9ـ تاریخچه اسلام و تشیع در بحرين
11ـ
شیعیان و جایگاه سیاسی آنها در کشور
12ـ
حرکتها و جنبشهای سیاسی ـ اجتماعی
2ـ12.
روابط جنبش های اسلامی و شیعی با انقلاب اسلامی ایران
13ـ
حوزههای علمیه و شخصیت های علمی و فرهنگی شیعی
14.
ارتباط شيعيان با سایر مذاهب اسلامي
بحرين يكي از مهمترين كشورهاي منطقهی خاورميانه به شمار ميآيد كه
عمدهی ساكنان آن از شيعيان به شمار ميآيند. در اين نوشتار جستاري در وضعيت
شيعيان بحرين مورد توجه نگارنده است. از مهمترين نكات قابل توجه در اين باره، وجود
حكومتي سني با وجود داشتن بيشترين ميزان جمعيتي شيعه است. شيعيان بحرين كه برخي از
آنها اصالتا ايراني به شمار ميآيند، از ديرباز عمدهی جمعيت اين كشور را به خود
اختصاص دادهاند، اما كمترين سهم و مشاركت سياسي را در مناصب بالاي حكومتي در
اختيار دارند.
دراین نوشتار، سخن از سرزمینی است که ازسالیان دور و قبل از میلاد، مهد
تمدن بوده است و ریشه در تمدنهای باستان دارد. افزون بر آن یکی از اصیلترین و
مهمترین مراکز شیعی از زمان درخشش اسلام محسوب میشود.
بحرین، یکی از کشورهای همسایه جمهوری اسلامی ایران درمنطقه حساس خلیج فارس
است و جدای از آن، سالها جزو قلمرو خاک ایران بوده است.
بحرین با جمعیت حد اکثر شیعی در رتبه سوم از کشورهای شیعی جهان به لحاظ
درصد جمعیت میباشد.
برای
شیعیان، شناخت کشورها و جمعیتهای شیعی در جهان از اهمیت بالائی برخوردار است، چرا
که در سایه یک شناخت کامل از وضعیت یکدیگر، با نقاط قوت و ضعف، مشکلات و موانع و...
یکدیگر آشنا شده، با تکیه بر اصول و مبانی و اعتقادات واحد، میتوانند جایگاه
سیاسی، اجتماعی، مذهبی و...خود را در جهان تحکیم و قوام بخشیده و به صورت یکپارچه
در مقابل دشمن واحد که استکبار، استعمار و وهابیت است، ايستادگي كنند تا چپاولگران
هرگز اندیشه تجاوز، احاطه و تسلط بر آنان را در سر نپرورند.
راجع
به اينکه کلمه «بحرین» ازکجا گرفته شده و به چه معناست نظريات گوناگونی ابراز
گردیده است. برخی وجه تسمیه آن را مربوط به واقع شدن این ناحیه در میانه دو رود
«محلّم» و «عین الجریب» در شمال و جنوب دانستهاند که البته امروز از آنها اثری
نیست. بعضی دیگر وجه تسمیه بحرین را وضع طبیعی و بارندگی دانستهاند و معتقدند که
این سرزمین حدفاصل دریای شور خلیج فارس و آب شیرین بارانی است که در برخی نواحی این
کشور جمع میشود.
عدهای دیگر گفتهاند که حدود جنوبی این سرزمین، در وقت نامگذاری، تا سواحل
دریای عمان و حضرموت امتداد داشته و این زبانۀ خاکی که میان دو دریای خلیج فارس
ودریای عمان قرارداشته ، به دو دریا منسوب و از این رو به بحران یا بحرین موسوم شده
است.
برخی
دیگرازمحققان بر اين باور هستند که بحران یا بحرین است تثنيه براي «بحر» نیست، بلکه
اسم منسوب به بحر است . ازاین رو، «ان» پسوند نسبت است نه تثنیه که درزبانهای
فارسی، عربی و سریانی رواج دارد. بنابراین، لفظ بحران به معنای بحری و دریایی
است.[1]
بحرین سابقهای طولانی در تمدن بشر دارد که به هزاره چهارم پیش از میلاد
میرسد. بحرین تاریخی که سابقاً «اوال» نامیده می شده، سرزمین پهناوری بوده که در
کناره غربی خلیج فارس از کویت تا بصره، شبه جزیره قطر، یمامه و عمان و قسمتهای
غربی عربستان را دربرگرفته است. اما بحرین کنونی، بسیار کوچکتراست و شامل 35 مجمع
الجزائراست.[2]
بحرین به اسامی دیگری نیز شناخته شده است. ازجمله: ارض الحیاه، ارض
الخضراء، عروس خلیج فارس، مروارید خلیج فارس و ... .
بحرین باوسعت 25/695 کیلومتر مربع، کم وسعتترین کشور اسلامی پس از«
مالدیو» است و پایتخت آن منامه است. بحرین با هیچ کشوری مرز خاکی ندارد و دور تا
دور آن را آب فراگرفته است. ازجنوب و غرب با عربستان سعودی، ازشرق و جنوب شرقی با
قطر و از شمال با ایران همسایه است. البته تنها راه خشکی این کشور با جهان خارج،
پلی است که در چند ساله اخیر بین بحرین و عربستان روی آبهای نیلگون خلیج فارس
کشیده شده و این دو کشور را به هم متصل کرده است. بحرین عمدتاً سرزمینی بیابانی و
شوره زار است که غالباً هموار و خالی از کوهستان می باشد و از نظر طبیعی، به سه بخش
متمایز تقسیم میشود:
1-
بخش حاصلخیز شمالی که دارای موقعیتی مناسب برای کشاورزی است.
2-
بخش مرکزی، که صحرای خشک وکویری است.
3-
بخش جنوبی، که صحرایی شنی وماسهای است.[3]
ازآنجا که این کشور به صورت جزیره است تا حدودی دارای آب و هوای مرطوب است، ولی به سبب
نزدیکی با منطقه حارّه دارای تابستانهای گرم و مرطوب و زمستانهای نسبتاً معتدل
است. در بحرین تنها دو فصل وجود دارد: فصل گرما و فصل معتدل. میزان بارش باران نیز
اندك است.
