جستاری در مفهوم و کاربرد عقل منبعی و ابزاری

حکیمه مهدیان


چکیده

مقدمه

گفتار اول: عقل ابزاری

1.  مفهوم عقل ابزاری

2. ویژگیهای عقل ابزاری

1ـ2. همگانی بودن:

2-2. حضور در تمام عرصه های شناخت:

3-2. مفید یقین بودن:

4-2. تشکیکی بودن:

5ـ2. بهره گیری از عقل ناب:

6ـ2. احتمال صدور خطا در احکام:

3. کارایی عقل ابزاری

1-3. کاربرد آلی عقل

الف. معنای کاربرد آلی

ب. موقعیت کاربرد آلی عقل نزد فقها

ج. کاربردهای آلی عقل

برخی از این کاربردها عبارتاند از:

1.عقل و تفسیر سایر ادله

2. عقل و تخصیص یا تعمیم برخی از ادلّه

3. کاربرد عقل در تعارض ادلّه

4 . نقش عقل در تصحیح یا رد اسناد روایات

5. استفاده از عقل در مفهومگیری از ادله

6. استفاده از عقل در تشکیل قیاس

2-3.کاربرد ترخیصی و تامینی

3-3. کاربرد تسبیبی

گفتار دوم: عقل منبعی

1. مفهوم عقل منبعی

2.کارآیی عقل منبعی در قلمرو دین

1-2. عقل و اثبات عقاید دینی

1-1-2. اثبات حقانیت دین

2-1-2. اثبات اصول اعتقادی دین

الف. اثبات وجود باری تعالی:

ب.  اثبات اصل توحید و یگانگی

ج. اثبات اصل نبوت

د. اثبات اصل معاد

2-2. عقل و استنباط احکام فقهی

الف. مستقلات عقلیه:

ب. غیر مستقلات عقلیه:

نتیجه گیری

کتابنامه

 

چکیده

در ساحت اندیشه­ورزی مکتب شیعه‌ی امامیه، عقل در کنار قرآن، سنت و اجماع جایگاهی رفیع دارد. عقل افزون بر آنکه به عنوان ابزاری برای شناخت معارف قرآنی و روایی به شمار می­آید، همچون قرآن، سنت و اجماع به طور مستقل نیز معرفت­بخش بوده و در بخش­های عقاید، اخلاق و احکام کارایی منبعی دارد. این نوشتار گذری بر مفهوم و کاربرد عقل منبعی و ابزاری دارد. بر اساس مهم­ترین یافته­های این تحقیق، عقل اگر چه در ساحت احکام حضوری حداکثری ندارد، اما در میدان عقاید و احکام حضوری پررنگ دارد، به طوری که مباحث اصلی عقاید جز به وسیله‌ی عقل قابل اثبات نیست.

مقدمه

مکتب امامیه با داشتن معارفی ممتاز از دیگر مکاتب پیام­های فراوانی برای بشریت دارد که کاربست آنها موجب سعادت دنیا و آخرت خواهد بود. این معارف منحصر به حوزه امور فردی و اخروی نبوده، بلکه در ساحت­های مختلف امور اجتماعی و دنیوی نیز دارای  پیام است. این معارف مبتنی بر مجموعه­ای از منابع است که خداوند متعال آنها را تأیید کرده و دستور به پیروی از آنها داده است که عبارت­اند از قرآن، سنت اجماع و عقل.

در سال­های اخیر تحقیقات و پژوهش­هایی در تبیین کارایی و قلمروی این منابع به ویژه عقل انجام شده است، اما به نظر می­رسد این پژوهش­ها به طور عمده بر تبیین قلمروی عقل در حوزه‌ی فقه و احکام تأکید ورزیده­اند. در این نوشتار بر گذری کوتاه بر تبیین مفهوم و کارایی عقل ابزاری و منبعی در ساحت­های سه­گانه‌ی عقاید، اخلاق و احکام خواهیم داشت.

گفتار اول: عقل ابزاری

مباحث متعددی در این حوزه‌ی قابل بحث است که به جهت اختصار به برخی از آنها اشاره خواهد شد:

1.  مفهوم عقل ابزاری

آدمی برای شناخت، ابزاری جز عقل ـ به معنای گسترده آن که حس و تجربه را نیز در بر می گیرد ـ ندارد. بدون به کارگیری آن، نه به قوانین طبیعت دست می یابد و نه به احکام شریعت. از این روی، حتی کسانی که در شمارش منابع معرفت دینی، نامی از عقل به میان نمی آورند، در این نکته تردیدی ندارند که بهره گیری از کتاب و سنت فقط در پرتو راهنمایی عقل امکان­پذیر است.[1]

در عرصه‌ی مطالعات دینی گاهی انسان نیروی اندیشه خود را در فهم کتاب و سنت به کار می­گیرد و از آن به صورت ابزاری برای شناخت گزاره­های وحیانی بهره می­جوید.[2] این نوع کارآیی عقل را با نام عقل ابزاری می­شناسیم.

