تاریخ و چگونگی جمع قرآن کریم

صلحه سعید


چکیده

مقدمه

نظریات راجع به جمعآوري قرآن

جمع‌بندی

دلائل جمع آوري قرآن

دلائل قائلان به جمع قرآن بعد از رحلت پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم)

دلائل قائلان به جمع قرآن در زمان پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم)

بررسي روايات جمع قرآن بعد از رحلت رسول خدا(صلی‌الله‌وآله‌وسلم)

چگونگي نگارش آيات قرآن

كاتبان وحى

چگونگي كتابت آيات قرآن

نتيجه و جمع بندي:

فهرست منابع

چکیده

قرآن کریم به‌گونه‌ای که امروزه در اختیار مسلمانان قرار دارد، کتابی تدوین‌شده از سوره‌ها و آیات است. اما اینکه این کتاب از چه تاریخی، با چه کیفیتی و با دستور چه کسی، به شکل کنونی درآمده است،‌ از مسائل مهمی است که قرن‌ها ذهن قرآن‌پژوهان را به خود مشغول کرده است. این نوشتار برآن  است تا با ارائة مهم‌ترین دیدگاه‌های موجود،‌ به نظریة حق دست یازد. بر اساس مهم‌ترین یافته‌های این تحقیق، قرآن کریم در عصر حضور رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) و به دستور ایشان جمع‌آوری و تدوین شده است.

مقدمه

     قرآن كريم، معتبرترين منبع معارف اسلامي و از جنبه هاي گوناگون، كتابي بي نظير و بي همتا است . لذا هر مسلمانى علاقمند است كه با تاريخ كتاب ديني خود آشنا شود و از لابلاى مدارك و منابع موجود ميزان توجه و اهتمام مسلمانان صدر اسلام و ياران پيامبر اكرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) را به اين كتاب مقدس به دست آورد، براى مسلمانان جالب است قرآنى كه اكنون بي هيچ تغيير و تحريفي در دست ما است چه فراز و نشيبي را در بستر تاريخ پيموده است. يكي از دقيق ترين مباحث علوم قرآني، بررسي تاريخ نگارش و تدوين قرآن است.

     تاريخ به روشني گواهي مي دهد كه وحي آسماني از اهمیتی خاص میان مسلمانان برخوردار بوده است؛ به‌گونه‌ای که در طول تاريخ در دو زمينه حفظ و كتابت قرآن همه توان و امكانات خويش را به كار گرفته‌اند. با وجود این، این مسئله که جمع‌آوری قرآن در چه تاریخی بوده و به دستور چه کسی بوده،‌ از مسائل مهمی است که همیشه مورد نزاع میان اندیشمندان از فِرق مختلف اسلامی بوده است. این نوشتار کوششی در راستای روشن‌شدن جوانب مسئله و رسیدن به حقیقت در این راستاست.  

نظریات راجع به جمع­آوري قرآن

     در رابطه با جمع قرآن كريم كه چه كسي آن را جمع كرده و در چه عصري جمع آوري شده ، هر يك از محدثان و مفسران اقوال مختلفي را مطرح كرده‌اند. برخی از آنها عبارت‌اند از:

1. بر اساس برخی روایات،‌ زید بن ثابت و گروهی دیگر در عصر پیامبر اکرم(صلی‌الله‌وآله‌وسلم) قرآن را جمع‌آوری کردند.[1]

2. بنا به برخی روایات، جمع قرآن در زمان پيامبر (ص) به وسیلة چهار نفر ـ كه همه از انصار بودند ـ انجام شد که عبارت ‌بودند از:، أبی، معاذ بن جبل، ابو زيد و زيد بن ثابت. [2]

3. بر اساس برخی دیگر از روایات،‌ جمع قرآن به‌وسیلة امام على علیه السلام بوده است؛ چنانکه خود فرمودند: «وقتي پيغمبر اكرم – صلی الله عليه و آله – وفات يافت عهد كردم كه ردايم را بر نگيرم مگر براى نماز جمعه تا اينكه  قرآن را جمع كنم ، و آن را جمع كرد.» [3]       

4. بر اساس برخی دیگر از روایات، زيد بن ثابت پس از وفات پیامبر و به دستور خلیفة وقت ـ ابوبکر ـ به جمع‌آوری قرآن کرد و این کار پس از آن صورت گرفت که بسیاری از قاریان قرآن در روز یمامه کشته شدند.  اين صحف نزد ابو بكر ماند تا اينكه او از دنيا رفت . سپس تا عمر زنده بود نزد او مانده است و بعد نزد خفصه دختر عمر باقي ماند.[4]

5 . برخی بر این باورند که که اولين كسي كه قرآن را در مصحفى جمع كرد سالم مولى ابي حذيفه بود. وی قسم خورد كه ردا نپوشد تا اينكه آن را جمع نمايد ، پس آن را جمع كرد آنگاه باهم مشورت كردند كه آن را چه بنامند؟ بعضي گفتند : سِفر بناميد . گفت : آن اسمى است كه يهود آن را بر كتاب خود نهاده اند ، پس اين اسم ناخوشايند آمد ، آنگاه گفت : همانندش را در حبشه ديدم مصحف ناميده مي شد ، پس نظرشان بر اين جمع شد كه آن را مصحف بنامند.[5]    