مهمترین جزایر بحرین عبارتاند از: محرق، ستره، بنی صالح، جده، ام نعسان،
حوار و ام سوبان.
مهمترین بنادر بحرین عبارتاند از: منامه، محرق، ستره، مصفا و
سلمان.
مهمترین شهرهای بحرین نيز عبارتاند از: منامه (پایتخت) محرق، جده و
الرفاع. الرفاع از دو قسمت تشکیل شده است: بخش شرقی و بخش غربی که بخش غربی محل
سکنی و زندگی شیوخ و خاندان حکومتی است. ستره یکی دیگر از شهرهای مهم است. بزرگترین
پالایشگاه نفت بحرین، مخازن نفت و همچنین کارخانههای تولید برق و دستگاه آب
شیرینکن در آن قرار دارد. شهر بنی صالح، مرکز صادرات نفت بحرین است.
شیعیان از نظر محل سکونت در این کشور مورد تبعیض قرار گرفتهاند این
درحالی است که 75% مردم این کشور شیعه هستند. اکثر شیعیان در روستاهای فقیر اطراف
منامه زندگی میکنند و حق سکونت در منطقه مسکونی و وسیع «الرفاع» را ندارند، چرا که
غربِ آن همانگونه که گفته شد محل سکونت خانواده حاکم و شرق آن محل سکونت سنیهاست.
شیعیان نه حق سکونت در این منطقه را دارند و نه میتوانند زمینی را مالک
شوند.
جمعیت بحرین طبق آمار سال 2009 میلادی حدود 573/708 نفر است که 83% کل
جمعیت بحرین شهرنشین و17% روستایی میباشند.81% الی 98% جمعیت آن مسلمان هستند که
75% آن شیعه میباشد. بحرین به لحاظ درصدی در رتبه سوم کشورهای شیعهنشین محسوب
میشود که حدوداً جمعیت شیعیان آن 000/520 نفر میباشند.[4]
البته حکومت بحرين به شيوههاي گوناگوني از افزایش جمعیت شیعیان جلوگیری
میکند كه نمونهی آن اعطای تابعیت به اعراب غیر بحرینی سنی است. میزان رشد جمعیت
در بحرین طبق آمارسال 2000 میلادی 78/1 % است و عمر متوسط افراد 98/72 سال تخمین
زده شده است.
جامعه بحرین، جامعه جوانی است آمارها نشان می دهد که 65% از جمعیت بحرین را
افراد کمتر از20 سال تشکیل میدهند. بیش از نیمی از جمعیت این کشور در دو شهر منامه
(پایتخت) و محرق متمرکز هستند.[5]
از
نظر جامعه شناسی، جمعیت کنونی بحرین در هفت دسته جای
میگیرند:
1.
خانواده حاکم (آل خلیفه)
2.
سنیهایی که اصلیت آفریقایی دارند و طی فرایند برده فروشی و خرید برده در قرن
هیجدهم و نوزدهم وارد بحرین شدند.
3.
سنیهایی که اصلیت عرب دارند و ریشه آنان به قبایل جزایر اطراف بحرین
میرسد.
4.
سنیهایی که تحت عنوان «هوله» معروف بوده و اصالتاً عرب هستند که ابتدا به سواحل
شمالی خلیج کوچ کرده بودند و سپس به سواحل جنوبی باز گشتند.
5.
طبقه «بحارنه» که شیعیان بحرینی الاصل هستند.
6.
طبقه «عجم» شیعیان ایرانی هستند که به بحرین مهاجرت
کردهاند.
7.
گروههای کوچک از ادیان مختلف مسیحی، یهودی و هندویسم که قرنها پیش در بحرین
ساکن شدهاند.[6]
مردم
بحرین از نژاد اعراب سامی و آریایی هستند. اولین اعرابی که به بحرین آمدند، قبیله
عدنان بود که از حجاز به آنجا رفته بودند. تا پیش از ظهور اسلام نیز تعداد زیادی از
ایرانیان زرتشتی و یهودی درآنجا میزیستهاند. اکنون در بحرین اکثر جمعیت را اعراب
تشکیل میدهند و دومین رده آمار شامل ایرانیان میشود. البته نباید فراموش کرد که
بحرین از دیرباز بخشي از خاک ایران بوده، و هر دو نژاد ایرانی و عرب در این سرزمین
مسلمان میباشند. در حال حاضر بیش از یک سوم جمعیت بحرین را ایرانی تبارها تشکیل
میدهند. از کشورهای شبه قاره، شرق دور و اتباع غربی نیز در این کشور مشغول زندگی
هستند.[7]
در بحرین،
سال میلادی سال رسمی است، وروزهای تعطیل در این کشور بدین شرح
است:
اول
ژانویه (به مناسبت سال نو)، اول ماه رمضان، روز عید فطر، روز مبعث
پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم، روز عید قربان، اول محرم (آغازسال هجری قمری)،
روزعاشورا (دهم محرم)، عید مولود (تولد پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، 16
دسامبر (روز ملی یا روز استقلال بحرين).
گفتني است هر سال مراسم عزاداری اباعبدالله الحسينعلیهالسلام ـ با شکوه
خاصی در حسینیههای شیعیان برگزار میشود و اهل تسنن غیروهابی نیز همراه با شیعیان
در این مراسمها شرکت میکنند.[8]
اماكن مقدس بحرين عمدتا همان مساجد و حسينيههاي آن هستند از کهنترین
مساجد تاریخی موجود در بحرین «مسجد الخمیس» یا مسجد سوق الخمیس، درجنوب غربی دماغه
«رمان» در منامه است که از آثار دوره اسلامی است که چون در منطقه سوق الخمیس (پنج
شنبه بازار) واقع شده به این اسم معروف شده است.
پس
از آن، مسجد «جامع الرافعیه» در «بلاد قدیم» است در این مسجد یک کتیبه عربی با خط
کوفی وجود دارد که نامهای «محمد و علی و فاطمه، حسن وحسین» روی آن دیده
میشود.
