جستاری در انقلاب مشروطه

زهره سادات امینی


چکیده

مقدمه

مفهوم‌شناسی «مشروطه»

تاریخ مشروطیت با تأکید بر زمینه‌های آن

مشروطه اول

قیام تنباکو

دریافت وام از روسیه و انگلستان

سلطه‌ی بلژیکی‌ها بر گمرکات کشور

قحطی و کمبود نان

آغاز انقلاب

یورش به ساختمان بانک استقراضی روس

مهاجرت صغری

مهاجرت کبری

مشروطه دوّم

شاخصه‌های انقلاب مشروطه

1- رهبری

2- هدف

3- پایگاه مردمی

4- همه گیر و فراگیر بودن

نتیجه‌گیری

منابع

 

چکیده

بی‌گمان انقلاب مشروطه یکی از نقاط عطف تاریخ ایران به شمار می‌آید که از سویی نماد وحدت مردم حول محور روحانیت بوده و از سوی دیگر تجلی دخالت بیگانگان در امور داخلی کشور برای برهم زدن این وحدت بوده است. هدف از نگارش این نوشتار، گذری بر تاریخ مشروطه و شاخصه‌های این انقلاب است. بر اساس مهم‌ترین یافته‌های این تحقیق، قیام تنباکو، نقطة آغازین نهضت مشروطه بوده، انقلاب مشروطه را می‌توان در دو مرحله مورد بررسی قرار داد. رهبری روحانیان و داشتن پایگاه مردمی و نیز فراگیربودن آن از جمله شاخصه‌های مهم آن به شمار می‌رود.

مقدمه

انقلاب مشروطه از دوره‌های حساس دگرگونی‌های تاریخی در کشور ایران به شمار می‌آید. جرقه‌ی این جنبش مردمی و ضد استبدادی در قیام تنباکو زده شد. مردم خسته از بیداد شاهان و تشنه‌ی عدالت با رهبری عالمانه مراجع و مجتهدان تراز اول تهران به صحنه سیاست پا نهادند و پایان خودکامگی و استبداد را فریاد زدند.

انقلاب مشروطه که رویکردی ملی ـ اسلامی داشت، بر آن بود تا جهش بزرگ در همه‌ی جنبه‌های زندگی مردم ایجاد کند تا در پناه اسلام به اصلاح و آبادانی کشور خویش همت گمارد.

از نگاه دیگر انقلاب مشروطه تجلی‌گاه فقه سیاسی اسلام بود. عالمان دینی بیش از هر زمان دیگر در صحنه‌های سیاسی حضور یافتند و اسلام را به عنوان مکتب توانمند برای اداره‌ی جامعه معرفی کردند اما استعمار پیر بریتانیا با کمک روشنفکر نمایان داخلی، از اختلاف رهبران مشروطه بهره جست و جریان جنبش را به نفع خود تغییر داد. در نتیجه فرجام این حرکت مبارک که باید نهال آزدی  را در سرزمین ایران بارور می‌کرد زمینه‌ساز استبداد نوین خاندان پهلوی شد که به مراتب زیان‌بارتر از گذشته بود. بی‌شک بررسی ماهیت این جنبش و بررسی پیش زمینه‌ها و نقطه اوج و فرود، جریان حذف اصلاح گران واقعی و ارزیابی بینش‌ها و افکار رهبران می‌تواند ما را در گذر از این مراحل تاریخی کمک شایانی کند.

مفهوم‌شناسی «مشروطه»

در نوشته‌های پژوهشگران تاریخ، واژه‌ی «مشروطه» به عنوان معادل واژه‌ی انگلیسی (Gonstutionalism) کنستیتوشنالیزم یا حکومتی که بر شالوده‌ی یک قانون اساسی و نظام پارلمانی بنیاد شده باشد، به کاربرده شده است. در ایران دو واژه‌ی «مشروطه» و «مشروطیت» به آن نظام حکومتی اطلاق می‌شود که پس از انقلاب سال 1324 پدید آمد.