چنانکه برخی محققان گفته­اند عقل شکوفا شده، وقتی متن منقول را بررسی می­کند، آنچه به صورت منطوق از متن مزبور شنیده می­شود را در کمال شعور و آگاهی به ذهن می­سپارد و آنچه از لوازم، ملزوم ها، ملازم ها، علل، معالیل، علائم، ادله و مانند آن مطرح است به ساحت همان متن یاد شده می­سپرد، آن گاه از باب تفسیر متون دینی نسبت به یکدیگر از یک سو و هم آوایی عقل و نقل از سوی دیگر به پاسخ پرسش­ها می­رسد و به وسیله کشف از متون دینی، زمینه کشف گنجینه­های نقل را فراهم می­سازد.[3]

باید گفت بیشتر کسانی که به عقل به دیده تحقیر نگریسته و از منزلت آن فرو کاسته­اند، عقل به منزله منبع را در نظر دارند و نه عقل به عنوان قوه و ابزار شناخت. زیرا دست­کم میان اندیشمندان جهان اسلام کسی در لزوم

استفاده از عقل برای فهمیدن کتاب و سنت، اختلاف و نزاعی ندارد.[4]

2. ویژگی­های عقل ابزاری

وقتی از عقل به عنوان ابزار صحبت می­شود، باید دانست که این نوع از کارآیی، دارای ویژگی­های مخصوصی است. وجود این ویژگی­هاست که این نوع از عقل را از عقل منبعی جدا می سازد. بنابراین ما به برخی ویژگی­های این نوع از عقل می پردازیم.

1ـ2. همگانی بودن:

عقل واژه­ای است که بار ارزشی دارد و همگان مدعی داشتن آن هستند.[5] بدون تردید تمام انسان­های سالم و دارای شعور در زندگی خود از این قوه خدادادی به وفور استفاده می­کنند. به عنوان مثال، همگان برای ترجیح یک کالا بر کالایی دیگر به هنگام خرید، مسافرت به یک شهر خاص، انتخاب همسر و ...  از این نوع عقل بهره می­جویند و گاه برای اثبات اندیشه خود، دیگران را متهم به نداشتن چنین قوه­ای می­کنند و از سرزنش کسانی که از عقل خود به این معنا استفاده نمی­کنند، دریغ ندارند.

بیشترین کاربرد از عقل در قرآن نیز مربوط به همین معنا از عقل می باشد. آنجا که انسان ها را به اندیشیدن فرا

می­خواند[6]  و یا آنجا که آنها را به دلیل عدم استفاده از عقل، سرزنش می کند.[7]

2-2. حضور در تمام عرصه­های شناخت:

از آنجا که قلمرو و میدان شناخت منحصر به حس و تجربه نیست، روش شناخت و روش پیشگیری از اشتباه در شناخت نیز منحصر به روش تجربی نیست بنابراین روش­های ذهنی دیگری داریم.[8] مقصود از عقل در این جا، خصوص عقل تجریدی محض که در فلسفه و کلام، براهین نظری خود را نشان می دهد، نیست. بلکه گستره آن عقل ریاضی، عقل تجربی ـ که در علوم تجربی و انسانی ظهور می­یابد ـ  و نیز عقل ناب که از عهده عرفان نظری برمی­آید، را شامل می­شود. بنابراین منظور از عقل در اینجا همانا علم یا طمانینه علمی است که از برهان تجربی محض یا تجریدی صرف یا تلفیقی از تجربی و تجریدی حاصل شده باشد. در قبال نقل که همانا کلام مدلول معتبر متون دینی مانند قرآن و روایت است.[9] ضمن آنکه با اندک تاملی در قرآن می­توان مواردی را یافت که حضور عقل در عرصه­های مختلف را به نمایش می­گذارد.

3-2. مفید یقین بودن:

محصول معرفتی عقل در ساحت­های مختلف دانش تجربی، ریاضی، کلامی، فلسفی و عرفانی در صورتی به حریم بحث حاضر وارد می­شود که یا از سنخ قطع و یقین باشد و یا مفید طمانینه و اطمینان عقلایی و به تعبیر رایج فن اصول فقه، علم یا علمی باشد. از این رو آنچه مفید وهم، گمان  و خیال است از چارچوب بحث کنونی بیرون است. بنابراین با چنین دیدگاهی شاخه­های مختلف معرفت که محصول استفاده گونه­های چهارگانه عقل[10] هستند، در صورتی که یقین­آور یا موجب طمانینه گردند، علم به شمار آمده و در کنار نقل، منزلت ویژه­ای را در ساحت دین­شناسی حائز می­شوند.[11]

4-2. تشکیکی بودن:

باید توجه کرد که یقین، مقول به تشکیک است و شدت و ضعف می­پذیرد، مانند شهود که مراتب و درجات دارد. مثلا جزم و یقینی که در ریاضیات به دست می­آید، در علوم تجربی حاصل نمی­شود. در علوم ریاضی، گاه قطعیت به صد در صد می­رسد؛ ولی در علوم تجربی، جز در موارد نادر، معمولا چنین قطعیتی وجود ندارد. درستی نتیجه تجارب همواره به قلمرو آن تجارب محدود، وابسته است و اگر به قطعیت و کلیت برسند، آن قطعیت و حتمیت نسبی است نه مطلق.[12]

در علوم تجربی اگر استقراء و مشاهدات در یک قیاس خفی با مقدمه­ای عقلی ـ به این مضمون که امر اتفاقی نمی­تواند دائمی و یا اکثری باشد، ـ ضمیمه شود، تبدیل به امر یقینی از سنخ مجربات می­شود. با وجود این، دقت و شدت این یقین هرگز به اندازه‌ی یقین فراهم آمده از یک برهان فلسفی یا ریاضی نمی­رسد. چنان که اگر مسئله­ای ریاضی را با یک راه حل و استدلال ریاضی به اثبات رساندیم، درجه اطمینان و یقین به آن، کمتر از وقتی است که برای آن چند راه حل یافتیم و با براهین و استدلال­های متعدد، مضمون آن قضیه را به کرسی نشاندیم. چنین نیست که تعدد براهین و استدلال لغو و بی ثمر باشد، بلکه یقین به آن مطلب قوی تر و روشن تر می شود.[13]