مسجد
«صفویه» در محله «بلاد قدیم» بین منامه و بدیع است که مربوط به دوران شاهان صفویه
است.
از
دیگر مساجد معروف در بحرین می توان مسجد مومن، خواجه، مسجد جد حفص، سماهیج ستره و
غالی را نام برد. حدود چهل حسینيه در شهر منامه از آن شیعیان وجود دارد که
معروفترین آنها عبارت است از مدن ، بن سلوم صفانیر، سماهیک، بن رجب، راس الرمان،
نعیم، زبن، احسایتین.
همچنين افزون بر مساجد و حسينيهها، مزار شخصيتهاي ديني و دانشمندان نيز
از جمله اماكن مقدس اين كشور به شمار ميآيند. یکی از معروفترین مزارهای بحرین،
قبر صعصعة بن صوحان از اصحاب امام علی علیهالسلام است که در روستاي «عسکر» و نزدیک منامه
قرار دارد و زیارتگاه مردم بحرین است.
مزار
ابن میثم بحرانی از علمای بزرگ شیعه در منطقه «ام الحصم» نيز زیارتگاه بسیار مفصلی
است که در کنار آن يك مسجد جامع هم وجود دارد.
قبر
شیخ حسین ابن عبدالصمد، پدر شیخ بهایی در قبرستانی نزدیک منطقه سوق الخمیس است وی
که سالها شیخ الاسلام قزوین و هرات بود، در سالهای پایانی عمر خود به بحرین رفت و
در آنجا مشغول به تدریس و تألیف شد و در همان جا درگذشت.
مزار
سید هاشم بحرانی توبلی، صاحب تفسیرالبرهان نيز در زادگاه و روستای خود وي يكي از
بزرگترين زیارتگاهها در بحرين به شمار ميآيد.
همچنين مزار شیخ حسین عصفوره در روستاي شاخوره ـ از روستاهای عالمخیز
بحرین طی قرنهای گذشته ـ نيز زیارتگاه شیعیان بحرین است.[9]
جزایر بحرین از زمانهای دور یکی از مراکز مهم تجاری درخلیج فارس به شمار
ميآمد كه محور اصلی تجارت آن صید صدف وخرید و فروش مروارید بوده است و همین امر
سبب جذب جمعیت بیشتر به آنجا نسبت به دیگرمناطق حاشیهای جنوب خلیج فارس گردیده
است. پیش از استخراج نفت، صید و تجارت مروارید بزرگترین رقم صادرات بحرین را تشکیل
میداد. مردم در کنار صید و صدور مروارید به ماهیگیری نیز میپرداختند.
مهمترین محصول كشاورزي بحرین خرما و بعد از آن یونجه است. از منابع معدنی
بحرین خاک سرخ را میتوان نام برد.
در
سال 1934میلادی یک شرکت آمریکایی به نام باپکو، موفق به استخراج نفت در بحرین شد.
با آغاز استخراج و صدور نفت، رفته رفته، صیادی، کشاورزی و... ازجنب وجوش افتاد و
نفت مقام اول را درفعالیت مردم به خود اختصاص داد تا جایی که امروزه بحرین دارای
سیستم اقتصادی تکمحصولی مبتنی بر نفت و صادرات فرآوردههای نفتی
میباشد.
از
صنایع دیگری که امروزه دربحرین فعال است صنایع سنگین آلومینیومسازی، ساخت و تعمیر
کشتی و صنایع کوچکتر مانند پلاستیکسازی را می توان نام برد. [10]
یکی
از راههای کسب درآمد قابل ملاحظه برای دولت بحرین، جذب توریست است. در این کشور
جهت جذب توریست هتلهای مدرن همراه با رستورانهای مخصوص پذیرائی، وسایل تفریحی
نظیر قایقرانی، اسب سواری، شتر سواری و ... دایر شده است.[11]
کشور
بحرین تا سال 1970 مصادف با
1348هـ.ش، استان چهاردهم ایران شمرده میشد. اما به سبب توطئهی انگلیس
ازایران جدا شد. در آن هنگام، نماینده ویژه دبیرکل وقت در رأس هیئتی 5 نفره وارد
بحرین شد ودر 30 مارس 1970 با چند مصاحبه صوری و گزینشی بدون اخذ رأی از همه
بحرینیها، اعلام کرد که مردم بحرین تمایل به استقلال دارند. بدين ترتیب با صدور
قطعنامهی شورای امنیت مبنی بر استقلال بحرین، این کشور از ایران جدا شد و از آن پس
16 دسامبر 1970 به عنوان «روز ملی بحرین» شناخته شد. در آن هنگام شیخ عیسی بن سلمان
آل خلیفه بر مسند حکومت قرار داشت.
درسال 1973 به فرمان امیر بحرین قانون اساسی این کشور در 109 ماده به تصویب
رسید.
طبق
قانون اساسی حکومت و ریاست کشور در خانواده آل خلیفه از قبیله بنی عتبه که از
عربستان به کویت و سپس به بحرین آمده بودند موروثی است و فرزند بزرگ امیر به عنوان
جانشین وی تعیین میشود.
شیخ
بحرین، حاکم علی الاطلاق است و بالاترین مرجع قانونی است و اوامر او در حکم قانون
است، اعضاي کابینهی نخستوزیر به وسيلهی او انتخاب میشوند . امیر حق نصب و عزل
هر مقام مملکتی را دارد و او در مقابلِ هیچ دستگاهی پاسخگو نیست. شيخ بحرين بر اساس قانون اساسی حق انحلال مجلس را نیز
دارد.
به
موجب قانون، قوای کشور به سه قسمت تقسیم می شود: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه
قضائیه. این سه قوه از یکدیگر جدا بوده و حق دخالت در امور یکدیگر را ندارند.
اولین مجلس این کشور درسال 1973 با 30 نماینده انتخابی شروع به کار کرده
بود، اما درسال 1975 با فشارهای انگلستان به بهانه اخلال در امور کشور منحل شد. به
جای آن درسال 1993، شورای مشورتی جدیدی تشکیل یافت.