در مورد ریشه‌ی لغوی واژه‌ی مشروطه باید گفت که این واژه از ریشه عربی «شرط» گرفته شده است. به کار بردن واژه‌ی مشروطه به عنوان صفت برای رژیم نو ایران بحث‌های جدی برانگیخت و به طور نمونه، برخی بر این باور بودند که لغت مشروطه به معنی چیزی است که مشروط به شرطی باشد و آن ترجمه‌ای است نادرست از لفظ فرانسوی کنستیتوسیون.

سیدحسن تقی‌زاده یکی از علمای تبریز، به آقا میرزا صادق آقا پیشنهاد کرد که لفظ اصل اروپایی که همان کنستیتوسیون باشد، باید در ایران به کاربرده شود.[1] او در ادامه چنین استدلال می‌کند که اگر این لفظ عربی به دست علماء بیفتد آنان مطابق صرف عربی آنرا به شکل شرط، یشرط، فهو شارط و ذلک مشروط به‌کار خواهند برد و سرانجام خواهند گفت که رژیم نو باید مشروط به عدم آزادی و یا زیر حکومت علماء باشد.

بدین ترتیب این مجتهد تبریزی نیز مسلم فرض کرد که واژه‌ی مورد بحث از ریشه‌ی عربی شرط می‌آید.

علمای ایرانی ساکن عراق که در آغاز سال 1330 به عنوان اعتراض به اشغال ایران به وسیله‌ی روس‌‌ها و انگلیس به قصد عزیمت به ایران در کاظمین توقف کرده بودند، نیز واژه‌ی مشروطه را از ریشه‌ی شرط گرفتند.

از سوی دیگر تئوری مشروطه‌خواهان واقعی و غرب‌گرایانی که در حاکمیت مشروطیت کوشش فراوانی داشتند با آنچه تاکنون گفتیم تفاوت دارد. تقی‌زاده می‌نویسد که واژه‌ی مشروطه از لفظ فرانسوی «لاشارت» جدا شده نه از واژه‌ی عربی شرط. رضازاده نیز همین لفظ را دارد و می‌افزاید: کلمه‌ی مشروط از ترکیه به ایران آمد و ممکن است ترک‌ها آن را درست کرده باشند که معنی حکومت ضداستبدادی یعنی حکومتی که محدود به شریاطی است، می‌باشد.[2]

از میان دانشمندان ترک‌شناس، برنارد لویس نیز واژه‌ی مشروطه را مشتق از ریشة شرط می‌داند.[3]

در مجلس اول نیز لفظ مشروطیت معمول نبود و روشنفکران مشروطه‌خواه ایران از مشروطیت همان مفهوم را انتزاع می‌کردند که در اروپا معنی داشت و تقی‌زاده قبل از اعلان مشروطیت، مشروطه طلب به معنی اصلاحات و تجدد بوده است. اما مردم از مشروطیت معانی مختلف و متعدد در نظر داشتند؛ به گمان بسیاری از مردم، مشروطیت تأسیس عدالت‌خانه و اجرای عدالت بود. به نظر عده‌ای، قدمی برای سیر در جاده‌ی تجدد و ترقی؛ به عقیده‌ی دسته‌ای رجعتی بود به طهارت و عدالت صدر اسلام در نظر اعیان و اشراف طهران، عبارت بود از محدود ساختن اختیارات شاه و به دیده‌ی مهدی مجتهدی علت عمده‌ی اختلاف آراء و سلیقه‌ها این بود که مشروطه‌طلبان از سه کانون مختلف الهام یافته بودند:

کانون اول نجف که مرکز روحانیت شیعه بود. علمای بزرگ از رعایت نشدن مقررات شرعیه در ایران دلتنگ بودند و به لزوم تغییر وضع اصرار داشتند. کانون دوم، اروپا بود؛ چهره‌های سرشناس و مأموران عالی‌رتبه به عنوان سفارت یا سیاحت به فرنگستان می‌رفتند و حکومت قانون را در آن سامان می‌دیدند و به لزوم تحدید اختیارات شاه می‌اندیشیدند. کانون سوم قفقاز و استانبول بود؛ ایرانیان این دیار که بیشتر آذربایجانی بودند، در اثر هم‌زبانی یا اتصال لغوی، با افکار جدید آشنا شده بودند و طرفدار مشروطیت و آزادی و مساوات و حتی سوسیالیسم شده بودند.[4]

