخ محمد شلتوت که از پیشگامان تقریب مذاهب به شمار می رود.

شیخ مصطفی مراغی دوبار به ریاست این جامع برگزیده شد.در دوره ی اول که از سال 1928 م تا 1930 م بود، شیخ مصطفی به تنظیم برنامه ای جامع در سطح گسترده و به شکلی که با نیازمندیهای جامعه ی مصر نزدیک تر بود، همت گماشت و متضمن اصلاحات بسیار و تغییرات دامنه داری بود که تمامی مسائل الازهر اعم از استادان، افراد مقیم دانشگاه و مسائل علمی ـ آموزشی و حقوق و مستمری و جنبه های دیگر را شامل می شد. این اقدام اصلاحی هم زمان با سلطنت فواد اول صورت گرفت ولی مقاومت و کارشکنی ارتجاعیون منجر به کناره گیری شیخ مراغی گردید و به جای وی شیخ محمد احمدی ظواهری منصوب شد که در بست خود را تسلیم آرای سیاسی و حکومت سرکش صدقی پاشا کرده بود. ولی این مسئله چندان نپایید و همزمان با قیام مردم علیه استبداد صدقی پاشا، دانشجویان الازهر نیز علیه ظواهری شورش کرده و وی را مجبور به کناره گیری کردند و بار دیگر مراغی به ریاست رسید. در این دوره افتخار وی ایجاد کوی دانشگاه الازهر بود که تمام مراکز مختلف علمی و نیز خوابگاه ها و اقامت گاه دانشجویان و کتاب خانه ی الازهر را شامل می شد. بنای این شهرک به بهترین وجه نهاده شد و مقدار زیادی از آن تاکنون ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. مراغی پس از انجام این اقدامات ارزنده سرانجام در رمضان 1364 ق، در گذشت.[23]

از دیگر رؤسای الازهر که شخصیتی بارزتر از دیگران داشت، شیخ محمود شلتوت بود. وی که از همین دانشگاه فارغ التحصیل شد و تالیفات بسیاری در زمینه های مختلف علمی از خود بر جای نهاد، بر آن شد تا روحیه روشنگری و اجتهاد را در این دانشگاه برانگیزد.

از جمله اقدامات ارزنده او تاسیس کرسی فقه شیعه جعفری بود که پس از تاسیس دو کرسی فقه حنفی و شافعی در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال 1335 ش، به عنوان عمل متقابل صورت گرفت.[24]

در این دوران استفاده از وجود شخصیت های علمی چون محمد مافی، محمد فهام و محمود جبرالله که دوره های تخصصی علمی را در غرب گذرانده بودند، برای این دانشگاه از جمله اقداماتی است که در راستای احیای تفکر علمی و تطبیق آن با آموزش های سنتی الازهر انجام گرفته است.[25] هم چنین از برخی اقدامات وی می توان به برگزاری مراسم عزاداری اباعبدالله در صحن دانشگاه الازهر و عدم به رسمیت شناختن اسرائیل اشاره کرد.

سیر تحول و نقش الازهر در ادوار مختلف

دانشگاه الازهر در طی قرون و اعصار متمادی دچار تغییرات و تحولات عظیمی گشته که در ابعاد گوناگون فراز و نشیب های گسترده ای را به ارمغان آورده است.

الازهر در دوره های مختلف نقش های متفاوتی در عرصه های مذهبی، سیاسی و اجتماعی مصر و جهان اسلام ایفا کرده است.

اشغال مصر توسط قوای ناپلئون بناپارت در سال 1213 ق آغاز فصل نوینی برای مصر و الازهر بود. دورانی که آموزش قرون وسطایی به آموزش پیشرفته تبدیل گردید و به واسطه آشنایی با علوم اروپایی آموزش رشته های غیر دینی نیز پایه گذاری گردید. در این دوره ناپلئون برای راضی نگه داشتن علمای الازهر و با جلب رضایت آنان انستیتو مصر را ایجاد نمود تا متخصصین فرانسوی نظریات فنی خویش را ارائه دهند، ناپلئون در مراسم روز میلاد رسول اکرم(صلی الله و علیه و  آله) شرکت نمود و درباره ی امور سیاسی با دانشمندان به گفتگو نشست.[26]

در سال 1299 ق مصر توسط قوای استعمارگر بریتانیا اشغال گردید. شیخ محمد عبده یار دیرین سید جمال الدین اسد آبادی که جهت آشنایی با فرهنگ دیگر ملت ها از طرفداران بیداری مسلمانان در سراسر دنیای اسلام بود ظهور کرد. افکار او در جهان اسلام نفوذ بسیاری داشت که سبب شد وی پس از حوادثی، مقام مفتی اعظم مصر را به دست آورد. که طرح های علمی او برای توسعه الازهر بسیار مهم قلمداد می گردد. وی در آن زمان خواهان تنظیم برنامه درس ثابت شد که جایگزین روش پراکنده گذشته گردد و برگزاری امتحان را نیز مهم قلمداد کرد.[27]

