محدّث نوری (ره)

زهرا فرزانگان


چکیده

مقّدمه

خاندان نوری

مسافرت ها

نظم در امور

اشتغالات علمی

تألیفات

1ـ مستدرک الوسائل

2ـ نجم الثاقب فی أحوال امام الغائب

3ـ کشف الأستار عن وجه الغائب عن الأبصار

4ـ نفس الرحمان فی فضائل سلمان (رض)

5ـ لؤلؤ و مرجان

6ـ فصل الخطاب فی تحریف الکتاب

7ـ سایر تألیفات

خدمات اجتماعی

1ـ تجدید سنّت های نیکو

2ـ همراهی با میرزای شیرازی در تحریم تنباکو

3ـ شکوه از وضعیت اجتماعی مسلمانان

4ـ اعلام پشتیبانی از تأسیس شرکتالاسلامیه

5ـ در بیت مرجعیت

محدث نوری در آیینه کلام بزرگان

نتیجه نهائی

فهرست منابع

 

چکیده

میرزا حسین نوری مشهور به محدث نوری از بزرگ‌ترین محدثان شیعه در طول تاریخ پرافتخار مکتب تشیع است. آشنایی با حیاتی علمی و اجتماعی این اندیشمند بزرگ هدف اصلی نگارنده در این مقاله بوده است. بر اساس مهم‌ترین یافته‌های علمی این تحقیق، محدث نوری که در خاندانی معروف و پرافتخار متولد شده است، افزون بر آنکه در مسائل علمی در دوران خود،‌ زبانزد خاص و عام بوده است، در مسائل اجتماعی نیز خدمات فراوانی انجام داده است و هیچگاه خود را از مشکلات مسلمانان کنار نکشیده است.

مقّدمه

مکتب تشیع که مولود طبیعی اسلام است، از همان ابتدای پیدایش در سایه‌ی رهبری ائمه اطهار (علیهم‌السلام) با تقویت بنیان های علمی و اعتقادی خود، نه تنها در برابر هجوم آفات و شبهات خویش را از هر گزندی مصون داشته که هر لحظه چون شجره ای طیبه به رشد و باروری خود افزوده است. پس از آغاز غیبت نیز تاکنون دشمنان اسلام و تشیع برای اضمحلال این مکتب دندان تیز کرد. و هر آن، در انتظار فرصتی برای نابودی آن بوده اند.

در این میان، تنها حافظان مذهب شیعه پس از حضرت ولیّ عصر (عجل الله فرجه)، عالمان و فقیهان فرزانه ای بوده اند که لحظه ای از سرپرستی شیعیان در امور علمی و دینی غفلت نورزیده اند. آنان در راه ایفای این مسئولیت خطیر از هیچ گونه تلاش برای حفظ میراث علمی تشیع و باور کردن فرهنگ دینی مسلمانان دریغ نورزیدند. مرحوم میرزا حسین نوری معروف به محدث نوری (ره) یکی از ستارگان درخشان آسمان تشیع بود که در عرصه های مختلف علمی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نقش موثری ایفا کرده، در برخی زمینه ها آثار بی نظیری بر جای گذاشته است. گرچه قلم از شرح حال بزرگ مردی چون وی درمانده است.

مقاله حاضر بر آن است تا سطرهای کوتاهی از صفحات زریّن زندگی وی را بنگارد.

خاندان نوری

حسین بن محمد تقی بن علی محمد بن تقی نوری طبرسی معروف به «میرزا حسین نوری» و «محدّث نوری» در 18 شوال سال 1258 در روستای «یالو» در شهر نور مازندران متولد شد.[1] پدر او علامه محمدتقی نوری طبرسی (1201 ـ 1265) از بزرگ ترین دانشمندان مازندران بود که مرجعیت تقلید بسیاری از اهالی نور را برعهده داشت. این فقیه فرزانه توانست چنان فرزندانی به اسلام تقدیم کند که هر یک از آنان در علم و تقوا راه پدر بزرگوار خویش را ادامه داده و مایه مباهات جهات تشیع شدند. این ها کسانی نبودند جز:

1ـ حاج میرزا هادی نوری: ایشان پس از سال ها تحصیل در حوزه علمیه نجف اشرف به وطن بازگشته و پس از پدر بزرگوارش مرجعیت فقهی شهر نور را به عهده می گیرد. تاریخ رحلت وی 1290 هجری قمری است.

2ـ آقا میرزا نوری علی: وی نیز پس از برادر ارجمندش به سمت مرجعیت علمی و دینی شهر نور منصوب گردید.

3ـ میرزا حسن نوری: وی از بزرگان فضلا و از مدرّسان فقه و اصول بوده است.

4ـ میرزا قاسم نوری: ایشان نیز از مدرّسان فقه و اصول بوده است.

5ـ میرزا حسین نوری: معروف به محدث نوری که در این مقاله به شمّه ای از شخصیت والای علمی و دینی ایشان و خدمات کم نظیر وی به جهان اسلام اشاره خواهد شد.

محدث نوری دارای دو خواهر بزرگوار نیز بوده است که هر یک از آنان نقش مهمی را در تاریخ تشیع و قم زده اند؛ یکی از آنها همسر ملا فتح الله نوری و مادر شیخ موسی نوری بوده و دیگری همسر ملاعباس نوری و مادر شیخ فضل الله نوری بوده است که ستاره‌ی عالم تشیع در دوران مشروطیت بود.[2]

پدر محدّث نوری در حالی که ایشان تنها کودکی 8 ساله بود، دار فانی را وداع گفت. محدث نوری نیز ابتدا از محضر عالم فقیه محمدعلی محلاتی کسب فیض کرده تا آن که به تهران مهاجرت نمود و مدتی را در محضر شیخ عبدالرحیم بروجردی پدر همسر خود شاگردی کرد.[3]

مسافرت ها

محدث نوری با وجود مشغله های فراوان علمی و ....، مسافرت های متعددی به بیت الله الحرام و مشاهد مشرفه ائمه اطهار علیهم السلام داشته است که در برخی از آنها انگیزه های علمی و جمع آوری نسخه های حدیثی را نیز نمی توان نادیده انگاشت.