اگر مشروطه‌طلبان از یک کانون الهام یافته بودند، شاید بسیاری از اشکالات پس از اعلان مشروطیت پیش نمی‌آمد. از این رو می‌توان به درستی سخن دولت‌آبادی رسید که می‌نویسد: «بغیر از معدودی که می‌دانند چه می‌کنند و مقصود چیست، دیگران نمی‌دانند چه خبر است؛ اسم مجلس می‌شنوند، مشروطه و قانون اساسی به گوششان می‌خورد، اما قانون یعنی چه، مجلس کدام است، مشروطه چیست، نمی‌دانند. روحانیون، تصور می‌نمایند مجلسی است برای رسیدگی به محاکمات و اجرای احکام شرعیه... مشروطه را از روی چند آیه می‌شناسند که در آنها امر به مشورت در امور شده است...»[5]

در سال 1324 زیر فشار آزادی‌خواهان واژه‌ی مشروطه برای نخستین بار در یک فرمان رسمی محمدعلی شاه به کاربرده شد. چون در زمان‌های پیشین مظفرالدین شاه، از واژة مشروطه یاد نشده بود. شاه جدید ناچار شد که تغییر رژیم ایران را از استبدادی به مشروطیت با ذکر کلمه‌ی مشروطه تأیید کند. بنابراین محمدعلی شاه در فرمان خود به روشنی اعلام کرد که: از همان روز که فرمان شاهنشاه مبرور (انار الله برهانه) شرف صدور یافت و امر به تأسیس مجلس شورای ملی شد دولت ایران در عدل دول مشروطه‌ی صاحب کنستیتوسیون به شمار می‌آید.[6]

در این فرمان همانگونه که دیده می‌شود، هر دو واژه‌ی «مشروطه» و «کنستیتوسیون» به کار برده شده است.

بررسی حرکتی بزرگ و سرنوشت‌ساز که تا قبل از انقلاب اسلامی از جمله بزرگترین و نوادر نهضت‌های آزادی بخش ایران به شمار می‌رود و تحت عنوان «انقلای مشروطیت» از آن یاد می‌شود، نیاز به تحلیل و بررسی همه جانبه دارد. برای دست یافتن به شاخصه‌های این انقلاب لازم است تا نگاهی هرچند کوتاه و گذرا به تاریخ آن داشته باشیم.

تاریخ مشروطیت با تأکید بر زمینه‌های آن

از آنجا که انقلاب مشروطه پس از پیروزی برای مدت کوتاهی گرفتار استبداد دیگری شد و دوباره با حرکتی انقلابی احیا گردید، این بخش را در دو قسمت مشروطه اول و مشروطه دوم پی می‌گیریم.

مشروطه اول

معمولاً جریان مشروطه اول را از قضیه‌ی تنباکو و قیام مردم علیه امتیاز به شرکت رژی آغاز می‌کنند ولی با توجه به فاصله‌ی زمانی میان قیام تنباکو و انقلاب مشروطه که اولی در زمان ناصرالدین شاه و دومی در زمان مظفرالدین شاه رخ داده است، در اینجا به اختصار به قیام تنباکو می‌پردازیم:

قیام تنباکو

قیام تنباکو نخستین حرکت سیاسی و اجتماعی مهم در عصر قاجار است که از آن به عنوان سرآغاز مشروطه‌خواهی یاد می‌شود، زیرا در این حادثه بسیاری از مردم با یکی از تصمیم‌های رژیم حاکم به مقابله برخاستند و به خواسته‌ی خود رسیدند. به یقین این تجربه بر جرأت، آگاهی و اعتماد به نفس مردم افزود و مردم برای نخستین بار متوجه شدند که می‌توانند فرمانروا را وادار به فرمانبری کنند.