به
دنبال درگذشت شیخ عیسی بن سلمان آل خلیفه، پسر ارشد وی به نام شیخ حمد بن عیسی که
ولیعهد او بود برمسند امیری نشست درسال 1999 ميلادي به فرمان او مجلس شورا مجدداً
افتتاح گردید و عنوانهای جدید «پادشاهی بحرین» به جای «دولت بحرین» و «پادشاه» به
جای «امیر» جایگزین شد.
قوه
مقننه متشکل از دو مجلس شورا و مجلس نمایندگان است که هر کدام دارای چهل عضو
میباشند. اعضای مجلس شورا به فرمان پادشاه برای مدت چهار سال تعیین
میشوند و اعضای مجلس نمایندگان نيز از طریق آرای مستقیم و مخفیانه مردم
برای چهار سال انتخاب میشوند.
بر
اساس قانون اساسی کشور دارای نظام پادشاهی مشروطه موروثی، از پدر به پسر ارشد است.
پادشاه در راس کشور و نماینده رسمی کشور است و امانت دار دین و کشور و سنبل وحدت
ملی میباشد.
در
حال حاضر دادگاههای بحرین شامل دو دادگاه مدنی و شرعی میباشد. دادگاه
مدنی به امور مدنی، جزایی، کارگری و بازرگانی رسیدگی میکند. دادگاه شرعی از
آنجا که 75% مردم این کشور را شیعیان تشکیل میدهند، به دو بخش دادگاه شرعی
جعفری و دادگاه شرعی سنی تقسیم میشود، که طبق حقوق اسلامی به اموال شخصی
رسیدگی میکنند.[12]
بحرین را جزیره ایمان نامیدهاند، چرا که در پذیرفتن دین اسلام چهرهای
وجیه در تاریخ دارد و بیشترین
نامهها را از پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم دریافت کرده است. در سال هفتم
هجری، علاء حضرمی نامه دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به منذر بن ساوی
حاکم هجر آورد. به دنبال این دعوت، او و برخی قبایل مسلمان شدند. کسانی از مجوسیان
نیز به آیین خویش مانده و جزیه دادند. پس از رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم
و ارتداد قبایل عرب، قبیله عبدالقیس بر اسلام استوار ماندند. بحرین یکی از
اصیلترین مراکز تشیع عربی نيز به شمار ميآيد که پیشینه و اساس این تشیع به حضور
قبیله عبدالقیس دراین منطقه برمیگردد. آنان برای فتوحات به عراق آمده و غالباً
در بصره سکونت داشتند و در جنگ جمل از امام علی علیهالسلام حمایت کردند.
این
امر نخستین آشنایی آنان با اهل بیت بود و بعدها در هر کجا بودند، حامی مذهب تشیع
شدند. نام بسیاری از سران عبدالقیس در میان اصحاب امام علی علیهالسلام و سایر امامان دیده میشود. صعصعه بن صوحان
عبدی از سوی امام علی علیهالسلام ریاست عبدالقیس کوفه را در صفین بر عهده
داشت. از صعصعه، خطبهها و اظهارنظرهای فراوانی در دست است که تشیع او را به خوبی
اثبات میکند. صعصعه درکوفه بود که به وسيلهی مغیره بن شعبه و به دستور معاویه به
«اوال» بحرین تبعید شد و همان جا درگذشت. وی با انتخاب ابوبکر مخالفت و از امام علی
علیهالسلام جانبداری کرد. عمر بن
سلمه فرزند ام سلمه از سوی امام علی علیهالسلام حاکم بحرین بود. بدین ترتیب بحرین از عصر
نخست خود به تشیع گروید. پایه و اساس این تشیع، پذیرفتن ولایت امیرمؤمنان و اهل بیت
عليهم السلام است. کسانی که از عبدالقیس یا بنی اسد در عراق یا ایران بودند از
نزدیک با تشیع امامی آشنا شدند. البته این حرکت در بحرین به دلیل ظهور قرامطه در یک
دوره بامشکل مواجه شد. قرامطه شاخهای غیر رسمی از اسماعیلیان بودند که توانستند در
سال 286 ق شیعیان این منطقه را فریب داده و به خود جذب کنند. آنان حدود بیش ازدو
قرن بر بحرین تسلط داشتند. امّا مجدداً درسال 464 هـ.ق باروی کارآمدن دولت
عیونیهای شیعی که منتسب به عبدالقیس از ربیعه بن معد بودند، ریشهی جریان افراطی
قرامطهگری در بحرین خشکیده شد. در قرن پنجم و ششم هجری قمری، در سایه دولت عیونی
به تدریج یک تحول مهم فرهنگی، مذهبی صورت گرفت به طوری که از اواخر قرن ششم هجری
عالمان فرهیختۀ بحرينی را در مراکز علمی شیعه، در عراق حاضر مییابیم. برخی از آنان
چنان پایهی بلندی در دانش شیعی بدست آوردند که در شمار شخصیتهای بنام جهان اسلام
درآمدند. ازجملهی آنها کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (م 679) میباشد که
امروزه مزارش در بحرین زیارتگاه شیعیان است. حضور علما و فرهیختگان شیعی در بحرین
باعث شد که بحرین اولاً به عنوان یکی از مراکز اصلی شیعه محسوب شود به گونهای که
در معجم البلدان تصریح میشود که در «قرن ششم و هفتم تمامی ساکنان بحرین شیعه
هستند، و اگر غیرشیعی یافت شود غریبه است». ثانیاً به لحاظ علمی و داشتن فرهیختگان
در زمره مناطق تأثیرگزار بحرين به شمارآید. در دهه سوم قرن دهم با حمله پرتغالیها،
بحرین به مدت یک قرن تحت سیطره آنان درآمد، اما درسال 1031 هـ.ق شاه عباس صفوی با
بیرون راندن پرتغالیها، بر بحرین سیطره یافت و بحرین جزء سرزمين ایران شد، اما
اغلب، حاکمان محلی عرب داشت. در دوران صفویه با اعلام تشیع امامی از سوی دولت جدید
ایران، بسیاری از عالمان بحرینی راهی ایران شده و در جهت تأثیرگزاری تشیع بحرین بر
ایران نقش بسیار زیادی داشتند. در این دوره بحرین به طور کامل در اختیار شیعیان
قرار گرفت و علمای شیعه در نقش قضاوت، حسبه و اقامه جمعه مشغول فعالیت شدند. همچنین
این امر موجب انتقال فرهنگ مکتوب شیعه که در کتابخانههای بحرین بود، به ایران شد.