در تاریخ 15 نوامبر 1930 م، اساس و سازمان الازهر به کلی دگرگون گردید و به یک دانشگاه امروزی تبدیل شد. در سال های بعد دانشگاه الازهر آموزش های نوین علمی را از جمله تخصص های مختلف پزشکی و مهندسی، ریاضیات، شیمی و اقتصاد و ... را در ضمن آموزش های دانشگاهی خود گنجاند.[28]

الازهر و تقریب مذاهب

در نیمه ی نخست قرن بیستم با تلاش های آیت الله العظمی بروجردی و به ابتکار مرحوم علامه محمدتقی قمی و همیاری علمای الازهر و در رأس آنها شیخ محمد شلتوت، مرکزی به نام «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» تاسیس گردید که همان موقع مجله ای به نام «رساله الاسلام» منتشر می نمود که به طور مطلق بهترین مجله ی اعصار اسلامی است چرا که بزرگترین علمای همه ی مذاهب اسلامی در آن قلم می زدند، این مرکز با پشتکار علامه شیخ محمدتقی قمی و همیاری علمای الازهر، خدمات فراوانی را در راستای تقریب مذاهب اسلام تقدیم نمود و سال ها کار خود را در راستای تقریب مذاهب اسلامی ادامه داد تا اینکه به دلایل سیاسی از میان رفت.

برخی از شیوخ الازهر پیش از شیخ شلتوت اقداماتی را برای ایجاد وحدت میان شیعه و سنی انجام داده بودند اما هر کدام به دلایل مختلفی توسط استعمار با شکست مواجه می شد. به عنوان مثال هنگامی که شیخ عبدالمجید سلیم ریاست دانشگاه الازهر را بر عهده داشت تصمیم گرفت فتوایی مبنی بر جواز پیروی از مذهب اهل بیت صادر کند. او می خواست این کار را انجام دهد ولی از طرف عناصر استکبار و استعمار، کتابی توهین آمیز درباره ی مقدسات اهل سنت منتشر و بین اعضای دارالتقریب پخش شد. این کتاب که به یکی از عالمان شیعه نسبت داده شده بود، بدون تاریخ و بدون ذکر محل و نام چاپخانه در اختیار اعضا قرار گرفت و موجی از ناراحتی و بدبینی درباره ی شیعه پدید آورد. عبدالمجید سلیم با این توطئه از پیش طراحی شده نتوانست فتوای خود را صادر کند و همواره منتظر فرصتی مناسب بود که اجل مهلتش نداد. و پس از وی شاگردش شیخ محمد شلتوت این کار را انجام داد.

فتوای شیخ محمود شلتوت دارای سه عنصر اصلی است:

1ـ هیچ مسلمانی ملزم نیست حتما تابع یکی از مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت باشد؛ بلکه هر مسلمانی در انتخاب هر یک از مذاهب فقهی آزاد است.

2ـ انتقال از یک مذهب فقهی به مذهب فقهی دیگر جایز است.

3ـ هر مسلمانی اگر چه سنی باشد می تواند طبق فقه شیعه امامیه عمل کند.[29]

یکی دیگر از اقدامات شیخ شلتوت تاسیس فقه مقارن در دانشگاه الازهر بود. در این کلاس موضوعاتی از قبیل حکم سه طلاقه، طلاق معلق، مساله رضاع، ارث و ... بررسی می شد.[30]

 

نقش سیاسی دانشگاه الازهر

نقش سیاسی الازهر تا قبل از آغاز دهه ی هشتاد میلادی انکار ناپذیر است. به رغم مورخان الازهر و علمای آن نقش مهمی را در مبارزه و مطالبه حقوق مردم مصر از حاکمان سلسله آسیایی ممالک برجی در مصر داشتند. الازهر در زمان استعمار فرانسه و هجوم ناپلئون به مصر در خط مقدم مبارزه بود. بناپارت برای انتقام الازهر را به توپ بست. هم چنین نقش انکارناپذیر دانشجویان الازهر در مبارزه با استعمار فرانسه در تاریخ با قتل کلیبر معاون ناپلئون توسط سلیمان الجلی دانشجوی الازهر ماندگار گردید.[31]

این نقش سیاسی در دوران مقاومت مردم مصر بر ضد استعمارگران انگلیسی و انقلاب 1919 م و انقلاب جمال عبدالناصر در سال 1952 م نیز نمایان بود. هم چنین که عبدالناصر سخنرانی مشهور خود بر ضد استعمار انگلستان، آمریکا و فرانسه را در جنگ 1956 م از منبر الازهر انجام داد.[32]

شیخ الازهر در تاریخ سیاسی مصر نقش مهمی را ایفا می نمودند و فتواهای سیاسی آنان بسیاری از مجاری امور در مصر را تغییر دادند. یکی از مهم ترین فتاوای الازهر حکم جهادی بود که علمای الازهر در مصر در سال 1947 در مورد قضیه فلسطین و اشغال گران صهیونیستی دادند. هم چنین اینکه بسیاری از گروه های جهادی اسلامگرا از بطن الازهر به جامعه وارد گشتند. اما بعد از سر کار آمدن عبدالناصر وی تلاش هایی را برای کم کردن نقش الازهر آغاز نمود و به موجب قانون، انتخاب رئیس(شیخ) و قائم مقام الازهر را بر عهده ی رئیس جمهور گذارد. وی همچنین با تعیین وزیر شئون الازهر، شیخ آن را تضعیف نمود و تمام اموال اوقاف الازهر را به نفع دولت مصادره کرد و شیخ الازهر را تبدیل به یک کارمند دولتی نمود. از این زمان بود که نقش سیاسی الازهر بطور کامل به سمت افول رفت.[33]