عصر ناصرالدین شاه دوره‌ی واگذاری امتیازهای فراوان به بیگانگان است. در این زمان، پادشاهان قاجار که به دلیل مخارج فراوان ادارة کشور، با مشکلات متعددی رو به رو بودند، راه نجات را در وام گیری از بیگانگان و دادن امتیازهای رنگارنگ به آنان می‌دیدند. یکی از امتیازهای واگذاری شده، امتیاز تنباکو بود.

بر اساس این امتیاز، همه فعالیت‌های مربوط به کشت، خرید و فروش و صادرات و واردات توتون و تنباکو به طور انحصاری در اختیار رژی به مدیریت تالبوت قرار می‌گرفت که از حمایت انگلستان برخوردار بود.

تالبوت پس از انعقاد این معاهده، کارمندان و کارشناسان اروپایی را به ایران آورد تا امور شرکت را اداره کنند. بسیاری از این افراد، دختران زیبارویی بود که با همان هیأت غربی خود در خیابان‌های شهر ظاهر شدند و با برپایی میخانه‌ها و مهمان خانه‌های ویژه، مسلمانان را به این اماکن فرامی‌خواندند.

شرکت رژی در شهرهای مختلف نمایندگی دایر کرد و دولت ایران نیز برای هموار کردن راه فعالیت این شرکت، دستورهای جداگانه‌ای برای اداره‌های دولتی در سراسر کشور صادر کرد و با ایجاد محدودیت‌های گوناگون و رشوه‌ستانی از آنان و امتیازدهی به بیگانگان به خشم روز افزون مردم دامن زده بود. این عوامل به همراه دیگر زمینه‌ها مانند برخورداری بازرگانان از سواد خواندن و نوشتن و مقابلة علماء و مراجع دینی با این امتیاز برانگیزه مردم برای مقابله با استبداد قاجار افزود.

چنانکه گذشت علمای دینی از دیگر مخالفان سرسخت این امتیاز نامه بودند، زیرا آن را به زیان منافع مسلمانان می‌دانستند. رفتارهای غیر اخلاقی انگلیسی‌های این شرکت در تهران و دیگر شهرها نیز نگرانی علما را بیش‌تر کرد. سرانجام علمای ایران و خارج از کشور، خبر این امتیاز و زیان‌های ناشی از آن به مردم و جامعه اسلامی را به آگاهی میرزای شیرازی در عراق رساندند که ایشان را به صدور فتوی تحریم تنباکو و استفاده دخانیات واداشت.

ناصرالدین شاه که از هر طرف زیر فشار قرار گرفته بود، ناگزیر شد این امتیاز نامه را لغو کند و بدین ترتیب، نخستین جنبش جدی سیاسی و اجتماعی مردم ایران در عصر قاجار به نتیجه رسید.

دولت انگلستان که بیشترین بهره را از این تجربه برد، بر آن شد تا عامل خیزش مردم ایران علیه منافع استعماری خود را به دقت شناسایی کند و در تضعیف آن بکوشد. از سوی دیگر، مردم ایران نیز که کاملاً به ماهیت سیاست‌های استعماری انگلستان پی برد و با مفاسد استبداد بیش‌تر آشنا شده بود، دریافتند که با اتحاد میان خود و تمسک به دین و رهبران دینی می‌توانند به پیروزی برسند. افزون بر آن، علما و مراجع دینی از میزان نفوذ و قدرت معنوی خود در میان توده‌ها آگاه شدند، به همین دلیل به طور جدی در جریان انقلاب مشروطه حضور یافتند و رهبری مشروطه اول را به دست گرفتند.