5ـ2. بهره­گیری از عقل ناب:

عقل در این حوزه، به معنای نیروی ادراکی ناب است که از گزند وهم و خیال و قیاس و گمان مصون است و پیش از هر چیز گزاره اولی یعنی اصل تناقض را به خوبی می­فهمد و در سایه آن گزاره­های بدیهی را کاملا درک می­کند. مانند بطلان جمع دو ضد، جمع دو مثل، دور و سلب شی از نفس، چه اینکه ضرورت ثبوت شی برای نفس خود را نیز به عنوان بدیهی ادراک می­کند.[14]

6ـ2. احتمال صدور خطا در احکام:

از آنجا که عقل در این جا، عقل مجرد محض نیست و قوه ای از قوای نفس به شمار می آید، ممکن است در درکش اشتباه کند. زیرا چنین عقلی در کارهایش به حواس وابسته است و حواس در برخی موارد اشتباه می کند. بنابراین خطای عقل به دلیل گزارش اشتباهی است که از سوی حواس دریافت می دارد. تامل و رفع اشتباه گزارش حواس، سبب از میان رفتن خطا می­گردد. در این موقعیت، عقل چون داوری عالم و عادل است و براساس گزارش های رسیده درست قضاوت می­کند. تنها مشکل، گزارش نادرست است که با رفع آن، و با توجه و تأمل خود قاضی، قضاوت صحیح جریان می یابد.[15]

3. کارایی عقل ابزاری

کاربرد غیر استقلالی عبارت است از:  نقش عقل در اجتهاد نه به عنوان دلیلی مستقل بر حکم فرعی فقهی. این نقش در سه شکل زیر آشکار می شود:

یکم . کاربرد آلی: وقتی عقل در خدمت منبع دیگر قرار می­گیرد.

دوم. کاربرد ترخیصی و تأمینی: وقتی عقل برای حکم و وظیفه شرعی به کار می رود و خاطر مکلف را از ناحیه تکلیف و عقاب آسوده می سازد.

سوم. کاربرد تسبیبی: وقتی عقل سبب می­گردد قاعده­های کلی بر حکم شرعی جزئی ثابت شود؛ یعنی عقل دلیل بر دلیل است.

با توجه به صور سه گانه کاربرد غیر استقلالی، به توضیح هر یک می پردازیم.

1-3. کاربرد آلی عقل

مباحث پیرامون کاربرد آلی عقل را می­توان در در موضوع بررسی کرد:

الف. معنای کاربرد آلی

عقل می­تواند در خدمت دیگر منابع و دلیل­ها قرار گیرد و به تثبیت، ردّ ، تفسیر، تخصیص، تقیید یا تعمیم آنها پردازد؛ در تعارض احتمالی آنها به سود یک طرف حکم دهد؛ سند را تصحیح یا ردّ کند؛ از ادلّه مفهوم گیرد و سرانجام با صغرا و کبرایی که به خود او تعلّق ندارند، قیاسی پدید آورد و فقیه را در استنباط احکام یاری دهد.

این کاربردها «کاربرد آلی عقل در اجتهاد» خوانده می­شود؛ زیرا در آنها عقل چون ابزاری در خدمت سایر منابع و دلیل ها قرار دارد، و منبعی مستقل شمرده نمی­شود.

ب. موقعیت کاربرد آلی عقل نزد فقها

کاربرد آلی عقل عملا نمی­تواند با مخالفت هیچ فقیهی روبرو شود؛ اگر چه برخی در گفتار کاربرد استقلالی­اش را نپذیرفته و آن را از فهرست منابع اجتهاد حذف کرده‏اند.

کاربرد آلی عقل، حتی در گفتار نیز مخالفت ندارد و از سوی شیعه و سنّی، اخباری و اصولی، اشعری پذیرفته شده است؛ برای مثال محدث بحرانی –  با آن که از مخالفان سرسخت کاربرد استقلالی عقل است و چنان باور دارد که همه احکام فقهی عبادی و غیرعبادی توقیفی است و باید از شریعت برسد و اگر عقل در این زمینه استقلال داشته باشد، فرستادن رسولان و کتب آسمانی بی وجه می­گردد، کاربرد آلی عقل را پذیرفته و مصادیقی برای آن ذکر می­کند. این امر به محدث بحرانی اختصاص ندارد و پذیرش کاربرد آلی عقل در اجتهاد را می­توان به دیگر اخباریان نیز نسبت داد.

ج. کاربردهای آلی عقل

برخی از این کاربردها عبارت­اند از:

1.عقل و تفسیر سایر ادله

یکی از راه­های استفاده از عقل آلی، بهره برداری از آن در تفسیر و تبیین سایر ادلّه است. بسیار اتفاق می­افتد که فقها در استنباط حکم از قرآن یا حدیث، عقل را به کار می­گیرند و دلیل را بر اساس داوری عقل، تفسیر می­کنند؛ یا عام را از عموم می­اندازند؛ یا از خاصّ استفاده عموم می­کنند. به عنوان نمونه روایات بسیاری درباره فروش اسلحه به دشمنان دین مطرح شده است امام خمینی (ره) تفسیری خاص ا ز این روایات دارد و می­فرماید: «فروش سلاح به دشمنان دین از اموری است که به حکومت و دولت مربوط می­شود؛ دستوری خاص درباره آن وجود ندارد و تابع مصالح و مقتضیات روز است. به نظر عقل، نه «زمان صلح» به طور مطلق موضوع حکم (حکم به جواز) است و نه عنوان مشرک و کافر (برای حکم به منع ) از اخبار و روایات هم چیزی جز آنچه عقل درک می­کند، استفاده نمی­شود.»