از سوي دیگر، حضور شیعیان بحرین مانع از پیشرفت خوارج عمان در جزیره العرب بود. در
این دوره طی چند دهه خوارج عمان همواره به بحرین یورش برده، و گاه بر آن غلبه کرده،
و به آزار شیعیان میپرداختند. درسال 1152 نادرشاه آنجا را ازخوارج گرفت و به آل
مسکور سپرده اندک، و از آن زمان، برحين شيعين بحرين اندك اندک رو به استقلال رفتند.
بعدها این خاندان با خاندان آل خلیفه درگیر شده و بحرین در اختیار آل خلیفه قرار
گرفت، که البته تحت نام و پرچم ایران حکومت میکردند. ازسال 1253 آل خلیفه با
انگلیسیها همپیمان شدند. و این دیار میان سلطه ایران و استعمار انگلیس و آل خلیفه
اداره میگردید. از زمانی که دولت سنی آل خلیفه با حمایت انگلیس به قدرت رسید،
شیعیان بحرین که غالباً در روستاها زندگی ساده و سختی داشتند، به طور کامل عقب نگاه
داشته شده، و تمام تلاش دولت معطوف به محدود کردن آنان بوده و حتی در این راستا با
اعطاي تابعیت به اعراب غیربحرینی سعی در شکستن ترکیب جمعیت و پایین آوردن درصد
جمعیت شیعه در این کشور کردند. البته با تمام تلاشهایی که انجام دادهاند هم اکنون
نیز حدود 75% مردم این کشورشیعه هستند. آنچه از پیشینه شیعیان بحرین گفته شد، نشان
میدهد این کشور زماني به طور كامل در اختیار شیعیان بوده است، به طوری که تا صد و
پنجاه سال پیش، گزارشی از اینکه غیرشیعه در بحرین سکونت داشته باشد در دست نیست و
آنچه مهم است این است که در طول فراز و نشیبهای تاریخ، در درون جامعه بحرین، تشیع
امامی به صورت استوار و مستمرحضور داشته است.[13]
از
دهه 1990 تا کنون بیکاری مهمترین عامل ناآرامی به ویژه در میان جوانان شیعه بوده
است. آمارهای رسمی، میزان بیکاری را 15%
اعلام میکنند؛ در حالی که آمارهای واقعی، به خصوص در میان شیعیان بسیار
بالاتر از این ميزان است. به رغم نبود آمارهای مشخص از تعداد بیکاران شیعه، بسیاری
معتقدند که در دهه آینده چنانچه اقدامات سیاسی در زمینه اصلاح بازار کار انجام
نگیرد، شیعیان در این زمینه بیشترین مشکل را خواهند داشت. مشکلات ناشی از بیکاری،
وضعیت شیعیان را به شدت تحت تأثیر قرارداده که مهمترین آن استخدام رو به کاهش و
دستمزد اندک است. ازبین 84 هزار شغل ایجاد شده در بخش خصوصی ميان سالهای 1990 تا
2002 میلادی، دستمزد 67 هزار شغل کاهش یافته و بیش از 80% از این مشاغل نصیب
کارگران خارجی شده است. در روستاهای فقیر که غالباً جمعیت آنها را شیعیان تشکیل
میدهند، مشکلات اقتصادی، اجتماعی، مثل بیکاری و فقر و حتی مشکلات بهداشتی رو به
افزایش است. به گونهای که روستاهای فقیرنشین شیعه به خرابههای حاشیهای تبدیل شده
و ساکنان آن ناچار به ترک آن میشوند. هزینه نگهداری، خرید و اجاره ساختمان نیز در
سالهای اخیر به شدت بالا رفته است بنا به اظهارات یک نماینده، حکومت به مدت 26 سال
از ثروت عمومی سوء استفاده کرده است.[14]
به
طو ركلي نگاهی گذرا به وضعيت استخدام در بخش عمومی که دولت بر آن سیطره کامل دارد
نشان می دهد که شیعیان سهم چنداني در آن ندارند. مناصب عالی و مشاغل حساس مثل
نیروهای مسلح و وزارت دفاع، تحت سیطره خانواده حاکم است.
براساس گزارش سال 2003 ميلادي مرکز حقوق بشر بحرین، از 572 منصب عمومی و
عالی، تنها 101 منصب یعنی 18% و از 47 منصب عالی درحد وزیر و مدیر کل فقط 10 منصب
یعنی 21% به شیعیان تعلق دارد. شیعیان در این نظام به هیچ وجه نمیتوانند عهده دار
مناصب عالی حکومتی مثل وزارت دفاع، خارجه، دادگستری و کشور شوند.[15]
بحرین با داشتن
اکثریت 75% شیعی، درمیان کشورهای عربی، بیشترین درصد جمعیت شیعی را درخود جای داده
است. اما به رغم اینکه شیعیان اکثریت جمعیت بحرین را تشکیل میدهند، حضور کمرنگی در
کابینه داشته و تحت حاکمیت اقلیت سنی قرار دارند. آنها به شکل فزایندهای خود را به
لحاظ سیاسی در حاشیه و به لحاظ اجتماعی محروم احساس میکنند. حکومت آل خلیفه از
هرگونه تحرک سیاسی، مشارکت و ایفای نقش آنان جلوگیری میکند. طی سالهای گذشته
هرگاه شیعیان تلاش کردهاند، از راههای مشروع، مسالمتآمیز و دموکراتیک، پوسته
حکومتی تبعیضآمیز را بشکنند مورد سرکوب قرار گرفتهاند.