دریافت وام از روسیه و انگلستان

مظفرالدین شاه به دلیل بنیه‌ی ضعیف جسمانی همواره بیمار بود. در این میان بهانه درمان در اروپا سبب شد که وی به مسافرت اروپا علاقمند شود. به طور طبیعی، خزانة خالی این اجازه را به شاه نمی‌داد تا به راحتی بتواند به مسافرت اروپا برود. به همین دلیل ناگزیر به گرفتن وام از دو دولت روسیه و انگلستان بود که نتیجه‌ی آن بر باد دادن ثروت ملت ایران و وثیقه گذاشتن امکانات و منابع مادی ایران نزد استعمارگران روس و انگلیس بود.[7]

سلطه‌ی بلژیکی‌ها بر گمرکات کشور

در سال 1287 هـ. ق و در زمان امین الدوله، اداره گمرک ایران به سه کارشناس بلژیکی سپرده شد. فردی به نام نوز، سرپرست این گروه بود که در آغاز پست مدیر کل گمرکات کشور را در اختیار داشت و یک سال بعد هنگامی که شاه عازم سفر به اروپا بود، وزیر کل گمرکات گردید.[8]

قحطی و کمبود نان

پیش از آنکه قیام رسمی و علنی مردم برای حذف کامل استبداد آغاز شود، اعتراض‌های مردم به بهانه‌های گوناگون در شهرهای ایران آغاز شد و در این مرحله، ادعا یا شعار حذف کامل استبداد قاجاری در میان نبود. این اعتراض‌ها بیش‌تر پس از سفر دوم مظفرالدین شاه به اروپا آشکار شد، زیرا شاه با دیدن وضع نابسامان خزانه، به دستیاری امین السلطان کوشید بر حجم مالیات‌ها بیفزاید. نا آرامی و شورش از محرم و صفر 1321 در شهرهای ایران گسترش یافت. بهانه مشترک همه‌ی این اعتراض‌ها به ویژه در شهرهای اصفهان، تبریز، ارومیه، اردبیل، شیراز و کرمان قحطی نان و کمبود نان بود.[9]

آغاز انقلاب

زمان آغاز انقلاب را می‌توان محرم سال 1323 دانست. در ماه محرم، مردم در مسجدها و تکیه‌ها بیشتر از دیگر ایام حضور می‌یافتند و در تماس با علما و روحانیون از رویدادهای کشور آگاه می‌شدند. در این دوره ستم‌کاری دولت و دربار نسبت به مردم به اوج خود رسیده و توان تحمل را از مردم گرفته بود. بسیاری از روحانیون که از رویدادهای کشور آگاه می‌شدند، بر بالای منبر علیه آن افشاگری و انتقاد می‌کردند مثلاً در اعتراض به بدکرداری نوز بلژیکی، بازرگانان و علمای تهران با تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی خواستار عزل وی شدند.[10]

در این زمان شاه در تدارک سفر سوم خود به اروپا بود و ظفر السلطنه حاکم کرمان در جریان قیام مردم این شهر، حاجی میرزا محمدرضا مجتهد معروف کرمان را به همراه وکلایش به چوب بست. این دو مسأله خشم مردم را فزونی داد و علمای تهران از جمله سیدمحمد طباطبایی در 17 رمضان 1323 رفتار ظفر السلطنه را در کرمان محکوم کردند و به انتقاد از حاکمانی پرداختند که عین الدولة به ولایت‌های کشور می‌فرستاد.[11]

یورش به ساختمان بانک استقراضی روس

در رمضان 1323 میان مردم شایع شد که روس‌های مسیحی در حال ساختن بنای بانک استقراضی در قبرستان مسلمانان و کنار یک امامزاده هستند. مردم روزه‌دار در 27 رمضان به اشاره علماء به ویژه سیدمحمد طباطبایی به محل ساختمان بانک رفتند و آنجا را ویران کردند.[12] حمله به بانک استقراضی روس تنها یک جلوه از خشم مردم علیه رفتارهای ضد مردمی حکومت قاجار بود.