ایشان به این وسیله روایات را تفسیر کرده و منظور از آنان را تبیین می­فرماید. عقل در این مقام به عنوان ابزاری برای نقل و تفسیر ادله نقلی به شمار می آید.

2. عقل و تخصیص یا تعمیم برخی از ادلّه

عقل افزون بر تفسیر و تبیین ادله‌ی نقلی، گاه در جهت توسعه و تضییق آن گام بر می­دارد؛ برای مثال مرحوم امام خمینی، در موضوع سابق، ضمن پذیرش این که مقتضای اطلاق برخی از اخبار جواز فروش سلاح، به سلاطین جور است و این حکم –  به اقتضای اخبار -  به در خطر قرار نگرفتن حوزه‌ی اسلام مقیّد نیست، می افزاید: این اخبار به حکم عقل قطعی به موردی که این فروش حوزه‌ی اسلام و شیعه را با خطر رو به رو نسازد، مقیّد می­گردند.

3. کاربرد عقل در تعارض ادلّه

اصولیان بخشی از کتاب­های خویش را به مساله تعارض ادلّه، مانند ناسازگاری دو حدیث با یکدیگر، اختصاص داده­اند و در آن فصل پیرامون احکام مختلف تعارض سخن گفته­اند. یکی از مباحث آن بخش ضوابط تقدیم یک دلیل بر دلیل دیگر است. از آن جا که به نظر گروهی از اصولیان، ضابطه­ها و مرحّجاتِ بیان­شده در برخی از روایات تعبّدی نیست و به هر مزیّتی که دلیل را به واقع نزدیک می­سازد، عنایت دارد، قهرا  در ترجیح می­توان از عقل کمک گرفت و مرحّجاتی که عقل بر مرجّحیّت آنها قاطع است، بر مرحّجات مذکور در روایات افزود و از آنها در تقدیم یک دلیل بر دلیل دیگر بهره برد.

4 . نقش عقل در تصحیح یا رد اسناد روایات

آیا خبر واحدی که بسیاری از اصولیان آن را حجت می­دانند، تنها خبری است که شخص ثقه آن را نقل می­کند یا افزون بر این، خبری که مضمون و محتوایش از اطمینان صدق برخوردار باشد، هر چند راوی آن ثقه نباشد، حجت است؟

در این خصوص دو مبنا وجود دارد: جمعی فقط خبر ثقه را حجت می­دانند، گروهی خبر موثوق را نیز به آن می­افزایند و برخی گاه نظر اول و زمانی نظر دوم را تقویت کرده­اند.

به هر حال آنچه قابل انکار نیست پذیرش حجیت خبر ثقه از سوی مشهور اصولیان است در علم رجال نیز در تشخیص ثقه به وفور از عقل استفاده می­شود.

5. استفاده از عقل در مفهوم­گیری از ادله

از دیگر کاربردهای عقل آلی، استفاده از آن در مفهوم­گیری از ادله است. این کاربرد با تأیید اصولیان و ظاهرا همه اخباریان روبه رو شده است.

محدث بحرانی در بحث دلیل عقل می فرماید: از موارد کاربرد دلیل عقل، مفهوم­گیری از ادله است . مفهومی که عقل از ادله می­گیرد یا موافق حکم مذکور در آن دلیل است یا مخالف آن. قسم اول را «مفهوم موافق» و قسم دوم را «مفهوم مخالف» می­نامند.

به عنوان مثال از آیه «فلا تقل لهما اف» [16]عقل می­فهمد که ضرب و شتم و امثال آن به طریق اولی ممنوع است.

6. استفاده از عقل در تشکیل قیاس

آخرین کاربرد آلی عقل، استفاده از عقل در شکل دادن قیاس است. وضوح و عمومیّت این نوع کاربرد عقل در فقه و غیر آن، ما را از هر گونه توضیح بی نیاز می سازد؛ زیرا تمام استدلالها در همهء زمینه ها و علوم با قیاس اقترانی و استثنایی تحقق می یابد و تشکیل قیاس و طرح قضایای کلی، در همهء موارد، از سوی عقل صورت می گیرد.

2-3.کاربرد ترخیصی و تامینی

گاه متصدی استنباط از رسیدن به حکم واقعی شرع ناامید می­گردد و هر چه ادله را بررسی می­کند، به حکم واقعی دست نمی­یابد. در این موقعیت برای رسیدن به نظر شارع درباره مکلفی که به حکم واقعی شرع راه ندارد، به اجتهاد می­پردازد.

عقل از دلیل­هایی است که در این حالت به آن توجه می­شود مجتهد باید مقتضای عقل را بررسی کند و حکم ظاهری را برای مکلف شاک اعلام کند در این فرض جز ترخیص و تأمین مکلف از عقاب راهی وجود ندارد می­توان این کاربرد را کاربرد ترخیصی و تأمینی نامید. بنابراین در تعریف این کاربرد باید گفت استفاده از عقل در حکم ترخیص ظاهری و جواز عمل و تامین از عقاب در زمانی که مجتهد در حکم شرعی واقعی تردید دارد.

البته باید گفت در این مقال علمای اصول دو نظریه مختلف دارند: 1 . نظریه حق الطاعه 2 . قاعده قبح عقاب بلابیان

شهید صدر از کسانی است که در وقایع مجهول الحکم احتیاط عقلی را پذیرفته، قاعده قبح عقاب بلابیان را مردود می­شمارد بنابر نظر او طرفداران برائت عقلی و قبح عقاب بلابیان ، مولویت مولای حقیقی و شرعی را با مولویت مولای عرفی اشتباه گرفته­اند.