وی در سال 1273 همراه استادش عبدالرحیم بروجردی به عراق مهاجرت کرد و در نجف اشرف به مدت چهار سال اقامت نمود. سپس به ایران بازگشته و برای دومین بار در سال  1278 به عراق مهاجرت کرد.[4] و در آنجا از محضر عالم بزرگوار شیخ العراقین مرحوم آقا شیخ عبدالحسین تهرانی استفاده های فراوان نمود. وی مدت کمی نیز در نجف اشرف در مجلس درس شیخ مرتضی انصاری (ره) حاضر شد. در سال 1284 جهت زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام به ایران مسافرت کرده و در 1286 به عراق بازگشت که وفات استادش شیخ العراقین نیز در همین سال واقع شد.[5]

وی چند سفر زیارتی به بیت الله الحرام نیز داشته است که نخستین آنها در سال 1280 و دومین مرتبه پس از وفات استادش در 1286 بود. پس از آن به نجف رفته و 2 سال در آنجا ملازم درس شیخ مجرّد میرزای شیرازی (ره) بود. پس از آن که مرحوم شیرازی در 1291 به سامراء مهاجرت کرده و قصد اقامت نمود، مرحوم محدث نوری همراه با شیخ فتح علی سلطان آبادی و شیخ فضل الله نوری داماد خود، در 1291 به سامراء مهاجرت کرد و این چند نفر نخستین افرادی بودند که به میرزای شیرازی در سامراء پیوستند. در همین ایام وی برای بار سوم به حج مشرّف شد و پس از آن در سال 1297 به ایران مسافرت نمود و به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام شتافت. بعد از بازگشت از ایران به حج بیت الله الحرام در 1299 مشرّف گردید.

سپس به سامراء بازگشته و در آنجا اقامت نمود تا این که در سال 1314 به قصد توطن به نجف اشرف مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آنجا به تألیف و سایر اشتغالات علمی پرداخت.[6] محدث نوری در تاریخ 27 جمادی الآخر سال 1320 در نجف اشرف رحلت فرمود و در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به خاک سپرده شد.[7]

نظم در امور

شیخ آقا بزرگ طهرانی (ره) در نگارش زندگی نامه استادش محدث نوری در «طبقات» در مورد برنامه ریزی دقیق وی در امور علمی و معنوی چنین نقل می کند:

«ایشان دائماً ملتزم به وظائف شرعی خود بود و هر ساعتی از روزش را به کار خاصی اختصاص می داد. چنان چه هر روز بعد از نماز عصر تا نزدیک غروب به کتابت مشغول می شد و پس از نماز عشاء تا وقت خواب را نیز به مطالعه اختصاص می داد. دو ساعت قبل از فجر بر می خاست و یک ساعت قبل از فجر به حرم مطهر مشرف می شد و در زمستان و تابستان پشت «باب القبله» مشغول به خواندن نافله شب می گشت تا این که درب حرم گشوده می گشت و ایشان همواره نخستین فردی بود که در آن هنگام وارد حرم می شد... کمی قبل از طلوع خورشید به خانه بر می گشت و مستقیم به کتابخانه‌ی بزرگش که شامل هزاران کتاب نفیس و آثار نادر یا منحصر به فرد بود، رفته و .... تا کمی قبل از زوال مشغول به کار کتابت بود... امّا برنامه ریزی روزهای جمعه او متفاوت بود. بدین گونه که بعد از بازگشت از حرم شریف به مطالعه کتاب های مقتل پرداخته، سپس به مجلس عمومی ای که برای ذکر اهل بیت علیهم السلام ترتیب داده بود می رفت و به ذکر مصیبت می پرداخت. پس از پایان یافتن مجلس مشغول وظایف خاص روز جمعه و نوافل می گشت و بعد از نماز عصر هم به حرم مطهر مشرف می شد و مشغول به دعاهای مأثور می گشت تا غروب آفتاب».[8]

از این عبارات نظم و ثبات مرحوم محدث نوری در امر علم و دین اثبات می شود.

اشتغالات علمی

1ـ اساتید

در اینجا به ذکر نام برخی از اساتید محدث نوری بسنده می کنیم:

ملا محمدعلی محلاتی (1232 ـ 1306)، شیخ عبدالرحیم بروجردی (م 1306)، شیخ العراقین عبدالحسین تهرانی (م 1286)، شیخ مرتضی انصاری (1214 ـ 1281)، آخوند ملا فتح علی سلطان آبادی معروف به جمال السالکین (م 1312)، ملا شیخ علی خلیل (1226 ـ 1279)، معزّالدین سید مهدی قزوینی (1222 ـ 1300)، میرزا محمدهاشم خوانساری (1235 ـ 1318) و حاج ملا علی کنی (1220 ـ 1306).[9]

2ـ شاگردان

محدث نوری شاگردان زیادی تربیت کرده است که نام برخی از آنها از این قرار است:

شیخ آقا بزرگ طهرانی نویسنده الذریعة، حاج شیخ عباس قمی، آیت الله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، آیت الله علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی، شیخ اسماعیل اصفهانی، آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، شیخ فضل الله نوری، آیت الله شیخ محمدتقی بافقی، سید جمال الدین عاملی اصفهانی، شیخ مرتضی بن محمد عاملی، شیخ محمدباقر بیرجندی مؤلف کبریت أحمر، حاج میرزا ابوالفضل تهرانی معروف به کلانتری نوری و برخی بزرگان دیگر.[10]

3ـ نام کسانی که از محدث نوری «اجازه نقل روایت» دریافت کرده اند

حاج شیخ اسماعیل بن علامه شیخ محمدباقر اصفهانی، شیخ محمدباقر بهاری همدانی، سید جمال الدین موسوی عاملی اصفهانی، علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی، شیخ فدا حسین بن عیسی ملقّب به سراج الدین قرشی یمانی لکهنوی، شیخ مرتضی بن محمد عاملی، مولی حسین بن حسن جیلانی اصفهانی، امیر سیدحسین بن حسن حسینی موسوی عاملی کرکی، شیخ شمس الدین محمد بن ظهیر الدین ابراهیم بحرانی و ... .[11]

4ـ حفظ آثار شیعه از خطر نابودی

محدث نوری تلاش های زیادی جهت پیدا کردن آثار قدیمی شیعه و حفظ آنها از آسیب نابودی داشته و این امر در برخی از نامه نگاری های وی با علمای شیعی کاملاً واضح ست. در یکی از نامه هایی که مرحوم نوری به میرحامد حسین نوشته، چنین آمده است:

«کتاب «نقض عثمانیه» ابن طاووس (ره) به زحمت در محلش پیدا شد، در دست غیر اهلش. هر تدبیر کردم در آن چند روز، به وصالش نرسیدم. باز بعضی را معیّن کردم که بگیرند. خداوند این خلق را انصاف و شعور کرامت فرماید. ضعف دین تا به اینجا رسیده که در جوار حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) شخصی از اهل علم از کتابی که در آن تقویت دین است، مضایقه می کند. جنابعالی به همت عالیه میل دارید که از بلاد بعیده تحصیل کتب مناقب شود!».[12]

مدتی پس از آن در نامه ای دیگر می نویسد:

«کتاب «نقض عثمانیه» هنوز در طلسم است. شرحش طولانی است. امیدوارم آخر به دست آید. خداوند به این خلق انصاف بدهد. از قرار مذکور صاحب این کتاب کتابخانه معتبری دارد که همه از نسخ کهنه قدیمه اند و احدی به آن ها راه ندارد و ابداً به سطری از آنها منتفع نمی شود».[13]

تلاش محدث نوری منحصر به یافتن نسخه ها نبود. در نامه ای دیگر که در تاریخ 4 شوال 1317 نوشته است، چنین اظهار داشته که برای 24 حدیث از 100 حدیث کتاب «مائة منقبة» ابن شاذان ـ که تمام احادیث آن مرسل است ـ سند پیدا کرده و آن احادیث را از حالت ارسال خارج کرده است.[14]

نکته‌ی قابل توجه این است که وی در بیشتر موارد به تنهایی بار سنگین این مسئولیت ها را به دوش کشیده است و با کمترین امکانات سعی در جمع آوری نسخه های قدیمی، استنساخ و مقابله آنها و .... نموده است. تا جایی که شیخ آقا بزرگ طهرانی از قول استاد خود چنین نقل می کند:

«من در حالی می میرم که حسرتی در دل من باقی مانده است و آن این که در این سال های آخر عمر کسی [را] ندیدم که به من بگوید: فلانی این مقدار مال را بگیر و برای قلم و کاغذت خرج کن یا با آن کتاب بخر یا آن را به کاتب بده تا در کارهای تألیفی به تو کمک کند».[15]

محدث نوری همچنین با علمای دیگری که به دنبال یافت کتب قدیمی بودند، همکاری داشته است. این مسأله از مکاتباتی که میر حامد حسین مؤلف «عبقات الأنوار» با محدث نوری داشته است، روشن می گردد. عمده‌ی این نامه ها در مورد پیدا شدن یا نشدن این کتاب مهم یا آن کتاب و کیفیت تحصیل آنهاست[16] که سندی آشکار برای زحمات شبانه روزی عالمان بزرگ اسلام در جهت حفظ میراث علمی شیعه از خطر نابودی و دفاع از کیان تشیع است.

تألیفات

مرحوم محدث نوری تألیفات بسیار گرانقدری بر جای گذاشته که به معرفی چند مورد از آنها پرداخته می شود و از بقیه‌ی موارد تنها به ذکر نام آنها اکتفا می کنیم:

1ـ مستدرک الوسائل

مهم ترین و با ارزش ترین اثر محدث نوری «مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل» است. که در استدراک «وسائل الشیعة» شیخ حرّ عاملی (1104ق) به رشته‌ی تحریر در آوده است.[17] «مستدرک» به طور کلی به کتابی گفته می شود که به عنوان متمم کتابی دیگر و با همان شروط احادیثی را که درکتاب سلف فوت شده، گردآوری نماید. محدث نوری در «مستدرک الوسائل» تلاش کرده تا احادیثی را که شیخ حرّ عاملی در «وسائل» نیاورده امّا با مبنای حدیثی وی موافق بوده است، جمع آوری نماید.[18] وی در مقدمه‌ی این کتاب می نویسد:

«ما به تعداد زیادی از اخبار دست یافتیم که در کتاب «وسائل» نیست آنها چند نوع هستند: 1ـ آنچه در کتب قدیمی یافتیم که به دست او (شیخ حرّ عاملی) نرسیده است. 2ـ در کتاب هایی هستند که شیخ حرّ عاملی مؤلفان آن کتاب ها را نمی شناخت، پس از آنها اعراض کرد و ما در فوائد خاتمه اسامی این کتب و مؤلفین آنها و هم چنین سبب اعتماد خود به آنها را ذکر خواهیم کرد. 3ـ آنچه که درکتابهای نزد او موجود بوده ولی او آنها را نیاورده و به خاطر غفلت یا عدم اطلاع».[19]

حجم این کتاب تقریباً به اندازه‌ی حجم وسائل الشیعه است که شامل 23 هزار حدیث می باشد و طبق ترتیب کتاب «وسائل» گردآوری شده است. هم چنین دارای خاتمه ای ارزشمند است. شیخ آغا بزرگ طهرانی در مورد ارزش این کتاب نزد علمای بزرگ چنین می نویسد:

«این کتاب در اعتبار مانند سایر جوامع حدیثی متأخر است... از استاد خود مولی محمدکاظم خراسانی صاحب «کفایه» شنیدم که وی منبر تدریس در برابر دانش جویان خود که تعداد آنها به 500 یا بیشتر می رسید از کسانی که یا مجتهد بودند یا نزدیک به اجتهاد. چنین گفت که برای مجتهد در عصر ما حجت تمام نمی شود قبل از رجوع به «مستدرک» و اطلاع بر احادیثی که در آن است». و خود او نیز شخصاً ملتزم به همین روش بود. چرا که من در مجالس خصوصی تدریسش حضور داشتم و این روش را خودم از او مشاهده کردم. و هم چنین استاد ما شیخ الشریعه اصفهانی روزی فرمود:

«همه‌ی ما نان خور سفره‌ی نوری هستیم». و منظور او کتاب «مستدرک» بود».[20]

محدث نوری تنها به جمع آوری روایات اکتفا نکرده، بلکه در ذیل عنوان هر باب روایات مربوط را ذکر کرده سپس اگر مضمون روایت جای تأمل داشته، به توضیح روایت پرداخته و تلاش کرده اشکالات موجود را برطرف کند و روایت را با روایات هم تراز جمع کند. گاهی هم روایاتی را با دلایل متعدد نقد کرده و احتمالات مختلف در مورد پذیرش آنها را مردود دانسته امّا این امر باعث نشده از ذکر روایت خودداری کند.