مهاجرت صغری

مظفرالدین شاه پس از بازگشت از سفر اروپا به جای آنکه به خواسته‌های مردم توجه کند و از ناآرامی‌ها بکاهد، تصمیم گرفت تا روحانیون و بازرگانان را گوشمالی دهد. علاء الدوله به اشاره‌ی صدر اعظم شماری از بازرگانان را به بهانه گران‌کردن قند تنبیه کرد. این کار سبب خشم بازاریان و علما شد و در شوال 1323 در مسجد شاه تهران تحصن کردند. عین الدوله به جای مصالحه به زور متوسل شد. سید محمد طباطبایی به معترضان پیشنهاد کرد که به حرم حضرت عبدالعظیم پناهنده وشند تا دولت به خواسته‌های آنان گردن نهد.[13]

بعد از روزها تحصن، سفیر عثمانی که واسطه متحصنان و شاه بود خواسته‌های مردم[14] را به صورت مکتوب نزد مشیرالدوله و او نزد شاه برد. شاه نیز پیغام داد که خواسته‌های مردم را پذیرفته و به عین‌الدوله دستور اجرای آن را داد.

از مضمون خواسته‌های متحصنان در حرم حضرت عبدالعظیم روشن می‌شود که بحث مشروطه خواهی در میان نیست بلکه حداکثر خواسته‌های آنان به تأسیس عدالتخانه مربوط می‌شود که منظور از آن نمی‌تواند مجلس شورا باشد، بلکه منظور تشکیل دادگاههای صالحه و بی‌طرف و عادله بود.

مهاجرت کبری

عین الدوله مدتها از دستور شاه مبنی بر تأسیس عدالت‌خانه به بهانه‌های مختلف سرباز زد و چون فشار مردم افزایش یافت، عین الدوله تصمیم گرفت تا حکومت نظامی برقرار کند. مردم روز به روز به اعتراضات خود می‌افزودند که در جریان آن شماری نیز کشته شدند. کم کم اعتراض مردم از تهران به دیگر شهرها سرایت کرد. سیدمحمد طباطبایی در نامه‌ای به مظفر الدین شاه بر تأسیس عدالت‌خانه تأکید بیشتری ورزید و علما به ویژه بهبهانی و طباطبایی هفته‌ای یکبار بالای منبر مردم را تشویق به قیام می‌کردند.

عین الدوله دستور دستگیری یکی از واعظان بنام شیخ محمود واعظ را صادر کرد. در جریان انتقال او به زندان با مقاومت طلاب روبه رو شدند که منجر به کشته شدن طلبه‌ای بنام عبدالحمید شد. مردم جنازه‌ی او را به مسجد جامع بردند و خواستار عزل عین الدوله و تأسیس عدالت‌خانه شدند و چند روزی در آنجا تحصن کردند. علما برای اینکه خون بیشتری به زمین نریزد، تصمیم گرفتند به قم مهاجرت کنند. از این رو حدود ده هزار نفر از علما و مراجع وقت از جمله طباطبایی، بهبهانی و شیخ فضل الله نوری به همراه مردم به قم حرکت کردند.[15]

بازرگانان و افرادی که در اعتراض شرکت داشتند به همراه علما به قم نرفتند و از بیم جان به سفارت انگلیس پناهنده شدند. گفته می‌شود که شمار تحصن‌کنندگان در سفارت به 14هزار نفر رسید.[16]

تحصن‌کنندگان به پشتوانه هواداری مردم شهرهای گوناگون که به وسیله‌ی تلگراف اعلام می‌شد افتتاح دار شورا و عزل عین الدوله را نیز به خواسته‌های خود افزودند.[17]

سرانجام تداوم تحصن در سفارت انگلستان، فشار روانی و اجتماعی ناشی از مهاجرت علما و بزرگان تهران به قم، پادرمیانی انگلیس، ارسال تلگراف‌های فراوان از سوی افراد با نفوذ شهرهای ایران و عتبات، همراهی محمدعلی میرزا با تحصن‌کنندگان و اظهار هم دردی برخی اصحاب منصبان قشون و قزاق خانه با آنان دربار را واداشت تا از موضع سرسختانه خود عدول کند.[18]

بدین ترتیب مظفرالدین شاه ابتدا عین الدوله را از مقام وزارت اعظمی برکنار ساخت و چند روز در چهاردهم جمادی الثانی 1324 فرمان تأسیس مشروطه را صادر کرد.[19]