3-3. کاربرد تسبیبی

چنان که بیان شد، عقل در کاربرد آلی­اش در خدمت سایر منابع قرار می­گیرد و آنها را تثبیت می­کند، برای مثال، دلیل بر حجیّت قرآن یا خبر واحد که متضمن حکم شرعی­اند، قرار می­گیرد و در واقع عقل «دلیل بر دلیل» می­شود. «کاربرد تسبیبی» عقل شبیه این کاربرد است؛ یعنی به کمک عقل، قاعده­ای عام و کلی که خود حکم کلّی شرعی است، استنباط می­شود و آن قاعده دلیل صدها حکم شرعی جزیی می­گردد. پس دراین جا نیز نیز عقل دلیل بر دلیل است؛ با این تفاوت که در کاربرد آلی، عقل در خدمت منبع حکم شرعی است؛ اما در کاربرد تسبیبی در خدمت حکم شرعی کلی. در کاربرد آلی، عقل ابزاری است که به کمک آن از منبعی چون خبر واحد حکم شرعی استنباط می­شود؛ اما در کاربرد تسبیبی حکم شرعی کلی (قاعده‌ی فقهی) به طور مستقیم از آن به دست می­آید و از آن قاعده صدها حکم شرعی جزیی استنباط می­گردد؛ برای نمونه می­توان به استدلال برخی از اصولیان به عقل در اثبات حجیت استصحاب و امثال آن اشاره کرد.[17]

گفتار دوم: عقل منبعی

پیش از ورود به مباحث موجود در مسئله‌ی عقل منبعی ارائه‌ی تعریف از آن ضرروی است.

1. مفهوم عقل منبعی

آنگاه که عقل بتواند چیزی را به مجموعه دین بیفزاید و به بیان دیگر، دین ساز و در تکوین محتوای آن  سهیم باشد، عقل منبعی نام می گیرد[18]. به عبارت دیگر عقل منبعی آن است که در عرصه های مختلفی از دین، مستقل از احکام شرع به ادراک بپردازد[19]. عقل در این حالت، وابسته به انواع آگاهی­ها و منابع دیگر از قبیل وحی، عاطفه، احساس، درون نگری، تجربه حسی و .... نیست بلکه در عرض این منابع و مستقل از آنهاست و به طور مستقل می­تواند در باب هستی و به ویژه دین، یافته­هایی داشته باشد.[20] به این ترتیب در بعد هستی شناخت دین به ایفای نقش می­پردازد، زیرا دخالت در بعد هستی شناختی دین از سنخ جعل و انشای احکام است. توجه به این نکته لازم است که در نگاه اولی و تصور بسیط ممکن است گمان شود عقل آدمی احکام و انشائاتی دارد، اما وقتی دقیق­تر شویم، در می یابیم که عقل به هیچ رو قدرت بر انشای حکم و اعمال مولویت ندارد. عقل هیچ جا حکم مولوی ندارد و تنها می­تواند برخی احکام مولوی شارع را کشف و آن را درک کند.

انشای حکم مولوی و صدور دستور باید و نباید از عهده کسی بر می­آید که حق ربوبیت داشته و به جمیع مصالح و مفاسد آگاه و قدرت بر پاداش و کیفر و عقاب داشته باشد در حالی که عقل، توان پاداش مطیعان و عقاب عاصیان را ندارد.

عقل فقط می­تواند منبعی برای ادراک احکام الهی باشد. بنابراین این که گفته می­شود عقل حکم می­کند، یعنی حکم خدا را می­فهمد وگرنه عقل در بود و نبود یعنی حکمت نظری و در باید و نباید یعنی حکمت عملی فاقد حکم است و همانند نقل تنها گزارش­گر و ادراک­کننده احکام و دستورهای الهی است.[21]

2.کارآیی عقل منبعی در قلمرو دین

عقل منبعی در دو بخش از دین کارکرد دارد. به عبارت دیگر شناسایی دو ساحت مختلف از دین به عهده عقل منبعی است. در واقع اگر ما منبع بودن را برای عقل نپذیریم، دو حیطه از شرع، ناشناخته می­ماند. باید گفت، دو کارکرد خاص عقل در این مقوله عبارت­اند از: ادراک استقلالی اصول عقاید و ادراک استقلالی حکم احکام دینی.[22]

بنابراین عقل منبعی در بخش عظیمی از عقاید و در بخش مهمی از احکام فقه به ایفای نقش می­پردازد. با عدم پذیرش کارآیی منبعی برای عقل، بسیاری از عقاید را نمی­توان شناخت و از آن بالاتر اثبات اصل دین با مشکل روبه رو می­شود. در باب فقه نیز باید به مسدود شدن و تعطیلی حکم خدا در جایی که حکمی وجود ندارد، قائل شویم.

1-2. عقل و اثبات عقاید دینی

مجموعه اندیشه­های دینی به سه بخش عقاید، احکام و اخلاق قابل تقسیم هستند. هنگامی که از عقاید یا اصول دین سخن به میان می­آوریم، مقصود عقایدی است که در حوزه­های مختلفی همچون اثبات وجود خدا، توحید، صفات خدا، نبوت و ... بحث می­کند.[23]

عقل منبعی در اثبات بسیاری از این عقاید کارآیی دارد. به عبارت دیگر عقل منبعی در قلمرو عقاید دو نقش عمده بر عهده دارد: اول آنکه به اثبات حقانیت دین می­پردازد، پس از آن به اثبات اصول اعتقادی دین می­پردازد.