وی هم چنین راه جمع بین روایات متعارض را نیز بیان کرده، گاهی نیز ضمن تصریح به ضعف و مشکل روایت به بیان احتمالات و فهم های گوناگون از حدیث پرداخته و راه را برای پذیرش حدیث مسدود نکرده است.[21]

2ـ نجم الثاقب فی أحوال امام الغائب

این کتاب در 12 باب نگارش یافته که مؤلف خود در ابتدای کتاب فهرست اجمالی آن را آورده است. عناوین برخی از این ابواب بدین شرح است: در ذکر شمّه ای از حالات ولادت با سعادت آن جناب، ذکر اسامی و القاب و کینه های آن حضرت، ذکر اختلاف مسلمین در آن جناب، اثبات این که مهدی موعودی همان حجت بن الحسن العسکری علیه السلام است از روی نصوص اهل سنت، اثبات این مدعا از روی معجزات صادره از آن حضرت، ذکر کسانی که در طول غیبت خدمت آن جناب رسیدند یا بر معجزه آن بزرگوار واقف شدند و ... .

وی هم چنین در این کتاب وجود همسر و فرزندان را برای آن حضرت ثابت می کند.[22] این کتاب که به زبان فارسی نوشته شده است، توسط انتشارات مسجد مقدس جمکران چاپ شده است.

3ـ  کشف الأستار عن وجه الغائب عن الأبصار

آن چه انگیزه مؤلف را بر تألیف این کتاب برانگیخته است، قصیده ای است که توسط یکی از مخالفین سروده شده و در آن مسأله غیبت و طول عمر آن حضرت زیر سؤال برده شده است. محدث نوری چنان که خود در مقدمه می نویسد، این کتاب را برای پاسخ دادن به شبهات آن قصیده به نگارش درآورده است.

فصل اول این کتاب در مورد اختلاف در ولادت حضرت مهدی (عجل الله فرجه) و ذکر نام کسانی از اهل سنت است که با دیدگاه امامیه و در مورد امامت آن حضرت موافق هستند. وی در این فصل از 40 نفر از بزرگان اهل سنت نام می برد، فصل دوم به بررسی و پاسخ دادن به شبهات موجود در آن قصیده اختصاص یافته مانند این که انتشار ظلم در زمین شرط ظهور حضرت مهدی (عجل الله فرجه) است و چون هم اکنون زمین پر از ظلم و ستم شده است، پس اگر ایشان موجود بو می بایست ظهور می کرد.

محدث نوری در خاتمه این کتاب نیز در مورد سرداب غیبت، احادیث در مورد خروج حضرت مهدی (عجل الله فرجه) حیات آن حضرت و ... بحث کرده است. مرحوم شیخ محمدحسین آن کاشف الغطا و نیز محتوای کتاب را به صورت قصیده ای به نظم کشیده و همراه کتاب چاپ شده است.[23]

4ـ  نفس الرحمان فی فضائل سلمان (رض)

این کتاب از یک مقدمه، 16 باب و یک خاتمه تشکیل یافته است. مقدمه کتاب به بررسی، نام، لقب، نسب، کینه و ... جناب سلمان (رض) پرداخته و متن اصلی شامل موضوعاتی چون احوال سلمان قبل از تشرف به اسلام، مقام او نزد خدا و رسولش ائمه طاهرین (علیهم صلوات الله)، مقام سلمان نزد اهل بیت (عليهم السلام) با توجه به حدیث شریف «سلمان منّا اهل البیت»، آیاتی که درمورد وی و اقران او نازل شده، در مورد علم و حکمت او، اخبار غیبی که از ناحیه‌ی ایشان صادر شده، علم او به اسم اعظم الهی، برخی فضایل و کراماتی که از او صادر شده، ذکر زیارت نامه ایشان و ... است.

به نظر می رسد این کتاب کامل ترین کتابی است که در مورد جناب سلمان (رض) تألیف شده است. این کتاب با تحقیق «جواد قیّومی» توسط نشر مؤسسه آفاق به چاپ رسیده است.

5ـ لؤلؤ و مرجان

انگیزه مؤلف از تألیف این کتاب درخواست یکی از علما به نام «سید محمد مرتضی جونپوری هندی» و شکایت های مکررّ وی از ذاکرین و روضه خوانان بوده است. چرا که برخی از آنها مطالبی را به دروغ به قصد گریاندن مردم بیان می کردند. وی از محدث نوری درخواست نموده بود که کتابی جهت موعظه و هدایت اینان بنویسد. مرحوم محدث نوری نیز پس از اتمام تألیف «مستدرک» به کار تألیف کتاب «لؤلؤ و مرجان» اشتغال یافت.[24]

این کتاب نخستین تألیفی است که درباره‌ی اصلاح روضه خوانی و پاکسازی آن نوشته شده است.

لؤلؤ و مرجان در یک مقدمه، دو فصل و یک خاتمه نگارش یافته است. دو فصل کتاب که متن اصلی آن را تشکیل می دهد از دو پیش شرط لازم و ضروری برای عزاداری و روضه خوانی یعنی اخلاص و صداقت سخن می راند. در پایان فصل دوم چند تنبیه دارد که به این ترتیب است:

1ـ لزوم فحص کامل در نقل از ثقه؛ 2ـ اعتبار مؤلف دلیل بر اعتبار کتاب نیست؛ 3ـ تشبیه دروغ سازی برخی روضه خوانان به مسنای یهودیان؛ 4ـ علل تحریف و دروغ سازی در واقعه عاشورا؛

وی هم چنین در این کتاب به ساختگی بودن برخی اخبار مشهور و دروغ بودن بعضی از روضه های بسیار معروف و گریه آور تصریح کرده است.[25]

6ـ فصل الخطاب فی تحریف الکتاب

محدث نوری در این کتاب عدم تحریف قرآن کریم به زیاده و نقصان و تغییر و تبدیل ـ آن گونه که در کتاب های آسمانی پیشین رخ داده است ـ را ثابت کرده امّا در عین حال معتقد بوده که گردآورندگان قرآن کریم در زمان عثمان در غیر از آیات الاحکام دچار تنفیص در برخی آیات شدند که البته ما عین آیات کم شده را نمی دانیم.