6. برخی جمع قرآن را به عثمان نسبت می‌دهند.[6] چنانکه بخاري از موسى از ابراهيم از ابن شهاب از انس بن مالك روايت كرده است كه حذيفة بن اليمان نزد عثمان آمد ، او كه از اختلاف در قراءت قرآن بيمناك شده بود ، به عثمان گفت : " امت را در ياب پيش از آنكه اختلاف كنند مانند اختلاف يهود و نصارى ". آنگاه عثمان به نزد حفصه فرستاد كه صحيفه ها را به نزد ما بفرست تا از روي آنها نسخه برداريم و دوباره به تو برگردانيم ، پس زيد بن ثابت و عبد الله بن زبير و سعيد بن العاص و عبد الرحمن بن الحارث بن هشام را امر كرد آن را در مصحفها نوشتند ، عثمان به آن سه تن از قريش گفت: «اگر شما با زيد بن ثابت درباره جيزي از قرآن اختلاف كرديد آن را به زبان قريش بنويسيد زيرا كه قرآن به زبان آنها نازل شده است.». پس همين كار را كردند تا اينكه صحيفه هارا در مصاحف نوشتند سپس عثمان آن صحيفه ها را به حفصه بازگردانيد و به هر شهري يك نسخه از آن استنساخ شده را فرستاده و دستور داد كه به جز آن هر صحيفه و مصحف را بسوزانيد.[7]

    جمع‌بندی

 از آنچه گذشت روشن می‌شود که اکثر اهل سنت بر این باورند كه قرآن بعد از وفات پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) جمع آوري شده است و اما در زمان كدام خليفه و توسط چه كسي جمع آوري شده است اختلاف دارند . در این راستا برخی نیز معتقدند که قرآن كريم سه مرتبه ـ در دوران رسول خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم)، ابوبکر و عثمان ـ جمع آوري شد.[8]

راجع به زمان جمع‌آوری قرآن کریم، ميان دانشمندان و محققان شيعه دو ديدگاه وجود دارد: بعضي عقيده دارند که این کار پس از رحلت رسول خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) جمع آوري و تأليف شده است. در  این باره آیت الله معرفت مي گويد : «جمع و تأليف قرآن به شكل كنوني ، در يك زمان صورت نگرفته، بلكه به مرور زمان و به دست افراد و گروه هاى مختلف انجام شده است».[9] وی در ادامه می‌نویسد: «در مجموع شايد بتوان گفت كه عمل جمع قرآن به دست صحابه، پس از رحلت پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) از امور مسلم تاريخ است.»[10]

    ديدگاه دوم اين است كه قرآن كريم همچنان كه هست، در زمان حيات پيامبر اكرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) شكل گرفته است. آية الله خوئي در این باره می‌نویسد: «نسبت دادن جمع آوري قرآن به خلفا و دوران بعد از رحلت پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) امري است موهوم و پنداري است غلط و بي اساس كه با قرآن و سنت و عقل مخالف می‌باشد. قرآن در دوران خود پيامبر و به دستور و نظارت وي انجام گرفته است.»[11]

     دلائل جمع آوري قرآن

     چنانکه گذشت دو دیدگاه کلی راجع به زمان جمع‌آوری قرآن وجود دارد. ادلة‌ این دو نظریه عبارت‌اند از:

 دلائل قائلان به جمع قرآن بعد از رحلت پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم)

     مخالفان جمع قرآن در زمان حيات پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) به شواهد و ادله امسك كرده اند:

     1 – پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) تا اواخر عمر شريف خود در انتطار وحي بود و فرصتي پيش نيامد كه نويسنگان را به جمع كردن آيات و سوره هاي قرآن در يك مصحف امر كند. بنابراين طبيعي است كه پس از يأس از نزول قرآن ، كه به پايان يافتن حيات پيامبر وابسته بود ، سوره هاي قرآن قابل نظم و ترتيب خواهد بود.[12]

     2 – پيامبر اكرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) فردی امي بوده است علاوه بر آن ابزار كتابت در نزد آنها نبود.[13]

     3– زيد بن ثابت نقل كرده كه پيامبر در حالى از دنيا رفت كه قرآن در مصحف واحدى جمع آوري نشده بود.[14]

     4 – جمع آوري قرآن به دست علي – عليه السلام- بهترين دليل بر عدم جمع آوري قرآن در زمان پيامبر  (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) است.[15]

چنانکه نقل شده که پیامبر خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) به امام علی علیه السلام فرمود: «اي على ! قرآن در كنار بستر من در ميان صحيفه ها و حرير و كاغذها قرار گرفته است ؛ پس قرآن را جمع كنيد و آن را ضايع نكنيد ؛ همان طور كه يهوديان تورات را ضايع كردند.» [16]

  5. پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) در انتظار نسخ احتمالي بعضي از احكام يا نسخ تلاوت قسمتي از قرآن بوده است؛ چنانکه گفته شده که رسول خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم)– صل الله عليه و آله – به اين جهت قرآن را در مصحف جمع نكرد كه در انتظار نسخ اختمالي بعضي از احكام يا نسخ تلاوت قسمتي از آن بود و هنگامي كه نزول آن با وفات آن حضرت پايان يافت خداوند به خلفاي راشدين الهام فرمود كه قرآن را جمع كنند تا وعده راستين خود را در مورد ضماند حفظ آن در اين امت تحقق بخشيد.[17]   

دلائل قائلان به جمع قرآن در زمان پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم)

     كساني كه قائل به جمع قرآن در زمان حيات پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) به اين دلائل تمسك كرده اند :