1-1-2. اثبات حقانیت دین

یکی از وظایف عقل، اثبات حقانیت دین و مبادی آن است. اثبات ضرورت، حقانیت و عصمت دین، همگی اموری عقلی هستند. اگر بخواهیم حقانیت دین را از طریق شرع به اثبات برسانیم در واقع دچار دور می­شویم. بنابراین باید راهی جز نقل برای اثبات حقانیت و اثبات اصل دین یافت.

عقل یگانه بازیگر این صحنه است و چون مستقلا و بدون بهره­گیری از نقل به چنین اقدامی دست می­زند، به عنوان منبع در این عرصه شناخته می شود.

2-1-2. اثبات اصول اعتقادی دین

اثبات اصول اعتقادی دین نیز به عهده عقل است. دانشمندان آگاه دینی همواره پذیرش مقلدانه اصول بنیادی و اعتقادی را مردود شمرده­اند[24] و معتقدند، عقل موظف به درک و اثبات اصول اعتقادی است و اگر او قادر به چنین عملکردی نباشد، یقینا شرع ناتوان­تر و به عبارتی بی اثر است. آنان بر این باور بوده­اند که اصول اولیه دین باید به روش استدلال عقلی برای آدمی ثابت شود تا بتواند به آن­ها ایمان بیاورد.[25] بنابراین در این مقام ، وحی متکی به عقل است.[26] حتی از این بالاتر، وجوب معرفت اصول دین به دو دلیل عقلی مستقل وابسته است که عبارتند از :

 1 . قاعده دفع ضرر محتمل بلکه مظنون و بلکه مقطوع؛

 2 . قاعده لزوم شکر منعم.[27]

 حال برای روشن شدن موضوع به چند اصل اعتقادی دینی اشاره می­شود و سپس ادله عقلی را که در اثبات آن­ها به کار رفته به صورت مختصر بیان می­گردد:[28]

الف. اثبات وجود باری تعالی:

براهین عقلی که بر اثبات وجود خداوند اقامه می­شود به دو دسته اصلی تقسیم می­شوند:

1 . براهینی که در آن­ها ابتدا وجود مخلوقات مفروض و مسلم گرفته می­شود و سپس با تکیه بر یکی از صفات آن­ها بر وجود خداوند متعال، استدلال می­شود. از این رو متکلمان از راه حدوث مخلوقات برای اثبات وجود خداوند متعال استدلال می­کنند. به عنوان نمونه می­توان گفت در برهان امکان از راه امکان مخلوقات و در برهان علیت از راه معلولیت آن­ها برهان اقامه می­شود . برهان حرکت نیز این گونه است.

2 . براهینی که از هستی خدا برای اثبات او استدلال می­شود در این قسمت، با استفاده از  مفهوم هستی و وجود یا یکی از صفات آن مانند وجوب یا کامل­ترین موجود بر وجود خداوند استدلال اقامه می­شود.[29] در این قسم برای اثبات وجود خداوند بر وجود هیچ شیئی در خارج تکیه نمی­شود.[30]

در هر یک از این دو قسم، عقل تنها منبع شناخت آدمی است. بنابراین متکلمان در اثبات براهینی همچون نظم ، حدوث، امکان فقری،[31] تغییر[32] و ... بهره می­جویند و تنها منبعی را که به استخدام می­گیرند عقل است.

ب.  اثبات اصل توحید و یگانگی

استدلال­های متعددی بر اثبات توحید و یگانگی خداوند آورده شده است که یگانه منبع معتبر در این استدلال­ها عقل است. به عنوان نمونه به دو مورد از آنها به صورت مختصر و ساده اشاره می­شود:

1 . برهان صرف الوجود: خداوند موجودی صرف و نامتناهی است. در وجود صرف نامتناهی ، تعدد راه ندارد و گرنه با صرف­بودن او منافات خواهد داشت.[33]

2 . برهان ترکب: اگر واجب الوجود ، متعدد باشد، ترکیب عارض می شود، ترکیب از ما به الامتیاز و ما به الاتحاد، و روشن است که موجود مرکب به اجزای خود نیازمند است.

3 . دلیل فرجه: اگر قائل به دو خدا باشیم باید سه خدا و تا بی نهایت خدا را پذیرفت .

4 . برهان فطرت: انسان در تمام حالات سخت زندگی به یک نیرو متوجه می شود ، این گونه نیت که گاهی به یک نیروگاهی به نیروی دیگر متوسل شود.[34] نکته جالب آنجاست که حتی خداوند متعال نیز در اثبات توحید خویش، از ادله عقلی استفاده می کند.[35]

 یکی از آیاتی که در این زمینه به استدلال می پردازد عبارت است از: «لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا»[36] در واقع این همان برهان وحدت و هماهنگی است[37] که متکلمان از آن در اثبات توحید بهره می­جویند.

ج. اثبات اصل نبوت

یکی از ادله عقلی که در این زمینه می­توان مطرح کرد آن است که:

1 . هدف خلقت ، تکامل اختیاری است.

2 . تکامل اختیاری بدون شناخت مسیر.

3 . شناخت های عادی از طریق عقل و حس کافی نیست.

4 . پس باید راه دیگری برای شناخت مسیر تکامل در اختیار بشر قرار گیرد[38].