البته بسیاری از علمای شیعه با این دیدگاه به مخالفت برخاستند و معتقد بودند که هیچ کم و زیادی در جمع آوری قرآن کریم رخ نداده است. نخستین کتابی که در ردّ «فصل الخطاب» تألیف شد، کتاب «کشف الارتیاب عن تحریف الکتاب» بود که توسط شیخ محمود طهرانی (ره) نگاشته شد. زمانی که محدث نوری از محتوای این کتاب آگاه شد، کتابی به زبان فارسی در جواب به شبهات «کشف الإرتیاب» نگاشت و نام آن را «الردّ علی کشف الإرتیاب» نهاد. و او همواره می گفت: راضی نیستم از کسی که «فصل الخطاب» را مطالعه کند امّا این رساله را رها نماید. چرا که وی در ابتدای این رساله که در پاسخ بر کشف الإرتیاب تألیف کرده بود، اظهار داشته که در لفظ «تحریف» مغالطه شده است و منظور من از «تحریف» تغییر و تبدیل نبوده بلکه تنها مرادم، انداختن بعضی از آیات در کتاب نازل شده بوده است و گرنه قرآنی که الآن نزد همگان موجود است با قرآنی که در عصر عثمان جمع آوری شد، هیچ زیاده و نقصانی شامل حالش نشده است. وی می گفت شایسته بود نام کتابم را «فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب» می نهادم. و آن چه که مردم از این کتاب برداشت کرده اند، هرگز منظور من نبوده است.[26]

کتاب های زیادی در ردّ کتاب محدث نوری یعنی «فصل الخطاب» نوشته شد و تقریباً تمام عالمان شیعی با این نظریه مخالفت کردند. اما به هر حال شد آن چه نباید می شد،‌ صورت گرفت و مغرضین با استفاده از این کتاب شبهات زیادی را مورد توجه مکتب تشیع نمودند و این امر باعث شد بسیاری از اهل سنت تصور کنند که شیعه قائل به تحریف قرآن است و قرآنی جدا از قرآن آنان دارد.

7ـ سایر تألیفات

سایر تألیفات محدث نوری که حدود 30 کتاب است از این قرار می باشد:

1ـ مواقع النجوم که شجره نامه ای است از سلسله اجازات نوریان و نخستین اثر اوست که در 21 سالگی نوشته است.

2ـ دارالسلام در 2 جلد در مورد خواب، رؤیاهای صادقه، تعبیر خواب، اخلاق و .... .

3ـ فیض القدسی در مورد زندگی نامه مجلسی (ره).

4ـ بدر مشعش که در شرح حال فرزندان موسی مبرقع پسر امام جواد (علیه‌السلام) نگارش یافته است.

5ـ ظلمات الهاویة در معایب معاویه.

6ـ دیوان شعر به نام «مولود دیده».

7ـ حاشیه بر منتهی المقال.

8ـ اخبار حفظ قرآن.

9ـ رساله ای در شرح حال مولی ابی الحسن شریف عاملی فتونی.

10ـ کشکول.

11ـ حواشی بر توضیح المقال حاج ملاعلی کنی.

12ـ ترجمه جلد دوم دارالسلام به فارسی.

13ـ اجوبة المسائل.

14ـ فهرست کتابخانه‌ی خودش که به ترتیب الفبایی نوشته و در مقدمه اش به تفصیل در مورد کتاب و نویسندگی سخن گفته است.[27]

15ـ معالم العبر در استدراک بحار نوشته شده است.

16ـ جنة المأوی در مورد کسانی است که در طول غیبت به ملاقات حضرت صاحب الأمر (عجل الله فرجه) مشرف شدند.

17ـ الصحیفه الثانیه العلویه

18ـ الصحیفة الرابعه السجادیه

19ـ میزان السماء در تعیین مولد خاتم الانبیاء (عليهم السلام) به فارسی.

20ـ الکلمه الطیبه که به فارسی نوشته است.

21ـ سلامة المرصاد

22ـ شاخه‌ی طوبی.

23ـ تحیة الزائر و بلغة المجاور

24ـ مستدرک فرار البحار (که البته کامل نشده است).

25ـ مرسله الدرّ المنظوم و برخی رساله ها و کتاب های دیگر.[28]

خدمات اجتماعی

محدث نوری از جمله دانشمندانی بود که کثرت تألیفات و اشتغالات علمی و معنوی وی را از انجام رسالت های اجتماعی باز نداشت. دغدغه های او برای اصلاح وضعیت جامعه‌ی اسلامی و انجام فعالیت های لازم برای سامان بخشی به امور شیعیان و اهل علم فصلی زرّین از زندگی این عالم بزرگوار را رقم زده است که در این جا به ذکر نمونه هایی از آن اکتفا می کنیم.

1ـ تجدید سنّت های نیکو

در زمان شیخ انصاری پیاده روی در زیارت حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) از سنن نیکو و بزرگ ترین شعائر محسوب می شد. امّا این امر عظیم در زمان محدث نوری به فراموشی سپرده شد و حتی از نشانه های فقر و حقارت محسوب می گشت. از این رو محدث نوری تصمیم گرفت برای احیای این سنّت حسنه شخصاً وارد صحنه شده، فرهنگ غلط رایج را تغییر دهد.

وی دفعات متعددی مسافت نجف تا کربلا را به قصد زیارت حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) با پای پیاده طی کرد. اهتمام این عالم بزرگوار به این امر موجب شد رغبت صالحان و سایر مردم به این مسئله برانگیخته شود تا جایی که در سال های دوم و سوم خیل عظیمی از شیعیان همراه وی به زیارت مشرف شده و در نتیجه توهم ذلت و فقر از پیاده روی به قصد زیارت کاملاً مرتفع گردید. گفتنی است که محدث نوری در راه بازگشت از آخرین سفر پیاده‌ی خود به کربلا بیمار شد و پس از بازگشت بیماری وی آنچنان شدت یافت که منجر به رحلت آن بزرگوار گردید.[29]

2ـ همراهی با میرزای شیرازی در تحریم تنباکو

پس از اعلام فتوای مشهور مرحوم میرزای شیرازی مبنی بر تحریم تنباکو، جوّ متشنّجی در ایران به وجود آمد. مردم با ناصرالدین شاه اعلام مبارزه نمودند و دستگاه حاکم نیز شروع به اشاعه‌ی شایعاتی نمود تا میان صفوف به هم پیوسته‌ی مردم تفرقه بیندازد. شایعاتی که با هدف ایجاد شک و تردید نسبت به صدور فتوای تحریم از میرزای شیرازی و یا در مورد عدم استمرار و بقاء این فتوا اشاعه می شد. از این رو مردم مسلمان ایران نیز نامه هایی به عراق ارسال کرده و در این رابطه کسب تکلیف نمودند.[30]

مرحوم محدث نوری با تلگراف هایی به این سؤالات و ابهامات پاسخ داده که یک نمونه از آنها در اینجا نقل می شود:

«سبزوار خدمت مستطاب عماد الاسلام آقای حاج میرزا ابراهیم شریعتمدار (دام علاه) به جهت مفاسد مداخله اجانب در بلاد اسلام بندگان حضرت حجة الاسلام آیت الله فی العالمین (دام ظله) حکم به حرمت استعمال مطلق دخانیات بأی نحو کان فرموده اند که البته به اطلاع جنابعالی رسیده. محض اعلای کلمه‌ی حق عرض می شود که فعلاً هم حکم به حرمت باقیند و تا رفع مداخله آنها از داخله و خارجه بر خودشان محقق نشود، اعلام به رخصت نمی فرمایند. حکم به حرمت باقی و اجتناب لازم و رخصت نیست».[31]

هم چنین میرزای شیرازی محدث نوری را به ایران اعزام نمود تا وی را به کم و کیف قضایا آگاه نماید و نقش مؤثری را در جهت رهبری نهضت به نمایندگی از وی ایفا کند. مرحوم محدث نوری نیز طی نامه ای تمامی جریاناتی که در رابطه با تحریم تنباکو اتفاق افتاده بود در یک صفحه به صورت خیلی فشرده برای میرزا ارسال می کند. متأسفانه این نامه جزء اسناد تاریخی ثبت نشده ولی به دست آیت الله سید رضی شیرازی از سلاله‌ی پاک مرحوم میرزای شیرازی رسیده است.[32]

3ـ شکوه از وضعیت اجتماعی مسلمانان

محدث نوری در کتاب «کلمه طیبه» خود به شدت از اوضاع نابسامان مسلمانان در زندگی فردی و اجتماعی آنان و تضاد روش های زندگی آنان با مبانی اسلامی شکوه نموده و معتقد است آن چه موجب پدید آمدن این وضعیت شده، رفت و آمد کفار به سرزمین ایران است که در آن روز مرکز ایمان و اسلام بوده است. وی در این کتاب از این که هیئت ظاهری و روش های رفتاری کفار و آداب و رسومشان در حال رواج یافتن در میان مسلمانان است به شدت اظهار تأسف کرده است. از منظر وی افزایش یافتن مراوده مسلمانان با کفار و تأمین ضروریات زندگی آنان توسط کشورهای بیگانه چند خطر را برای جامعه‌ی اسلامی به دنبال دارد:

1ـ بغض قلبی کفار و ملحدین از ارکان دین و اجزای ایمان است. در حالی که کثرت معاشرت با کفار و تأمین حوائج خود از کشورهای کفر و الحاد موجب برقراری رابطه و دوستی با کفار می شود که از دیدگاه قرآن به شدت نهی شده است. مانند آیه شریفه زیر: (لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآَخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آَبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ)[33]

«قومی را نیابی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [و] کسانی را که با خدا و رسولش مخالفت کرده اند ـ هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره‌ی آنان باشند ـ دوست بدارند».

2ـ رشد مصرف گرایی و توجه به مادیات موجب ایجاد بغض دین و متدینین در دل مسلمانان می شود و شیوع و بروز این مفسده تا حدی است که نزدیک است منزلت علما و متدینین در قلوب مسلمانان مانند منزلت یهودیان شود که انسان از دیدن آنها به شدت منزجر و متنفر است. چرا که عالمان دینی مانع لهو و طرب مردم هستند.

3ـ مصرف بی رویه کالاهای خارجی و رشد تجمل گرایی در میان مسلمانان که بیش از شأن متعارف آنان می باشد موجب تبذیر و اسراف است و از گناهان کبیره و موجب سقوط در جهنم می باشد.[34]

این نوشتار محدث نوری همه حاکی از درک صحیح وی نسبت به اوضاع زمانه و تحلیل به جای او از وقایع جاری در زندگی مردم است و نشان می دهد وی نسبت به اصلاح وضعیت اجتماعی بی تفاوت نبوده و اشتغالات فراوان علمی وی را از اطلاع به حوادث و اخبار جامعه‌ی اسلامی باز نداشته است. این نکته در ادامه‌ی این مقاله روشن تر خواهد شد.

4ـ اعلام پشتیبانی از تأسیس شرکتالاسلامیه

افزایش موج ورود کالاهای خارجی به ایران و از رونق افتادن بازار کالاهای داخلی که عامل بسیار مؤثری جهت ایجاد سلطه‌ی اقتصادی بر ایران از سوی بیگانگان بود، در عصر مرحوم محدث نوری به مسئله ای بحران ساز تبدیل شده بود. پس از پیروزی نهضت تنباکو دو مجتهد اصفهانی حاج آقا نورالله و آقا نجفی با ایجاد طرحی برای جلوگیری از حضور کالاهای خارجی و مخصوصاً منسوجات خارجی، به تأسیس شرکتی تجارتی به نام «شرکت الاسلامیه» اقدام کردند. این شرکت که توسط علما و تجار با هدف تحریم کالاهای بیگانه و بسیج نمودن امکاناتی داخلی جهت تولید ابتکاری در ایران در سال 1316 در اصفهان پایه گذاری شد، به تدریج حوزه‌ی عمل خود را به سایر شهرها و سپس به کشورهای خارجی گسترش داد و به تدریج به سمت ایجاد خودکفایی ملی در عرصه‌ی اقتصادی گام برداشت.

خطر وجود این شرکت برای کشورهای استعماری به حدی بود که یکی از روزنامه های انگلیس، رشد آن را سکته به منافع انگلیس در کلیه‌ی منطقه‌ی خلیج فارس قلمداد کرد. منافع این حرکت ضدّ استعماری به قدری چشم گیر به نظر می رسید که مراجع بزرگ آن روز نجف به حمایت از این حرکت برخاستند. یکی از علمایی که پشتیبانی خود را از این حرکت اعلام نمود، مرحوم محدث نوری است که با نگارش یک تعلیقه (اعلامیه) خرسندی خود را از این مبارزه اعلام و با ارسال نامه ای به حاج آقا نورالله اصفهانی در تاریخ 1317 حمایت خود را از این حرکت نشان داد.