     1 – عقل و اعتبار عقلائي چنین حکم می‌کند که پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) قرآن را كه معجزه سند اسلام است جمع كرده و نوشته باشند و در شأن پيغمبر اسلام نيست كه آن را اهمال نمايند و اثري از قرآن در خانه او نباشد تا زيد بيايد با طريقه اي كه قبلا گفته شد از سينه مسلمانان جمع آوري كند . آيا پيغمبري كه گفته مي شود به قدري در ضبط قرآن حريص بوده كه در موقع نزول قرآن آن را مي خوانده تا مبادا يك كلمه اي فراموش گردد تا از طرف خداوند توسط آيه شريفه " لا تحرك به لسانك لتعجل به إن علينا جمعه و قرآنه " از اين كار نهی مي شود و خداوند تضمين مي كند قرآن را در سينه پيغمبر محفوظ نگهدارد و پيامبري كه مي داند اين قرآن در محافل ديني و مجالس اسلامي تا روز قيامت محور خواهد بود با اين حال آن را ننويسد و به سينه هاي مسلمانان احاله كند تا زيدي پيدا شود و با گواهي دو نفر آن را در محلي ثبت كند ؟ هرگز![18]

    2 – تعداد زيادي از قرآن كريم دلالت دارد بر اينكه از زمان نزول قرآن سوره ها از هم ديگر متمايز و هر يك از آنها جداگانه در ميان مردم و حتى در ميان مشركان و اهل كتاب منتشر شده بود زيرا رسول خدا طبق دستور قرآن كفار و مشركين را به مبارزه و معارضه خويش دعوت كرد و در اين مبارزه ، از آوردن سخناني همانند قرآن و سپس آوردن ده سوره و در نهايت آوردن يك سوره مانند سوره هاي قرآن را به آنها پيشنهاد نمود و معناي اين مبارزه و پيشنهاد اين است كه سوره هاي قرآن حتى در دسرس كفار و مشركين نيز قرار گرفته بود.[19]

     3 –  رواياتي كه دلالت دارند بر اينكه قرآن شريف در عصر پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) جمع شد عبارتند از :

     دسته اول : حديث ثقلين كه مشهور و معروف در ميان مسلمانان است و در اين حديث به آنچه از پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) باقي مانده كتاب اطلاق شده است چنانچه مي فرمايد : " إني تارك فيكم الثقلين : كتاب الله و عترتي اهل بيتي ... " ؛ من در ميان شما دو چيز باقي گذاشته ام، كتاب خدا و عترتم  ( اهل بيتم ) ... و از اينكه مي بينيم بر قرآن شريف كتاب اطلاق شده مي فهميم كه مكتوب و نوشته شده بود. بديهي است به آياتي كه در سينه هاي مسلمانان است، كتاب گفته نمي شود چنانچه اشعاري به اشعار شاعري كه در سينه هاي دوستان او است ديوان گفته نمي شود مگر اينكه به ريشته تحرير بياورد و همچنين معمولا كتاب مجموعه اي را گويند كه داراي وجود واحد مشخص بوده ، صورت مدوني داشته باشد نوشته هاي پراكنده و قطعه قطعه كتاب ناميده نمي شود تا چه رسد به آنچه اصلا نوشته نشده و جاي آن در دلها و سينه ها باشد.[20]

     دسته دوم: اخباري كه دلالت مي كنند بر اينكه براي پيغمبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) نويسندگاني بوده كه وقتي وحي قرآني نازل مي شد آن را مي نوشتند و در موقعي كه نبودند، پيغمبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم)، آنها را احضار مي‌فرمود تا بنويسند و اين مطلب، مشهور و معروف در بين مسلمانان است و اين روايات به‌خوبي دلالت مي كنند بر اينكه آن حضرت در كتاب همانطور كه از يك نفر رهبر معصوم انتظار مي رفت كوشا بوده اند نه اينكه خود اهمال نموده و احاله كرده اند تا پس از مدتي زيدي بيايد و از سينه مسلمانان ، قرآن را جمع آوري كند.[21]   

     دسته سوم : اخباري وجود دارد كه به صراحت دلالت دارند بر اينكه قرآن كريم در زمان پيغمبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) جمع آوري شده است از جمله آنها روايتي است كه بخاري از قتاده نقل مي كند: از انس بن مالك پرسيدم قرآن را چه كسي جمع كرده است جواب داد : چهار نفر كه همگي از انصارند و قرآن را در عصر پيغمبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) جمع كرده اند : ابي بن كعب ، معاذين جبل ، زيد بن ثابت و ابو زيد و ما آن را به ارث برده ايم. [22]

     بنابراين صحيح نيست گفته شود كه زيد ، قرآن را با دو شاهد و يا يك شاهد از سينه ها جمع آوري نموده است خصوصان با وجود اخباري كه ذكر گرديد و لازم است بر كسي كه اين اخبار را معتبر مي داند مضمون آنها ملتزم شده و عمل كند و اما احتمال اينكه مراد از جمع در اين روايات جمع در سينه و حافظه ها باشد ، خلاف ظاهر اين روايات است خصوصا روايت زيد كلمه تأليف در آن ذكر شد نه جمع.

بررسي روايات جمع قرآن بعد از رحلت رسول خدا(صلی‌الله‌وآله‌وسلم)

     به طور کلی می‌توان گفت در رواياتی که دالّ بر جمع قرآن پس از رحلت حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) است، ضعفها و همچنين تناقض و تضادهايى ، چه در متن و چه در سند به چشم مي خورد. و آن اين است كه:

     1 - مسلمانان در دو مسئله اتفاق نظر دارند؛ يكي اينكه مي گويند: قرآن بودن هيچ سخني ثابت نمي شود مگر از راه تواتر و نقلهاي پي درپي و يقين آور ، دوم : زيادتي به قرآن راه نيافته است ولي روايات تدوين كه مورد بحث ما است با اين دو مسئله تضاد و منافاد دارد.