از
مجموع 20 وزارتخانه، فقط سه وزارتخانه غیر مهم دردست شیعیان است که عبارتند از: کار
و امور اجتماعی، بهداری و بازرگانی. این درحالی است که خانواده حاکم، (آل خلیفه)
بیش از صد منصب از مجموع 572 منصب عالی حکومتی را به خود اختصاص داده است. ازجمله:
24 منصب از 47 منصب در سطح وزارت. 15 منصب از 30 منصب عالی وزارت کشور، 6 منصب از
12 منصب عالی وزارت دادگستری، 7 منصب از28 منصب عالی در وزارت دفاع. البته پس از
انتخابات سال 2002 میلادی، اکثریت مردم بحرین(شیعیان) در اعتراض به محدودیتهای
سیاسی، انتخابات را تحریم کردند. از پیامدهای این اعتراضات این بود که در انتخابات
پارلمانی اخیر(2006) شیعیان 18 کرسی از40 کرسی پارلمان بحرین را به خود اختصاص
دادند.و برای اولین بار درتاریخ بحرین، یک فرد شیعی معاون نخست وزیر و نماینده ای
دیگر به عنوان وزیر امور خارجه دولت انتخاب شد که نگرانی رهبران سنی بحرین را تشدید
کرد.[16]
بحرین ازجمله کشورهای اسلامی به شمارمی آید که از دیر باز تاکنون شاهد
جنبشهای دینی و سیاسی بوده است. البته انگیزه و اهداف جنبشهای مردمی بحرین، در
طول زمان متفاوت بوده است.
از
اوائل قرن بیستم تا اوائل دهه 1970، یعنی تا قبل از استقلال بحرین انگیزه جنبشهای
سیاسی ـ اجتماعی مردم بحرین دوچیز بود: تلاش برای استقلال بحرین و تلاش برای رفع
استبداد داخلی و کسب امتیازات و آزادی های سیاسی و اجتماعی. با استقلال بحرین در
سال 1971 ميلادي انگیزه نخست، خود به خود منتفی شد و جنبشهای استقلال طلبانه فروکش
کرد. از آن زمان به بعد، دو عامل سبب بروز ناآرامی در این کشور و در نتیجه، تشکیل
جنبشهای سیاسی و اجتماعی شد:
1-
پرداختن به ارزشهای اسلامی که به خصوص با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979
ميلادي به اوج خود رسید.
2-
ارزشهای دموکراتیک که به ویژه پس از حرکت مردمی (انتفاضه) سال 1994 ميلادي اوج
گرفت. به ديگر بيان ميتوان گفت كه انگیزه اساسی جنبشهای اخیر بحرین، گرایشهای
اسلامی و دموکراتیک بوده است. حرکت
اسلامی مردم بحرین که تقریباً از دهه 1960 ميلادي شروع شده بود، در دهه های 1970
و1980 ميلادي به اوج فعالیت خود رسید. نخستین حرکت اسلامی بحرین «جمعیة التوعیة
الاسلامیة» بحرین بود كه در اواسط دهه 1960 ميلادي شکل گرفت. با پیروزی انقلاب
اسلامی ایران دو حرکت دیگر که دارای صبغه اسلامی بودند یعنی «حرکت احرار البحرین
الاسلامیه» و «جبهة الاسلامیة لتحریر البحرین» فعالیتهای خود را گسترش دادند و
خواهان سرنگونی حکومت آل خلیفه، به عنوان یک حکومت طاغوتی، و برقراری یک حکومت
اسلامی شدند. این جنبشها اگر چه همواره تهدیدی برای حکومت بحرین به حساب میآمدند،
اما عملاً نتوانستهاند اقدام مؤثری انجام دهند.
نکتهای که راجع به جنبشها و حرکتهای اسلامی مردم بحرین باید یادآورشد
این است که با وجود اکثریت شیعی مردم بحرین، نباید این جنبشها و حرکتها را شیعی
محض دانست، چون دیگر گروههای سنی نیز در این حرکت نقش دارند. این گروهها از یک سو
نسبت به فقدان دموکراسی و نیز فساد اداری و از سوی دیگر نسبت به ازدست رفتن
ارزشهای اسلامی نگرانند. البته نمیتوان این امر را انکار کرد که بیشتر حوادث، در
مناطق شیعهنشین اتفاق میافتد و بیشتر شرکتکنندگان در راهپیماییها شیعیان هستند.
اما دلیلش این است که ساکنان این مناطق، بیشتر تحت ستم هستند و دولت هم این مناطق
را بیشتر تحت فشار قرار داده است، تا بتواند حرکت مردم را به عنوان یک حرکت
طائفی(شیعه گرا) آن هم با دخالت و حمایت ایران، سرکوب کند. درحالی که این امر تهمتی
بیش نیست چون اولاً این حرکتها، حرکتهای ملی فراگیر هستند ثانیاً ایران درعین
حالی که بحرین را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته است، مسئولیت هیچ یک از
نا آرامی های داخل این کشور را بر عهده نگرفته است و این یک توطئه ازسوی دولتهای
غربی و سیاستمداران آمریکائی است که همواره میکوشند تا زمینه وارد کردن اتهام به
جمهوری اسلامی ایران را زنده نگه دارند.
تاقبل از تحولات اخیر دربحرین هیچگونه حزب ورسته سیاسی اجاره فعالیت نداشت.
ولی با این حال گروههایی كه در این کشور به فعالیت سیاسی مشغول بودند به طورخلاصه
مهمترین آنها عبارتند از:
1- الجبهه الاسلامیه لتحریر
البحرین یا جبهه آزادی بخش اسلامی بحرین؛ این جبهه شیعی مذهب در سال 1979 ميلادي به
رهبری شیخ عصفور و شیخ عسکری تشکیل گردید. هدف این جبهه سرنگونی رژیم آل خلیفه، قطع
ایادی بیگانه، اخراج کلیه کارگران و مستشاران خارجی بود. این جنبش، کاملاً متاثر از
انقلاب اسلامی ایران است. دبیر کل آن، شیخ محمد علی محفوظ و رئیس آن سید مهدی شمدری
است.
2-. گروه جماعهّ الاسلامیه
که از حمایت اهل سنت برخوردار است.
3.