وی در این نامه استفاده از اجناس خارجی را به حکم آیه (وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ)[35]منهی عنه دانسته، آن را یکی از موانع استجابت دعا معرفی نمودند. آن گاه خداوند متعال را به خاطر لطف بی پایان خود و اعطای این نعمت عظیم (همت علما بر تأسیس شرکت اسلامیه که موجب نصرت مؤمنین و شکست دشمنان دین شده است) سپاسگزاری نموده، دعای خیر خود را نثار این عالمان بزرگوار و تجار غیور ایرانی کرده اند.[36]

5ـ در بیت مرجعیت

محدث نوری در سامراء از بزرگان اصحاب میرزای شیرازی محسوب می شد. از این رو امور با اهمیت مربوط به بیت مرجعیت ایشان به عهده‌ی محدث نوری بود. اموری چون مکاتبات و نامه نگاری ها به کشورهای اسلامی، پاسخگویی به نامه های دریافتی، برآوردن نیازهای مهاجرین، زیارت علماء و بزرگان که به سامراء مشرف می شدند و استقبال از آنها به نمایندگی از میرزای شیرازی، بدرقه آنها هنگام بازگشت به وطن، تنظیم امور معاش طلاب، عیادت از مریضان، تهیّه لوازم مورد نیاز آنها، تجهیز اموات و تشییع جنازه آنها، برقرار کردن مجالس عزای حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) و سایر اشتغالات آن مرجع بزرگوار که محدث نوری آنها را به نمایندگی از ایشان انجام می داد.[37]

محدث نوری در آیینه کلام بزرگان

در اینجا چه نیکوست کلام بزرگان و شاگردان محدث نوری را در وصف استاد خود بشنویم. از جمله این که شیخ عباس قمی (ره) پس از تجلیل از استادش چنین می نگارد:

«او حافظه‌ی زیادی داشت و در کتابت سریع بود. عباداتش شدید، زهدش بسیار و نماز شبش ترک نمی شد. در علم حدیث و رجال متخصص بود، به اقوال گوناگون احاطه داشت. به نکات روایات و مسائل دقیق آیات اطلاع داشت، به گونه ای که عقول از کیفیت استخراج گوهرهای روایات از گنج هایش توسط او متحیّر می گشت. وی به [ساعات] عمر خود بخیل بود، به گونه ای که دقیقه ای از دقایق عمر خود را تلف نمی کرد».[38]

آیت الله سید محسن امین عاملی (ره) در أعیان الشیعه می نویسد:

«محدث نوری عالم، فاضل، محدّث، متبحّر در علم حدیث و رجال، آشنا به علم سیره و تاریخ، زاهد و عابدی بود که نماز شبش ترک نمی شد، او در احاطه و اطلاع بر اخبار و آثار و کتاب های غریب یگانه‌ی عصر خود بود. از کتاب های نفیس خطّی تعداد زیادی را جمع آوری کرد. هرگز در مطالعه و تألیف سستی نمی ورزید. از او چنین حکایت شده که روزی از بازار بر می گشت. با زنی برخورد کرد که در دست او دو کتاب بود و می خواست آنها را بفروشد. میرزا به آن کتابها نگاه کرد و دریافت که از کتابهای باارزش است که مدتی است در جستجوی آنهاست ولی موفق به یافتن آنها نشده است. وی پولی را به زن بابت کتابها می دهد امّا آن مقدار کفایت نمی کند. پس عبایش را در آورده به دلال می دهد اما باز هم کفایت نمی کند تا این که قبایش را هم در می آورد و می فروشد تا قیمت کتابها را کامل بپردازد».[39]

و در آخر چه زیباست گوش جان سپردن به آن چه مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی درباره‌ی استادش می گوید. آنجا که می نگارد:

«قلم در دستم به لرزه افتاد هنگامی که این نام را نوشتم و هیئت همیشگی اش برایم ممثّل شد. بعد از این که از فراق ما 55 سال می گذرد. .... شیخ نوری یکی از [اسوه ها] و نمونه های سلف صالح بود که وجودش در این عصر نادر است. او آیه ای از آیات عجیب و شگرف خداوند بود و زندگانی اش صفحه ای درخشان از اعمال صالح بود. ... خود را وقف خدمت به علم کرده بود و به غیر از بحث، جستجو، تتّبع، جمع آوری اخبار پراکنده و احادیث نادر و نظم بخشیدن به کتب پراکنده به چیز دیگری اهتمام نمی ورزید... توفیق الهی با او همراه بود و مشیّت الهی او را یاری کرد تا آنجا که اگر کسی در کتابهایش نظر کند تعیین می کند که خداوند او را مشمول لطف خاص خود کرده بود و او را برای گنج هایی باارزش ذخیره کرده بود که بزرگان سلف به آن دست نیافتند. بلکه انسان خیال می کند که خداوند او را خلق کرد برای حفظ آنچه که از میراث آل محمد (ص) باقی مانده بود. (ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ)».[40]

در پایان شایسته است از کرامتی که پس از رحلت محدث نوری از او صادر شده و مرحوم شیخ آقا بزرگ طهرانی در «طبقات» آن را نقل کرده، یاد کنیم. وی از قول محمد بن ابی القاسم کاشانی نجفی می نویسد:

«زمانی که همسر محدث نوری وفات کرد وصیت نمود که در کنار وی دفن شود. هنگامی که برای دفن وی حاضر شدم ـ در حالی که 7 سال از وفات شیخ می گذشت ـ داخل سرداب شدم تا گونه‌ی او را بر خاک قرار دهم. چرا که من با او محرم سببی بودم ... جسد شیخ را تازه یافتم مانند همان روز که دفن شده بود. حتی گذشت زمان بر کفن او نیز هیچ تأثیری نگذاشته بود و رنگ آن را از سفیدی به زردی تغییر نداده بود».[41]

 

نتیجه نهائی

میرزا حسین نوری (ره) در خاندانی با فضیلت قدم به عرصه‌ی وجود نهاد و در سایه‌ی دانش های دین و کمالات معنوی پرورش یافت. از همان اوان نوجوانی قدم در راه کسب علم نهاد و از خرمن علم و تقوای اساتید بزرگ خوشه چینی کرد تا این که خود به استوانه ای علمی خصوصاً در علم حدیث و رجال مبدل گشت و شاگردان بزرگی را تربیت نمود که برخی از  آنها خود مایه‌ی فخر و مباهات عالم تشیع بودند.

محدث نوری با زحمات فراوان به نسخه های قدیمی کتب حدیث دسترسی پیدا کرده، بخش قابل توجهی از عمر خود را به مقابله و استنساخ آنها پرداخت تا آن که با نگارش کتاب «مستدرک الوسائل» خدمت بزرگی به علم فقه و حدیث نمود و فقیهان پس از خود را وامدار تلاش های بی دریغش کرد.