     تمام مسلمانان براي اثبات قرآن بودن كلامي ، راهي بجز تواتر و نقلهاي فراوان و يقين آورنمي دانند ، ولي روايات تدوين قرآن دلالت مي كند بر اينكه در موقع جمع آوري قرآن تنها مدرك و مرجعي كه براي اثبات قرآن‌بودن یک سخن، در اختيار بود و بوسيله آن آيات قرآن از غير آيات قرآن تشخيص داده مي شد، عبارت بود از: شهادت دو نفر مسلمان و گاهي يك نفر كه شهادت وي مطابق با شهادت دو نفر باشد. لازمه اين سخن اين است كه قرآن با خبر واحد نوشته شده است نه از طريق تواتر.[23]

     2 – از نظر متن، اين روايات هم سؤال برانگيز است و آن اين است كه اگر قرآن كريم بعد از رحلت پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) جمع آوري شده است، پس جمع آوري قرآن در چه زماني و توسط چه كسي صورت گرفته است؟ زيرا كه طبق برخی روايات پیش‌گفته، قرآن در زمان ابو بكر صورت گرفته است و توسط چه كسي جمع آوري شد اختلاف دارند. در برخی از آنها، اولين كسي كه قرآن را جمع آوري كرده امام علي – عليه السلام – بوده است. در برخی دیگر از روايات، ابو بكر كار جمع آوري قرآن را به زيد بن ثابت واگذار كرده در حالي كه در روايت ديگر آمده است كه خود ابو بكر مشغول جمع آوري قرآن بود. همانگونه كه ابن شهاب از سالم چنین روايت كرده است: «ابو بكر قرآن را در كاغذ پاره اي جمع آوري كرد و از زيد بن ثابت درخواست كرد كه به اين نوشته نظري بيندازد ، زيد امتناع كرد تا ابو بكر در اين باره از عمر استمداد نمود و در اثر اصرار و پافساري زياد آن دو ، زيد نظرات و تصحيح آن نوشته ها را به عهده گرفت . و اين كتاب نزد ابو بكر بود تا اينكه او از دنيا رفت، سپس نزد عمر بود و بعد نزد حفصه همسر پيامبر – صل الله عليه و آله.» [24]

    بر اساس روايتی دیگر، عمر بن خطاب به ابوبكر پيشنهاد جمع آوري قرآن كرده در حالي كه در روايتی دیگر، ابو بكر به عمر و زيد دستور داد در كنار مسجد بشينند و هر كس با دو شاهد درباره قرآن آورد آن را بنويسند.

     و در روايتی دیگر، جمع‌كننده قرآن مردي بنام سالم مولى حذيفه بود نه زيد بن ثابت هر چند سيوطي اين حديث را ضعيف دانسته زيرا سند آن منقطع بوده است و سالم مولى حذيفه را جزء جمع كننده قرآن كه به دستور ابو بكر است حمل كرد.     

     و در روايت دیگری، عمر دستور جمع آوري قرآن را داد نه ابو بكر . پس طبق اين روايت عمر اولين كسي است كه قرآن را جمع كرده است نه ابو بكر.[25]   و در حدیثی دیگر، قرآن كريم در زمان عثمان بن عفان ، توسط زيد بن ثابت صورت گرفته است .            

     3- آنچه كه دلالت دارد بر اينكه قرآن در زمان ابو بكر جمع آوري شد مقصود اين است كه ابو بكر دستور داد تا قرآني برايش نوشته شود كه از روي نسخه اي كه در عصر پيامبر اکرم(صلی‌الله‌وآله‌وسلم) نوشته شده باشد و در يك جا جمع گردد؛ چنانکه ابو شامه در اين مقام گفته : غرض ابو بكر اين بود كه قرآني براي او از روي نسخه عصر – پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) - نوشته شود.[26]

 اگر بر فرض ، قبول كنيم كه قرآن را ابو بكر در دوران خلافتش جمع آوري كرده است و كيفيت آن به شكلي كه در اين روايات آمده است مسلما دروغ است زيرا جمع آوري قرآن بر پايه قطع و يقين استوار بوده ، يعني آيات قرآن در اثر تواتر و نقلهاى فراوان و يقيد آور در ميان مسلمانان معروف وشناخته شده بود و همان آيات قطعي و شناخته شده كه در دلها و سينه ها بود و مسلمانان با آنها انس و آشنائي داشتند ، در قرآن آورده شده و در يك جا جمع آوري شد .[27]

     4–جمع آوري عمر به معناى اينكه او اول كسي است كه قرآن را در مصحف ( كتاب واحد ) جمع كرد بسيار از دليل دور و بدون مدرك است ، وبي جمع به معناي اينكه او سبب شد و از ابو بكر خواست قرآني از روي قرآن و يا قرآن‌هائي كه با امر پيامبر خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) جمع آوري شد و نوشته بودند بنويسند.[28] همانگونه سيوطي گفت كه منظور از قول ابن داود اين است كه عمر اولين كسي است كه به جمع قرآن اشاره مي كند.