مشروطه دوّم

مظفرالدین شاه پس از آنکه نظام‌نامه انتخاباتی مجلس اول را در 16جمادی الثانی 1324 امضاء کرد، درگذشت و محمدعلی میرزا که ولی عهد بود بر جای پدر نشست. وی از همان ابتدا مخالفت خود را با مشروطه به شکل‌های گوناگون نشان داد. وی در اولین قدم از نمایندگان مجلس در مراسم تاجگذاری خود دعوت نکرد. محمدعلی شاه که تلاش‌های اصلاحی را به نفع منافع خود نمی‌دید، تلاش کرد تا حاکمان ولایات را از میان افراد و شاهزادگان جاهل و مستبد برگزیند و از آنان خواست که از تشکیل انجمن‌های ولایتی جلوگیری کنند و به مشروطه‌خواهان اجازه‌ی فعالیت ندهند. همچنین امین السلطان را که در میان مجلسی‌ها طرفدارانی داشت به پست وزارت اعظمی منصوب کرد. امین السلطان با نیرنگ‌بازی ابتدا خود را همراه و موافق مشروطه و آزادی معرفی کرد و در یک فرصت مناسب ضربه نهایی را بر پیکر مشروطه وارد ساخت و میان مشروطه‌خواهان تفرقه انداخت. محمدعلی شاه نشان داد که هیچگاه نمی‌تواند مشروطه را تحمل کند و همواره در صدد سرکوبی مجلس بود.

محمدعلی شاه پس از سوء قصد به جانش تصمیم به سرکوبی کامل مشروطه و مجلس گرفت. شاه در 22 جمادی الاولی 1326 به کمک قزاق‌ها و با فرماندهی لیاخوف روسی مجلسی را به توپ بست[20] و شماری از سران مشروطه نظیر میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل را بی‌درنگ اعدام کردند و گروهی دیگر به سفارت انگلیس پناهنده شدند یا تبعید و یا زندانی گشتند.[21]

دوره‌ی استبداد صغیر محمدعلی شاه یک سال بیش دوام نیافت. به یقین اگر محمدعلی شاه از درک و شعور سیاسی و اجتماعی برخوردار بود، می‌توانست بیهودگی رفتار خود را در سرکوبی مجلس بفهمد. بدیهی است ملتی را که به جسارت قیام علیه استبداد دست یافته است، نمی‌توان دوباره زیر یوغ استبداد درآورد.

اهالی تبریز از زمانی که خبر به توپ بسته‌شدن مجلس را شنیدند، خود را برای یک مقاومت همه‌جانبه و نبرد با استبداد صغیر آماده کردند. انجمن ایالتی آذربایجان به شهرهای مختلف تلگراف زد و آن‌ها را علیه محمدعلی شاه برانگیخت. بدین ترتیب، علمای برجسته نجف مانند آیات عظام خراسانی، مازندرانی و تهرانی مخالفت خود را با محمدعلی شاه و حمایتشان را از مجلس و مشروطه اعلام داشتند.

مقاومت سرسختانه مردم تبریز در مقابل قوای دولتی، فعالیت‌های انجمن‌های محلی شهرها و ولایت‌های گوناگون، اعتراض بسیاری از علمای نامدار ایران و عراق به رفتار سرکوبگرانه محمدعلی شاه و فشار روس و انگلیس بر شاه ایران برای جلوگیری از رخ دادن انقلاب دیگر محمدعلی شاه را مجبور کرد در فرمانی به تاریخ 14 ربیع الثانی 1327 مشروطه را برگرداند.[22]

مردم این اقدام دیر هنگام محمد علی شاه را ترفندی برای نجات حکومت خود دانسته و بدان اعتنا نکردند. به همین دلیل انقلابیون آذربایجان، گیلان و اصفهان با هدف سرنگونی محمدعلی شاه به حرکت خود به سوی تهران ادامه دادند و پس از تصرف تهران، محمدعلی شاه را که به سفارت روسیه پناهنده شده بود از پادشاهی خلع و پسر 12 ساله‌اش احمد میرزا را به سلطنت رساندند.