5 . این راه تنها از طریق بعثت پیامبران که به وحی الهی متصل هستند امکان­پذیر است. قاعده لطف و لزوم تکمیل فیض از ادله دیگری است که در این زمینه مطرح می­باشد.[39]

د. اثبات اصل معاد

برهان عدالت و برهان حکمت از ادله عقلی هستند که در این زمینه می توان به آن ها اشاره کرد. برای توضیح می توان گفت برهان عدالت آن است که : عدالت خداوند اقتضا دارد که هر فرد به آنچه که شایسته اوست برسد،

نیکوکار به پاداش در خور و تبهکار به مجازات متناسب با جرم. اما می بینیم این دنیا ظرفیت چنین عدالتی را ندارد.

2-2. عقل و استنباط احکام فقهی

کارایی عقل منبعی در استنباط احکام فقهی در دو مورد کلی است:

الف. مستقلات عقلیه:

مواردی است که به طور کلی به عقل مربوط می شود و عقل در صغری و کبری قیاس حاکم است. برای مثال در قیاس معروف عدل عقلا نیکو و لازم است و آنچه عقلا لازم باشد شرع آن را واجب می سازد. پس عدل واجب شرعی است.

در حقیقت عقل در اینجا با استفاده از قاعده‌ی ملازمه میان حکم عقل و حکم شرع ـ یعنی کلما حکم به العقل حکم به الشرع است ـ است که می­تواند مستقلا و جدا از حکم شرع بر مسند قضا نشسته و پس از درک قطعی مصلحت یا مفسده در یک فعل، رابطه میان آن مصلحت یا مفسده با حکم شرع را استنباط کند.

ب. غیر مستقلات عقلیه:

مراد مواردی است که تنها کبری قیاس در اختیار عقل قرار دارد. به مثال زیر توجه کنید:

نماز واجب است؛

 هر عملی که واجب شرعی باشد مقدماتش هم شرعا واجب است،

 پس مقدمات نماز شرعا واجب است.[40]

نتیجه­گیری

نتایج به دست­آمده از این نوشتار عبارت­اند از:

1. در عرصه‌ی مطالعات دینی آنگاه که انسان نیروی عقل و اندیشه خود را در فهم کتاب و سنت به کار می­گیرد و از آن به صورت ابزاری برای شناخت گزاره­های وحیانی بهره می­جوید، از آن به نام عقل ابزاری یاد می­شود.

2. عقل ابزاری کاربردهای آلی، ترخیصی و تسبیبی دارد که کاربرد آلی آن در مواردی همچون تفسیر سایر ادله، تعمیم و تخصیص ادله، مفهوم­گیری از ادله است.

3. منبع بودن عقل به این معناست که عقل به طور مستقل از قرآن و سنت، آموزه­ای را به مجموعه‌ی دین می­افزاید.

4. اغلب معارف اعتقادی برگرفته از آموزه­های عقل منبعی است.

5.  عقل منبعی در حوزه‌ی احکام نیز کارایی دارد که گاه در حوزه مستقلات عقلیه و گاه در ساحت غیر مستقلات  عقلیه است.

 

کتاب­نامه

1.                    اصغری ، سید محمد، عدالت و عقلانیت در فقه و حقوق، اطلاعات، تهران ، 1386

2.                    امید، مسعود، گزاره هایی در باب عقل و دین از دیدگاه امام علی ( ع ) ، مدیریت فرهنگی دانشگاه تبریز، تبریز، 1380

3.                    بهشتی نژاد ، سید محمد، پرسش و پاسخ های اعتقادی بر اساس باب حادی عشر، - ، بی جا، 1371

4.                    جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا (تعالی شانه)، قم، اسراء، 1386

5.                    ــــــــــــــــــــ، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، قم، اسراء، 1386

6.                    حسین زاده، محمد، فلسفه دین، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، 1376

7.                    حسینی بهشتی، سیدمحمد، شناخت از دیدگاه فطرت، تهران، بنیاد نشر  آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی، 1383

8.                    خلیلی، مصطفی، اندیشه­های کلامی علامه طباطبایی، قم، دفتر تنظیم و نشر آثار علامه طباطبایی، 1382.

9.                    دژاکام، علی، معرفت دینی، تحلیلی از نظرگاه های استاد مطهری، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه­ها، بی جا، 1377

10.                 ذبیحی، محمد، ترجمه و شرح بخش نخست مبدا و معاد صدرالمتالهین شیرازی، قم، انتشارات دانشگاه قم (اشراق)، 1380

11.                 ربانی، محمدرضا، اثبات خاتمیت، قم، بوستان کتاب، 1387

12.                 رشاد، علی اکبر، دین پژوهی معاصر: درنگ و درایتی در گفتمان­های سه گانه متحجد، متجدد و مجدد، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1382

13.                 سیدان، سیدجعفر، بررسی نسبت عقل و وحی از منظر فلسفه و مکتب تفکیک، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1388

14.                 شریفی، احمدحسین و یوسفیان، حسن، خردورزی و دین باوری، کانون اندیشه جوان، تهران ، 1385

15.                 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، عقل و وحی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1386

16.                 طاهری، حبیب الله، درس هایی از علم کلام، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1380.

17.                 عبودیت، عبدالرسول، اثبات وجود خدا به روش اصل موضوعی، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1385

18.                 علی دوست، ابوالقاسم، فقه و عقل، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385.

19.                 فاریاب، محمد حسین، درسنامه منابع تفکر شیعه2، 1388.

 

 

 

 

 



[1] .  یوسفیان، حسن و شریفی، احمد حسین، عقل و وحی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1386، ص 252 و 251.

[2] .  همان، ص 45.

[3] .  جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، اسراء، قم، 1386، ص 51.