     5 - بله، جاي شك و ترديدي نيست كه عثمان در دوران خويش قرآن را جمع آوري كرده است ولي نه به اين معنى كه سوره ها و آيات قرآن را در يك مصحف تدوين كند و از پراكندگي به صورت مجموع واحد در بياورد بلكه به اين معنى كه او تمام مسلمانان را در قرائت يك قاري مخصوص ، جمع و متحد نمود و تمام قرائت‌هاى ديگر را كه با آن قرائت مورد نظر موافق نبود ، سوزاند و به تمام بلاد و شهرها نوشت كه چنين قرآنها را بسوزانند و به اين وسيله مسلمانان را از هر گونه اختلاف قرائت نهي و منع نمود كه آن را در اصطلاح " توحيد المصاحف " مي نامند. [29]     

     عده اي از بزرگان اهل سنت نيز بدين معنى تصريح نموده اند ، چنانكه حارث محاسبي مي گويد: «در ميان مردم مشهور است كه جمع كننده قرآن عثمان است ولي چنين نيست ، بلكه عثمان از اختلافي كه در ميان اهل شام و اهل عراق در قرائت حروف و كلمات قرآن به وجود آمده، به ترس و وخشت افتاد و مردم را وادار كرد كه قرآن را با يك قرائت و با همان روشي كه خود او و عده اي از مهاجران و انصار اختيار كرده بودند ، بخوانند.»[30]

چنانکه گفته شده است: «منظور عثمان در جمع قرآن همان منظور ابو بكر نبود كه آن را در ميان دو لوح جمع نمايد، بلكه مقصودش جمع كردن مسلمين بر قرائت‌هاى ثابت و معروف زمان پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) و لغو قرائت‌هاى ديگر بود.»[31]

     آري، اين اقدام و عمل عثمان بود و مورد انتقاد مسلمانان نیز واقع نشد. زيرا همان اختلاف در قرائت سبب اختلاف بيشتري در ميان مسلمانان و موجب پاشيده شدن صفوف آنان و درهم ريختن پايه هاي اتحاد و يگانگي پيروان قرآن مي شد. آنچه در اين موضوع مورد انتقاد و ايراد از عثمان مي شد، مسئله سوزاندن قرآنها است كه بوسيله خود صورت گرفته و به مردم شهرها نيز اين دستور را صادر كرده است. [32]

     6 - اما جمع علي - عليه السلام – آنچه از روايات به دست آمده ، اين است كه آن حضرت قرآن خود را از روي نسخه پيامبر نوشته شد و تأويل و تنزيل قرآن را نيز بر آن افزود زيرا علي – عليه السلام – به قرآن از همه آگاه تر است .

     سيد مرتضى ، يكي از قدماء و بزرگان دانسمندان شيعى است معتقد بود كه قرآن ، همزمان با حيات رسول خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) به ترتيبي كه هم اكنون در اختيار ما است جمع آوري و مرتب گرديد با اين دليل قرآن را در زمان آن حضرت تدريس مي كردند و به مردم تعليم مي دادند ، عده اي از اصحاب پيغمبر – صل الله عليه و آله –قرآن را حفظ مي كردند ، و گروهي امثال عبد الله بن مسعود و ابي بن كعب قرآن را از اول تا آخر آن نزد پيامبر اكرم – صل الله عليه و آله – چند بار قرائت و ختم نمودند.[33] 

     يكي از دانشمندان ديگر بنام بلخى در كتاب خود " جامع علم القرآن " در اين مورد مي گويد: بسي شگفت انگيز و بهت آور است ، مسلمين چگونه اين رأي و عقيده را مي پذيرند كه رسول خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) در زمان حيات خود قرآن را به‌حال خود واگذارده و موضوع قرائت و تلاوت آن را استحكام نبخشيده و به جمع و تأليف و ترتيب آيات و سور آن اهتمام نكرده باشند؟ قرآني كه حجتي براي مسلمانان و سرمايه اساسي دعوت پيغمبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) و بيان فرائض و احكام ديني او بود.[34]

با توجه به آنچه گذشت،‌ می‌توان این نظریه را که قرآن کریم در عصر حضور خود پیامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) جمع‌آوری شده است،‌ را دارای شواهد و قرائن بیشتری دانست،‌ ضمن آنکه نظریة‌ رقیب مبتلا به اشکالات و ابهاماتی است که به آنها اشاره شد.

چگونگي نگارش آيات قرآن

     قبل از اينكه به مباحث چگونگي نگارش آيات قرآن بپردازيم سزاوار است كه ابتدا درباره كاتبان رسول خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) به ويژه كاتبان وحى و سپس چرا پيامبر اكرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) به كاتبان نياز دارد بپردازيم . زيرا يكي از دلائل مخالفان جمع آوري قرآن در زمان پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) اين بود كه ایشان امى بوده است . شايد با اين مباحث اشكال آنها جواب داده شود.

كاتبان وحى

     تاريخ، ضرورت نگارش قرآن كريم در زمان حيات پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم)‌ را كاملا روشن كرد؛ زيرا اعتماد بر حفظ قرآن در حافظه ها نمي توانست اطمينان خاطر در مورد صيانت قرآن را فراهم سازد. از اين رو گرچه در عصر نزول، آنان كه سواد خواندن و نوشتن داشتند بسيار اندك بودند ـ به گونه اي كه بعضي شمار باسوادان مكه را كه به خط آن روز آشنائي داشتند هفده تن ذكر كردند [35]، ـ اما پيامبر اسلام (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) به جهت اهتمام خاص به قرآن براى نوشتن وحى، آنان را كه مي دانستند برگزيد تا با دقت به ثبت و ضبط آيات اقدام نمايند و هرگاه آياتى از قرآن نازل مي گشت نويسندگان وحى را فراخوانده آنان را به نوشتن وحى فرمان مي داد اين گروه كاتبان وحى ناميده مي شود .