نکته‌ی قابل توجه در مطالعه‌ی زندگی نامه این بزرگوار این است که وی شخصیتی دارای ابعاد گوناگون بود. حضور مؤثر وی در صحنه‌ی اجتماع و غافل نبودن از وضعیت سیاسی مسلمانان در کنار خدمات علمی و اشتغالات معنوی این عالم فرزانه بسیار قابل تأمل است. به نظر می رسد نظم فوق العاده وی در برنامه ریزی و تقسیم اوقات در امور بسیار با اهمیت رمز موفقیت وی در عرصه های گوناگون بوده است.

امید است طلاب جوان با الگو گرفتن از شخصیت هایی چون محدث نوری (ره) با آگاهی به زمان و تلاش خالصانه جهت تحقق آرمان های جامعه اسلامی و رهنمودهای مقام عظمای ولایت گامی مؤثر در پیشرفت حوزه های علمیه و ارتقاء سطح فرهنگی جامعه بردارند.

فهرست منابع

قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.

1. آلاندوزلی، محمد، «کتاب شناسی توصیفی ـ انتقادی پیرامون تحریف های عاشورا»، آیینه پژوهش، ش 78.

2. زنجانی، محمدرضا، تحریم تنباکو، انتشارات فراهانی، تهران، بی تا.

3. صحتی سردرودی، محمد، محدث نوری، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، بی جا، 1372.

4. طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصر حسین»، مجله سفینه، ش 3.

5. طهرانی، آغا بزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، دارالأضواء، بیروت، 1403.

6. طهرانی، آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعه، نقباء البشر، نشر دار المرتضی، مشهد، 1404.

7. عاملی، سید محسن امین، أعیان الشیعه، بی نا، بی جا، بی تا.

8. فخرالشیعه، حسن، رضوان شهری، ابوحسن، «نامه هایی از محدث نوری به میرحامد حسین» نور علم، ش 48.

9. فلاح زاده، سیدحسین، «روش حدیثی محدث نوری»، حدیث اندیشه، ش 5.

10. قمی، شیخ عباس، الفوائد الرضویة، نشر بوستان کتاب، قم، 1385.

11. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، بی نا، بی جا، بی تا.

12. مصاحبه با آیت الله سیدرضی شیرازی، مجله حوزه، ش 50 ـ 51.

13. نوری، میرزاحسین، کشف الأستار، نشر مؤسسه نور، بیروت، 1408.

14. نوری، میرزاحسین، لؤلؤ و مرجان، نشر نور، بی جا، بی تا.

15. نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، بیروت، 1408.

16. نوری، میرزاحسین، النجم الثاقب، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1375.

17. نوری، میرزاحسین، نفس الرحمان فی فضائل سلمان (رض)، نشر آفاق، بی جا، 1369.

18. ـــــ، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، 1384.

19. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، نشر معروف، قم، 1382.

 

 



[1]. طهرانی، آغاز بزرگ، طبقات اعلام الشیعه، نقباء البشر، نثر دار المرتضی، مشهد، 1404، ج 2/1، ص 544.

[2]. جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، نشر معروف، قم، 1382، ج 1، ص 410.

[3]. طهرانی، آغا بزرگ، همان.

[4]. همان.

[5]. قمی، شیخ عباس، الفوائد الرضویة، نشر بوستان کتاب، قم، 1385، ج 1، صص 260 ـ 261.

[6]. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، همان.

[7]. قمی، شیخ عباس، همان، ص 261.

[8]. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، همان، ص 547.

[9]. گلشن ابرار، ج 1، ص 413.

[10]. همان، صص 416 ـ 417.

[11]. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، دارالأضواء، بیروت، 1403، ج 1، ص 181.

[12]. طالعی، عبدالحسین، «سرنامه از محدث نوری به علامه سید ناصرحسین»، مجله مفینه، ش 3، ص 152.

[13]. همان.

[14]. همان، ص 153.

[15]. طهرانی، آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعة، همان، ص 550.

[16]. فخر الشریعة، حسن و رضوان شهری، ابوحسن، «نامه هایی از محدث نوری به میرحامد حسین»، نور علم، ش 48، ص 87.

[17]. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات، همان، ص 552.

[18]. فلاح زاده، سیدحسین، «روش حدیثی محدث نوری»، حدیث اندیشه، ش 5، ص 79.

[19]. نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، بیروت، 1408، ص 60 مقدمه.

[20]. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعه، همان، ص 553 ـ 554.

[21]. فلاح زاده، سیدحسین، همان، صص 84 ـ 85.

[22]. نوری، میرزاحسین، نجم الثاقب، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1375، صص 15 ـ 22.

[23]. نوری، میرزاحسین، کشف الأستار، نشر مؤسسه نور، بیروت، 1408، مقدمه صص 14 ـ 15 و ص 163.

[24]. نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان، نشر نور، بی جا، بی تا، مقدمه ص 2.

[25]. آلاندوزلی، محمد، «کتاب شناسی توصیفی ـ انتقادی پیرامون تحریف های عاشورا»، آیینه پژوهش، ش 78، صص 176ـ 173.

[26]. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، الذریعة، همان، ج 16، صص 231 ـ 232.

[27]. گلشن ابرار، همان، صص 414 ـ 415.

[28]. قمی، شیخ عباس، همان، ص 262.

[29]. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات، صص 548 ـ 547.

[30]. صحتی سردرودی، محمد، محدث نوری، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، بی جا، 1372، ص 111.

[31]. زنجانی، محمدرضا، تحریم تنباکو، انتشارات فراهانی، تهران، بی تا، ص 224.

[32]. مصاحبه با آیت الله سید رضی شیرازی، مجله حوزه، ش 50 ـ 51، صص 43 ـ 34.

[33]. مجادله:22.

[34]. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، بی نا، بی جا، بی تا، ج 3، صص 484 ـ 486.

[35]. انعام: 121، ترجمه: «از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است، نخورید».

[36]. ــــــ، اندیشه‌ی سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، 1384، ص 47 و 7924.

[37]. طهرانی، شیخ آغا بزرگ، طبقات أعلام الشیعه، همان، ص 549.

[38]. قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویة، همان، ص 263.

[39]. عاملی، سید محسن المین، أعیان الشیعه، بی نا، بی جا، بی تا، ج 6، ص 143.

[40]. مائده: 54.

[41]. همان، ص 459.