حزب الدعوهَ الاسلامیه يا همان جنبش امت اسلامی.
4.
جبهۀ نجات اسلامی بحرین
5.
حزب الله بحرین[17]
سازمانهای سیاسی شیعی موجود، گرایشهای متفاوتی دارند. در اين ميان، شیخ
عیسی قاسم رهبر اصلی شیعیان بحرین، نقش سیاسی محوری ایفا میکند. وي ترجیح میدهد
با خودداری از پشتیبانی از یک گروه معین یا به دست گرفتن رهبری یک گروه خاص،
محبوبیت و استقلال رای خود را حفظ کند.
به
طور كلي، سازمانهای سیاسی اصلی شیعیان بحرین عبارتاند از :
اين
سازمان با داشتن بیش از 65 هزارعضو، بزرگترین سازمان سیاسی شیعی است. بسیاری از
تجار، صاحبان سرمایۀ مؤفق و نیز روستائیان فقیر در این گروه عضویت دارند. اغلب
اعضای آن از مقلدین آيت الله خامنهاي ـ رهبر كنوني ايران ـ ، آیت الله سیدمحمدحسین
فضل الله و آیت الله شیرازی هستند. این سازمان اخیراً رشد گستردهای یافته و به
طور کلی جایگزین «حرکت احرار الاسلامیه» شده است.
شیخ
علی سلمان، رئیس این جمعیت سالها در ایران بسر برده است. وي مدتی در لندن در تبعید
بود و در فوریه 2001به بحرین
بازگشت.
اين
سازمان دومین گروه سیاسی بزرگ شیعه در بحرین است كه رهبري آن را شیخ محمد علی محفوظ
به عهده دارد.
هادی
العلوی از رهبران سازمان گفته است که این گروه 20 هزار عضو ثبت نام شده دارد و می
تواند 45 تا 55 درصد از شیعیان بحرین را بسیج کند .
سومین و جدیدترین سازمان سیاسی شیعه سازمان «الاخاء» است که شیعیان ایرانی
الاصل بحرین را گرد هم میآورد. این گروه، رابطهای با ایران ندارد و اعلام کرده
است که به هیچ وجه خواهان جدا ساختن خود از سایر بحرینیها نیست و از هم تباران خود
و رفع تبعیض از آن حمایت میکند.
شیعیان بحرینی با اینکه در گروههای مختلف سازمان یافتهاند اما در مسائل
اساسی مثل اصلاحات سیاسي، اجتماعی، اقتصادی و پایان تبعیض با یکدیگر همکاری نزدیک
دارند.[18]
رابطه جنبشهاي اسلامي و شيعي در بحرين با انقلاب اسلامي در ايران را
ميتوان با دو رويكرد بررسي كرد:
الف.
تأثيرپذيري و الهامگیری؛
ب.
مداخله ایران در این حوادث و وابستگی این جنبشها به ایران.
حقيقت آن است كه پيدايش
انقلاب اسلامي در ايران تأثير شگرفي بر تمام جنبشهاي آزاديخواه جهان داشته است، از
اين رو نمیتوان منکر تأثیر انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک پدیده و متغیری جدید
در تحولات و محاسبات بین المللی و منطقهای شد. تأثیر انقلاب ايران در حوادث بحرین،
طی سال 1979 ميلادي به صورت کوتاهمدت در راهپیماییها و اعتراضات مردمی جلوهگر شد
و در دراز مدت نیز روحیه شجاعت و قیام برای خواستههای خود را در آنان
دمید.
اما راجع به مسئله دوم، بايد
گفت جمهوري اسلامي ايران بحرین را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته است و
طبق اصول پذیرفته شده بین المللی، به خود حق دخالت در امور داخلی دیگر کشورها را
نمیدهد، ضمن آنكه اساسا تاكنون دليلي بر دخالت ايران در ناآرامی های بحرين ارائه
نشده است.[19]
بحرین به لحاظ فرهنگی مرکز عاشقان اهل بیت و مبلغان مکتب تشیع میباشد.
شخصیتهای بزرگی از زمان ظهور اسلام در این سرزمین ، تربیت شدهاند و خدمات ارزندهای به جامعۀ اسلامی و
مذهب تشیع داشتهاند.
بحرين به ويژه آن هنگام كه در دوران صفویه جزو قلمرو ایران بود، همانند
دیگر نقاط کشور، از پیشرفتهای فرهنگی برخوردار شد و به صورت یکی از مهمترین مراکز
علمی شیعی در منطقه در آمد. مهاجرت علماء و روحانیون از ایران به بحرین و از بحرین
به ایران برای کسب علوم فقهی شیعی، از مهمترین شواهد بر اين
مدعاست.
امروزه مهمترین مراکز دینی و حوزههای علمیۀ بحرین در مناطق جد حفض و
ستره قرار دارد که اکثراً به تدریس و ترویج فقه جعفری میپردازند. البته بحرین مرجع
دینی مقیم ندارد، در نتیجه بخش اعظم روحانیون از نظر رهبری دینی به خارج نظر دارند
و شیعیان از مراجع بزرگ جهان در ايران و نجف تقلید میکنند. مراکز و حوزههایی که
مذهب تسنن در آنها تدریس میشود نیز در این کشور وجود دارد. مهمترین آنها
«دارالاصلاح» در منطقه محرق است که به وسيلهی عربستان سعودی ایجاد شده
است.
برخي
از شخصیتهای برجستهی علمی و فرهنگی شیعه در این کشور عبارتاند
از:
علاء
الدین حضرمی، رشید هجری، ابن میثم بحرانی، شیخ یوسف بحرانی (آل عصفور)، ابن متوج،
احمد بن صالح، شیخ یوسف درازی بحرانی، شیخ حسن دهستانی، سید شبر عزیفی، شیخ علی
بلادی، سید جواد الوادعی و شیخ عیسی قاسم و ... .[20]
مهمترین مذاهب موجود در بحرین پس از شيعيان پيروي مذهب جعفري به ترتیب
اکثریت، مسلمانان اهل سنت بوده كه شماری از آنها مالکی، برخی حنبلی و عدهای
نيز شافعی هستند. سایر ادیان نیز پیروانی در بحرین دارند مانند مسیحیت، و بودایی که
هر کدام به ترتیب حدود 10و 2 درصد جمعیت را شامل میشوند و تعداد بسیار کمی نیز
یهودی وجود دارد.