    در کتاب تاریخ یعقوبی نام کاتبان رسول خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم)‌ که وحی و نامه ها و پیمان نامه ها را می نوشتند عبارتند از: على بن ابى طالب – عليه السلام - عثمان بن عفان، عمرو بن العاص، معاوية بن ابى سفيان، شرحبيل بن حسنه، عبدالله بن سعد بن ابى سرح، مغيره بن شعبه، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت، حنظلة بن الربيع، ابى بن كعب، جهيم بن الصلت و حصين النميرى.[36]

بر اساس آنچه در کتاب التنبیه و الاشراف آمده است، هر کدام از این کاتبان وظیفه‌ای مخصوص داشتند؛ چنانکه خالد ابن سعيد بن العاص، مغيرة بن شعبه و حصين بن نمير پيش دست رسول خدا بوده و حاجت‌هاى متفرقه اى كه پيش مى آمد را مى نوشتند. همچنين. عبدالله بن ارقم و علاء بن عقبه سندهاى مردم و عقود و معاملات  آنها را مى نوشتند. زبير بن العوام و جهيم بن الصلت  صورت ماليات و صدقات را ضبط مى كردند. زيد بن ثابت  انصارى نامه به حكام و پادشاهان مى نوشت و ضمنا سمت  مترجمى رسول خدا را داشت . او زبانهاى فارسى و رومى و قبطى و حبشى را ترجمه مى كرد و همه اينها را در مدينه از اهل اين زبانها آموخته بود. ابان بن سعيد و علاء بن الحضرمى نيز گاهى برايش مى نوشتند . معاويه فقط چند ماهى قبل از وفات  رسول خدا برايش نويسندگى كرد.[37]

     و اما تعداد و اسامي آنهائي را كه كتابت وحى وقرآن را به عهده داشته اند ، مؤلفان علوم قرآن در منابعي كه به دستم آمده اختلاف كرده اند. ولي آية الله معرفت مي گويد: «عمده ترين كاتبان وحى علي بن ابي طالب – عليه السلام - ، اُبي بن كعب و زيد بن ثابت بودند و ديگر كاتبان وحى ، در مرتبه دوم قرار داشتند .[38]

     اولين كسي كه عهده دار كتابت مخصوصا كتابت وحى شد ، علي بن ابي طالب – عليه السلام – بود که تا آخرين روز حيات پيامبر به اين كار ادامه داد. پيامبر هم اصرار فراوان داشت تا علي ، آنچه را نازل مي شود ، نوشته و ثبت نمايد تا چيزي از قرآن و وحى آسمان از علي دور نماند.[39]

    در این باره از سلیم بن قیس نقل شده است که امام علی علیه السلام فرمود: «به خدا قسم آيه اي نازل نشد مگر آنكه پيامبر – صل الله عليه و آله – آن را بر من مي خواند و تفسير و تـأويل آن را به من مي آموخت ". ابن كواء عرض كرد: " آن چه نازل مي گرديد و شما حضور نداشتي چكونه است ؟ علي – عليه السلام فرمود : "هنگامي كه به حضور پيامبر مي رسيدم ، فرمود : يا علي در غياب تو آيه هائي نازل مي شد، آنگاه آنها را بر من مي خواند و تأويل آنها را به من تأليم مي فرمود.»[40]

     اولين كسي كه در مدينه عهده دار كتابت وحى گرديد ، اُبي بن كعب انصاري بود . او قبلا در زمان جاهليت نوشتن را مي دانست. [41]

 زيد بن ثابت در همسايگي پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) خانه داشت . او نوشتن مي دانست. در ابتداى امر هرگاه پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) نياز به نوشتن داشت و ابي بن كعب حاضر نبود ، به دنبال زيد مي فرستاد تا براي او كتابت كند.[42]

چگونگي كتابت آيات قرآن

     بنابر آنچه محققان علوم قرآني گفته‌اند كاتبان و نويسندگان وحي آيات هر سوره را كه با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز مي شود به ترتيب نزول آن، به دستور شخص پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) مي نوشتند. آنان موظف به رعايت ترتيب نزول آيات بودند. در حقيقت تنظيم آياتي كه نازل مي گشت زير نظر و با اشراف كامل پيامبر صورت گرفته و اجتهاد و نظر شخصي هيچ يك از نويسندگان نمي بايست در اين امر دخالت داشته باشد. همين چينش و نظم آيات نازل شده در كنار يكديگر بود كه سوره اي قرآن را تشكيل مي داد و تحدي و مبارزه طلبي قرآن نيز به همين سوره ها صورت مي گرفت. پيامبر و نويسندگاني كه كتابت قرآن را به عهده داشتند و آيات را پي در پي و به ترتيب نزول مي نوشتند، هرگاه بسمله ديگري نازل مي شد در مي يافتند كه سوره قبل پايان يافت و سوره ديگري آغاز مي گشته است.[43]

     ابن عباس می‌گوید: «پيامبر (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) با نزول «بسم الله الرحمن الرحيم» مي دانست كه سوره قبلي پايان يافته و سوره ديگري آغاز گشته است.»[44]

     و از ابن حصار نقل شده كه گفته است: ترتيب سوره ها و وضع هر آيه در موضع خود به وحى بوده، و اين رسول خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) بوده كه فرمود آيه فلان را در فلان موضع جاي دهيد.[45]

     نکتة‌ مهم دیگری که توجه به آن ضروری است، آن است که بر اساس مدارك تاريخي گاهي آيه يا آياتي نازل مي شد ولي پيامبر اکرم (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) به نويسندگان وحي دستور داد كه آن آيه و يا آيات را در لا بلاي سوره اي كه قبلا نازل شده و پايان يافته بود قرار دهند. اينگونه تنظيم آيات كه خارج از روال طبيعي نزول آيات بوده است نيازمند به تصريح و تعيين شخص رسول خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) بود.