متاسفانه در سال های بعد شاهد بودیم شیوخ الازهر با تائید اعمال اشتباه دولت مصر از جمله معاهده صلح با رژیم صهیونیستی بیش از پیش نقش این نماد علمی با آن سابقه مبارزه را به سراشیبی سقوط سوق دادند و امروز دیگر آن نقش مهم را در قضایای مربوط به جهان اسلام ندارد.


فهرست منابع

1ـ بی آزار شیرازی، کریم، شیخ محمود شلتوت طلایه دار تقریب، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1379.

2ـ جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، نشر مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، 1376.

3ـ جمعی از نویسندگان، دائره المعاف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، 1375.

4ـ دشتی، مصطفی حسین، معارف و معاریف، تهران، موسسه فرهنگی آرایه، 1382.

5ـ دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1372.

6ـ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتب العربی، 1409 ق.

7ـ سیف آزاد، عبدالرحمان، تاریخ خلفای فاطمی، تهران، گلبرگ، 1341.

8 ـ سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بر، حسن المحاظره، قاهره، دارالکتب العلمیه، 1387 ق.

9ـ الشنازی، عبدالعزیز محمد، الازهر، قاهره، مکتبه الانجلو المصریه، 1983.

10ـ طرولی، محمد، المساجد فی الاسلام، بیروت، دارالکتب العربی، 1409 ق.

11ـ عبدالمنعم خفاجی، محمد، الازهر فی الف عام، بیروت، عالم الکتب، 1382 ق.

12ـ عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، تهران، امیرکبیر، 1371.

13ـ غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاه های بزرگ اسلامی، کسایی، نورالله، تهران، دانشگاه تهران، 1377.

14ـ کسایی، نورالله، کارنامه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، تهران، انقلاب، 1357.

15ـ ماهر محمد، سعاد، مساجد مصر و اولیاوها الصالحون، قاهره، مکتبه المصطفی، 1407 ق.

16ـ نجف آبادی، صالح، مجموعه مقالات، تهران، نشر دانش اسلامی، 1364.

17ـ هیکل، محمدحسنین، پائیز خشم، موسایی، محمدکاظم، تهران، امیرکبیر، 1363.

 

 



[1]. عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ص 521.

[2]. غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاه های بزرگ اسلامی، ص 38.

[3]. عمید، حسن، همان، ج 2، ص 90.

[4]. دشتی، مصطفی حسین، معارف و معاریف، ج 2، ص 136 ـ 135.

[5]. جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 8، ص 63.

[6]. غنیمه، عبدالرحیم، همان، ص 389.

[7]. ذهبی، محمد، تاریخ اسلام، ص 32.

[8]. سیوطی، عبدالرحمن، حسن المحاظره، ج 2، ص 251.

[9]. جمعی از نویسندگان، دائره المعارف تشیع، ج 2، ص 86.

[10]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج 2، ص 1685.

[11]. جمعی از نویسندگان، دائره المعارف تشیع، ج 2، ص 89.

[12]. سیف آزاد، عبدالرحمان، تاریخ خلفای فاطمی، ص 28.

[13]. عبدالمنعم خفاجی، محمد، الازهر فی الف عام، ص 47.

[14]. غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاه های بزرگ اسلامی، ص 78.

[15]. جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، همان، ج8، ص 64.

[16]. عبدالمنعم خفاجی، محمد، الازهر فی الف عام، ج 1، ص 18.

[17]. همان، ص 79.

[18]. ماهر محمد، سعاد، مساجد مصر، قاهره، ص 185.

[19]. الشنازی، عبدالعزیز محمد، الازهر، ص 104.

[20]. همان، ص 125.

[21]. طرولی، محمد، المساجد فی الاسلام، ص 516.

[22]. جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 8، ص 66.

[23]. عبدالمنعم خفاجی، محمد، الازهر فی الف عام، ج 1، ص 165.

[24]. کسایی، نورالله، کارنامه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ص 58.

[25]. الشنازی، عبدالعزیز محمد، الازهر، ص 194.

[26]. غنیمه، عبدالرحیم تاریخ دانشگاه های بزرگ اسلامی، ص 83.

[27]. همان، ص 91.

[28]. الشنازی، عبدالعزیز محمد، الازهر، ص 73.

[29]. بی آزار شیرازی، کریم، شیخ محمود شلتوت طلایه دار تقریب، ص 70.

[30]. نجف آبادی، صالح، مجموعه مقالات، تهران، ص 123.

[31]. عبدالعظیم خفاجی، محمد، الازهر فی الف عام، ج 1، ص 152.

[32]. هیکل، محمدحسین، پائیز خشم، ص 199.

[33]. همان، ص 202.