غیرمسلمانان بحرین اکثراً شامل مهاجرین میشوندو اگرچه ساکنان بحرین تا پیش
از قرن اخیر، همگی شیعه بودهاند اما در قرن اخیر، حاکمانی که در اصل ریشه
سعودی دارند (آل خلیفه) به تدریج بر این ناحیه غلبه کرده و همراه خود شماری از
مخالفان شیعه را در بحرین اسکان دادند که در حال حاضر یک اقلیت اما حاکم به شمار
میآیند. این اقلیت حاکم به تدریج از راههای مختلف به مبارزه و سرکوب شیعیان
پرداخته است. امروزه یکی از این راهها، ایجاد تفرقه بین گروههای معارض و دامن
زدن به نزاعهای شیعه و سنی، و عرب و عجم در این دیار است. البته رهبران مبارز، اعم
از شیعه و سنی تلاش می کنند تا هماهنگی لازم را در حل وفصل برخی از مسائل داشته
باشند و مانع از سوء استفادهی دشمن شوند.
یکی
دیگر از راههای سرکوب شیعیان، تمایزات و تبعیضها علیه شیعیان و روش «حمایت از
سنیها در مقابل شیعیان» است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، که باعث خارج شدن شیعیان
جهان از جمله شیعیان بحرین از انزوا شد، منجر به نگرانی اهل سنت به ويژه سران حکومت
شد. آنها نسبت به شیعیان دچار سوء ظن شده و معتقدند که شیعیان به دنبال فرصتی
هستند تا انقلابی، شبیه انقلاب اسلامی ایران در بحرین به وجود آورند. اگرچه این امر
توهم و اتهامی بیش نیست، اما به هر حال بهانهای است در دست سران حكومتي تا
روابط میان اهل سنت و شیعیان را بر هم زده و تبعیضهایی را در برابر شیعیان به
کارگیرد، تا جایی که حتی در مواردی که شیعه و سنی هر دو اعتراضات و مطالباتی یکسان
و واحد داشتهاند، حکومت در برخورد با آنان معیارهای دوگانه اعمال کرده است.
البته شیعیان با اهالیِ سنیِ غیروهابی در کشور روابط خوبي دارند تا جایی که
اهل تسنن غیروهابی در مراسم و عزاداریهای شیعیان شرکت میکنند .[21]
نتايج به دستآمده از
اين تحقيق عبارتاند از:
1. بحرین باوسعت 25/695 کیلومتر مربع، کم وسعتترین کشور اسلامی پس از«
مالدیو» است، با وجود اين، 75 درصد از جمعيت آن، شيعه به شمار
ميآيند؛
2.
كشور بحرين تا سال 1970 ميلادي جزئي از خاك ايران بود و در اين سال از ايران جدا
شد؛
3.
شيعيان بحرين از نظر در اختيار داشتن مشاغل بالاي سياسي و نيز محل زندگي مناسب از
وضعيت مناسبي برخوردار نيستند؛
4.
جنبشهاي اجتماعي و سياسي شيعي در كشور بحرين وجود دارد، اما تا كنون در عمل تأثير
چنداني بر جامعهی بحرين از آنها مشاهده نشده است؛
5.
شيعيان بحرين روابط خوبي با ديگر مسلمانان دارند، به گونهاي كه اهل سنت غير وهابي
همه ساله در مراسمات عزاداري امام حسين علیهالسلام كه به وسيلهی شيعيان برگزار ميشود، شركت
ميكنند.
1.
جعفریان، رسول، اطلس شیعه،
تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1388هـ.ش
2.
بحرانی، مرتضی، جنبشهای
سیاسی ـ اجتماعی بحرین، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان
نور،1381هـ.ش
3.
سيف افجهاي، معصومه، بحرین
کتاب سبز، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1381هـ.َ
ش.
4.
قاسمی، صفت الله، شیعیان
بحرین، فصلنامهی جهان اسلام ش28، 1385.
5.
محمدی، علی، سیمای بحرین،
قم، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1376.هـ.ش
httP://eh.
WiKiPedia.org/WiKi/Shiite
[1] . بحرانی،مرتضی، جنبش های سیاسی ،اجتماعی بحرین، ص 21.
[2] . محمدی، علی، سیمای بحرین، ص16.
[3] . سیف افجه ای، معصومه، بحرین کتاب سبز،
ص3.
[4] . اين آمار مربوط به سال 2009 میلادی است. http://en.wikipeda.org/wiki/shiite
[5] . سیف افجه ای، معصومه، بحرین كتاب سبز، ص 11.
[6] . بحرانی، مرتضی، جنبشهای سیاسی، اجتماعی بحرین، ص 19.
[7] . سیف افجه ای، معصومه، همان، ص17.
[8]. همان.
[9] . محمدی، علی، سیمای بحرین، ص57 و جعفریان، رسول، اطلس شیعه، ص437 و
439.
[10] . محمدی، علی، همان، ص19.
[11] . سیف افجه ای، معصومه، همان، ص104.
[12] . . سیف
افجهاي، معصومه، همان.
[13] . جعفریان، رسول، اطلس شیعه، ص435 و 436.
[14] . قاسمی، صفت الله، شیعیان
بحرین، فصلنامه جهان اسلام ش 28، ص143.
[15] . همان، ص142.
[16] . .اسدی، علی اکبر، دیدگاه و عملکرد دولتهای عربی، فصلنامهي جهان اسلام،
ش 28، ص43 و 44.
[18] . قاسمی، صفت الله، همان، ص153.
[19] . بحرانی، مرتضی، ص14.
[20] . در اين باره ر.ك. جعفريان، رسول، اطلس شیعه و سیف افجه ای،
معصومه، بحرین کتاب سبز، ص26.
[21] ..قاسمی، صفت الله، شیعیان بحرین، فصلنامه جهان اسلام، ش28.