     ابن عباس مي گويد: «زماني بر پيامبر خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) مي گذشت و سوره اي بر آو نازل مي گشت . وقتي آياتي بر آو نازل مي شد بعضي از نويسندگان را احضار كرده، مي فرمود: اين آيات را در سوره اي كه فلان خصوصيات را دارد بگذاريد.»[46]

     در نقل ديگر از ابن عباس آمده است كه آخرين آيه اي كه نازل مي شد آيه «واتقوا يوما ترجعون فيه الى الله» بود جبرئل به پيامبر اعلام نمود كه آن را آيه 281 از سوره بقره قرار دهد. [47]

     عثمان بن ابي عاص مي گويد: در محضر پيامبر خدا (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) نشسته بوديم كه جبرئل بر او نازل شد. پيامبر فرمود كه جبرئل مرا امر فرمود كه آيه «إن الله يأمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربى ...» را در اين موضع از سوره نحل قرار دهم، ميان آيات استشهاد و آيات عهد سوره نحل قرا داده شد.[48]

نتيجه و جمع بندي:

     نتایج به‌دست‌آمده از این تحقیق عبارت‌اند از:

1.                 از جملة مسائل مهم و بحث‌برانگیز در میان مسائل مربوط به علوم قرآنی، مسئلة جمع‌آوری قرآن و تاریخ آن است.

2.                 روایات و دیدگاه‌های مختلفی در این باره وجود دارد که بر اساس برخی از آنها، قرآن در عصر حضور پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) جمع‌آوری و تدوین شده است و بر اساس برخی دیگر از آنها، این کار پس از رحلت ایشان صورت گرفته است.

3.                 به نظر می‌رسد این نظریه که قرآن در عصر حضور پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) جمع‌آوری و تدوین شده است، از شواهد و قرائن بیشتری برخوردار است.

4.                 این سخن که قرآن در عصر عثمان جمع‌آوری شده است، صحیح نیست، بلکه باید گفت عثمان مردم را بر قرائت واحدی ملزم ساخته و سایر قرآن‌ها با دیگر قرائت‌ها را سوزاند.

5.                 پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) کاتبانی مخصوص داشته که سرشناس‌ترین آنها امام علی بن ابیطالب علیه السلام بود.

6.                 نگارش قرآن کریم به دستور خاص پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌وآله‌وسلم) و بر اساس ترتیب نزول بوده است، مگر در جایی که ایشان خود دستور می‌دادند، آیه‌ای خاص بین دیگر آیات در سوره‌ای دیگر قرار گیرد.

  

فهرست منابع

1.                  قرآن كريم.

2.                 الهي مظلومي، رجعلي، علوم قرآن ( پژوهشي پيرامون آخرين كتاب آسماني )، نشر آفاق،1360.

3.                 بخاری، محمد بن اسماعیل، الصحیح، دار الفکر، بیروت، 1401ق.

4.                 خوئي، سيد ابو القاسم، بيان در علوم و مسائل كلي قرآن، مترجم : محمد صادق نجمي و هاشم زاده هريسي،  انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي – واحد خوى ، چاپ پنجم ، 1375.

5.                 حاکم نیسابوری، محمد بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف المرعشلی، دار المعرفة، بیروت، 1406ق.

6.                 حجتي، سيد محمد باقر،‌ تاريخ قرآن، ناشر : دفتر نشر فرهنگ اسلامي،تهران، چاپ هفتم، 1373.

7.                 الزركشي، بدر الدين محمد بن عبد الله، البرهان في علوم القرآن،

8.                 السيوطي، عبد الرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان في علوم القرآن، مترجم: سيد مهدي حائري قزويني، منشورات الرضى، بيروت، 1373.

9.                 طباطبائي، سيد محمدحسین،  تفسير الميزان،  مترجم : محمد باقر موسوي همداني

10.             المتقی الهندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1409ق.

11.             المصاحف، ابن ابي داود

12.             علوم القرآن ، محمد هادي معرفت

13.             تسهيل العلوم التنزيل ، الغرناطي الكلبي

14.             تفسير القمي ، علي ابن ابراهيم القمي

15.             تاريخ و علوم القرآن ، سيد ابو الفضل مير محمدي زرندي

16.             كنز العمال، علي بن حسام الدين الهندي

17.             تاريخ يعقوبي ، احمد بن يعقوب بن جعفر بن وهب يعقوبي

18.             التنبيه و الاشراف ، ابو الحسن علي بن الحسين بن علي المسعودي

19.             كتاب سليم بن قيس الهلالي ، سليم بن قيس الهلالي

20.             مجمع البيان ، ابو الفضل بن الحسن الطبرسي

 

 

 

 

 

 

 

 

  

  

    

  

 



[1] حاكم نیشابوری، المستدرك على صحيحين، جزء 7، ص 26، ح 2854

[2] البخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري ، جزء 13 ، ص 120.