[4][4] .  یوسفیان، حسین و شریفی، احمد حسین، عقل و وحی، ص 45.

[5] .  جوادی آملی، عبدالله، همان، ص 28.

[6] .  «و ما الحیوة الدنیا الالعب و لهو و للدار الاخرة خیر للذین یتقون افلا تعقلون» انعام: 32.

[7] .  «اتامرون الناس بالبرو تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون» بقره: 44

[8] .  حسینی بهشتی، سیدمحمد، شناخت از دیدگاه فطرت،  بنیاد نشر  آثار و اندیشه های شهید آیت الله دکتر بهشتی، تهران، 1383، ص 136.

[9] .  جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص 26 و 25.

[10] عقل تجربی ، نیمه تجریدی، تجریدی، ناب.

[11] جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص 28 ـ 26 .

[12] برای مطالعه بیشتر ر . ک. حسینی بهشتی، سیدمحمد، شناخت از دیدگاه فطرت، ص 159 و 160 .

[13] جوادی آملی، عبدالله، همان ، صص 27 و 26 .

[14] .  جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص 31.

[15] .  علی دوست، ابوالقاسم، فقه و عقل، ص 51. با مروی گذرا به تاریخ فقه و کلام و تفسیر در می­یابیم که میان بزرگان هر یک از این شاخه­ها با وجود تمرکز و سابقه طولانی و الفت ایشان با متون روایی و کلام و حیانی، چه اندازه اختلاف نظر و تنوع وتکثر ادراک از کتاب و سنت وجود دارد. برای مطاله بیشتر ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، همان ، ص 199.

[16]. اسراء/23.

[17]. علی دوست، ابوالقاسم، فقه و عقل، ص161-181.

[18] جوادی آملی، عبدالله ، منزلت عقل در هندهس معرفت دینی، ص 39 .

[19] اصغری ، سید محمد، عدالت و عقلانیت در فقه و حقوق، اطلاعات، تهران ، 1386 ، ص 108.

[20] امید، مسعود، گزاره هایی در باب عقل و دین از دیدگاه امام علی ( ع ) ، مدیریت فرهنگی دانشگاه تبریز، تبریز، 1380 .

[21] جوادی آملی، عبدالله ، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص 39 و 40 .

[22] رشاد، علی اکبر، دین پژوهی معاصر: درنگ و درایتی در گفتمان­های سه گانه متحجد، متجدد و مجدد، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران، 1382 ، ص 203 .

[23] فاریاب ، محمد حسین، درسنامه منابع تفکر شیعه 2 ، همان، ص 41 .

[24] یوسفیان ، حسن و شریفی احمد حسین، عقل و وحی، ص 250 و 249 .

[25] دژاکام ، علی، معرفت دینی، تحلیلی از نظرگاه های استاد مطهری ، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها ، بی جا، 1377 ، ص 177 .

[26] سیدان، سید جعفر، بررسی نسبت عقل و وحی از منظر فلسفه و مکتب تفکیک ، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، 1388 ، ص 117 .

[27] بهشتی نژاد ، سید محمد، پرسش و پاسخ های اعتقادی بر اساس باب حادی عشر، - ، بی جا، 1371 ، ص 20 .

[28] از آنجا که ممکن است پذیرش این نکته که عقل تنها منبع استدلال اصول عقاید است، برای برخی مشکل باشد، ناگزیر از بیان نمونه هایی هستیم و الا روشن و واضح است که مقاله حاضر هیچ ارتباطی با اثبات اصول عقاید ندارد. بنابراین برای تنویر افکار و روشن شدن اصل موضوع مثال­هایی آورده می­شود.

[29] حسین زاده، محمد، فلسفه دین، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، 1376 ، صص 189 و 188 .

[30] عبودیت، عبدالرسول، اثبات وجود خدا به روش اصل موضوعی، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ، قم ، 1385 ، ص 42 .

[31] از آنجا که نوشتار حاضر در صد اثبات خداوند از طریق ادله عقلی نیست، علاقمندان برای مطالعه بیشتر ر . ک . جوادی آملی ، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا (تعالی شانه) ، اسراء، قم، 1386 .

[32] برهانی که از تبدیل حالت ممکنات از عدم به وجود سخن می گوید برای مطالعه بیشتر ر . ک . ذبیحی ، محمد، ترجمه و شرح بخش نخست مبدا و معاد صدرالمتالهین شیرازی، دانشگاه قم (اشراق) ، قم، 1380 ، ص 42 .

[33] ذکر این نکته لازم است که اصل وجود جواب الوجود در این براهین مفروض گرفته شده است.

[34] برای مطالعه بیشتر ر . ک . طاهری، حبیب الله، درس هایی از علم کلام، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، قم، 1380، ص 140 – 137.

[35] شریفی، احمد حسین و یوسفیان، حسن، خردورزی و دین باوری، کانون اندیشه جوان، تهران ، 1385، ص 87 .

[36] . انبیاء/22.

[37] برای مطالعه بیشتر ر. ک. طاهری، حبیب الله، درس­هایی از علم کلام، ص 137 و 136 .

[38] همان، ص 206 .

[39] برای مطالعه بیشتر ر. ک. ربانی، محمدرضا، اثبات خاتمیت، بوستان کتاب، قم، 1387 ، ص 52 و خلیلی، مصطفی، اندیشه­های کلامی علامه طباطبایی ، دفتر تنظیم و نشر آثار علامه طباطبایی ، قم، 1382، ص 320 و 319 .

[40] علیدوست، ابوالقاسم، فقه و عقل، ص65.