[3] ابن ابي داود، المصاحف، ج 1، ص 34، السيوطي، عبد الرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان في علوم القرآن ج 1، ص171 و 172.

[4] البخاري، محمد بن اسماعيل ، صحيح بخاري ، جزء 16 ص 467  و السيوطي ، عبد الرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان في علوم القرآن ، ج 1، ص 164، ح 767.

[5] همان ، ج 1، ص 382 ، ح 754

[6]. الزركشي ، بدر الدين محمد بن عبد الله، البرهان، ج1، ص 143.

[7] البخاري، محمد بن اسماعيل ، صحيح بخاري ، جزء 16 ص 468.

[8] حاكم نیشابوری، المستدرك على صحيحين ، جزء 7 ، ص 27.

[9]. معرفت، محمدهادي، علوم القرآن، ص 107.

[10] . همان، ص 108.

[11]. خوئي ، سيد ابو القاسم ، بيان در علوم و مسائل كل قرآن ، مترجم : مجمد صادق نجمي و هاشم زاده هريسي ، ج 1 ، ص 407.

[12]. معرفت ، محمد هادي ، علوم القرآن ، ص 108.

[13]. الزرقاني ، محمد عبد العظيم، مناهل العرفان ، ج 1 ص 246

[14]. السيوطي ، عبد الرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان في علوم القرآن، ج 1، ص 202.

[15]. الغرناطي الكلبي، محمد بن احمد بن محمد، تسهيل العلوم التنزيل ، ج 1 ص 4 . معرفت ، محمد هادي، علوم القرآن، ص 108.

[16]. القمي ، علي بن ابراهيم ، تفسير القمي، ص 11 و مجلسی،‌ محمدباقر، بحار الانوار، ج 89 ، ص 49.

[17]. السيوطي ، عبد الرحمان بن ابی‌بکر، الاتقان في علوم القرآن ، ج 1، ص 202.

[18]. مير محمدي ، سيد ابو الفضل ، تاريخ و علوم قرآن ، ص 123.

[19]. الخوئي، سيدابو القاسم ، بيان در علوم و مسائل كلي قرآن .ج 1، ص 397.

.[20] مير محمدي ، سيد ابو الفضل ، تاريخ و علوم قرآن ، ص 124.

.[21] همان

[22]. البخاري ، محمد بن اسماعيل ، صحيح بخاري، باب القرآن من اصحاب النبي، ح 5003.

.[23] خوئي، سيد ابو القاسم ، بيان در علوم و مسائل كلي قرآن .ج 1، ص 403.

[24]. المتقی الهندي، علي بن حسام الدين، كنز العمال ، ج 2 ، ص 677، ابن ابی‌داود، المصاحف، ج 1 ، ص 32 ، ح 24 و خوئي، سيد ابو القاسم، البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 159.

.[25] همان .

.[26] همان، ح 759.

[27]. همان ، ص 406.

.[28] مير محمدي زرندي ، سيد ابو الفضل ، تاريخ و علوم قرآن ، ص 128 

[29]. خویی، سيد ابو القاسم، بيان در علوم و مسائل كلي قرآن .ج 1، ص 409.

[30]. سيوطي، عبد الرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان في علوم القرآن ، ج 1 ، ص 166 ، ح 775.

[31]. همان، ح 774.

[32]. خویی، سيد ابو القاسم ، بيان در علوم و مسائل كلي قرآن .ج 1، ص 409.

[33]. حجتي، سيد محمد باقر، تاريخ قرآن كريم ، ص 224 به نقل از سفينة البحار ، ج 1 ، ص 526 ، 527.

[34]. همان ، ص 222 به نقل از جامع علم القرآن.

[35]. بلاذري ، فتوح البلدان ، جرء 3 ، ص 471.

[36]. یعقوبی احمد بن ابی‌یعقوب، تاريخ يعقوبي، ج 1، ص 136.

[37]. مسعودی، علی بن الحسین بن علی، التنبیه و الاشراف ص 105.

[38]. معرفت، محمد هادي، علوم قرآن، ص 34  و محمدي، محمدحسين، تاريخ قرآن، ص 154.

.[39] معرفت ، محمد هادي ، علوم قرآن ، ص 33 و محمدي، محمدحسين، تاريخ قرآن، ص 154.

[40]. كتاب سليم بن قيس الهلالي ، ص 331؛  معرفت، محمد هادي، همان و مير محمدي زرندي ، ابو الفضل، تاريخ و علوم قرآن ص 28.      

[41]. معرفت ، محمد هادي ، علوم قرآن ، ص 34.

[42]. همان.

[43]. معرفت ، محمد هادي، علوم القرآن ص 108.

[44] .همان، ص212.

[45]. طباطبایي ، سيدمحمدحسين، الميزان  مترجم : سيد محمد باقر موسوي همداني ، ج 12 ص 190 نقل از الاتقان، ج1، ص 72.

[46] الزركشي، بدر الدين محمد بن عبد الله ، البرهان في علوم القرآن ، ج 1 ، ص 241.

[47] طبرسي، فضل بن الحسن، مجمع البيان ، ج 2 ، ص 189.

[48] علامه طباطبایي، سيدمحمدحسين، الميزان، مترجم: سيد محمد باقر موسوي همداني ، ج 12 ص 190 و سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان، ج 1، ص 50.