شاخصه‌های انقلاب مشروطه

در بخش قبل یعنی نگاهی به تاریخ انقلاب مشروطه، با توجه به تفاوت‌ها و شاخصه‌های آن، انقلاب را در دو قسمت مشروطه‌ی اول و مشروطه‌ی دوم تحلیل و بررسی کردیم و اکنون در بخش شاخصه‌های این دو مرحله از تاریخ، به مهم‌ترین شاخصه‌ها اشاره می‌کنیم.

1- رهبری

در مشروطه‌ی اول علما و مراجع رهبری نظری و عملی حرکت و جنبش انقلابی مردم را بر عهده داشتند. در حالی که در مشروطه‌ی دوم، رهبران فاتحان تهران از افرادی چون صمصام السلطنه بختیاری، سردار اسعد بختیاری، سپهدار تنکابنی ویفرم خان ارمنی تشکیل شده بودند که بیشتر به دنبال حفظ منافع خود بودند.

سپهدار تنکابنی بیش از آنکه مشروطه‌خواه شود، یکی از عوامل جدی تحکیم استبداد محمدعلی شاه در ایران بود و پس از بمباران مجلس نیز از طرف شاه برای سرکوبی قیام تبریز به رهبری ستارخان و باقر خان روانه آنجا شد.

از آنجا که رهبران این دو مشروطه خاستگاه‌های اجتماعی متفاوتی داشتند در میزان برقراری ارتباط با توده‌ها و اکثریت افراد جامعه نیز در شرایطی متفاوت از یکدیگر داشتند. البته در مشروطه‌ی دوم نیز رهبرانی نظیر ستارخان و باقرخان وجود داشتند که از میان توده‌های جامعه برخاسته بودند، ولی متأسفانه هرگز فرصت و اجازه‌ی رهبری مشروطه را پس از پیروزی نیافتند. انقلاب مشروطه در مرحله‌ی دوم به دست رهبرانی افتاد که پایگاه شهری نداشتند. آنان نخبگانی بودند که شایستگی و انتخاب آنان را به مرحله‌ی نخبگی نرسانده بود، بلکه حیله‌گری، قدرت، ارث و سنت ایلی یا زمین‌داری آنان را به مقام رهبری رسانده بود.[23]

آن چه موجب انتخاب رهبرانی چون طباطبایی، بهبهانی و دیگران از سوی اکثریت افراد جامعه‌ی شهری و تا حدودی غیرشهری شده بود آگاهی، شجاعت، قدرت معنوی خصایل مثبت اخلاقی و مردمی بود نشان بود.

2- هدف

در آغاز مشروطیت قیام علما و مردم مسلمان تنها برای محدود نمودن استیلا و استبداد بود. گرچه نهضت مشروطه از بیرون مرز اسلام به سرزمین مسلمانان رسید، ولی علمای بزرگ دینی و مراجع و مسلمانان برای استقرار آن پیشقدم شدند. عده‌ای فتوی دادند و جمعی به جهاد برخاستند. علمای بزرگ دینی نامه‌های مردم را از دور و نزدیک شنیدند و در تهران و تبریز و شیراز و دیگر جاها یکباره به نامه‌ی مردم پاسخ دادند.

بنابراین جنبش در آغاز قیام پیش از همه رنگ و بوی شریعت‌طلبی داشت. به طور کلی در قرون اخیر، مردم در هر پیش‌آمدی از جور و ستم امرا به علمای دینی روی می‌آوردند و با این پیشینه در انقلاب مشروطیت نیز روحانیون به ویژه سادات پیشرو آزادی خواهان گشتند و قیام مردم و علما در برابر استبداد، پاک و بی‌آلایش بود تا آنجا که می‌خواستند نطفه مشروطیت بسته شود و قوانین تحدیدکننده نوشته گردد. در این زمان اختلافات و کارشکنی آغاز شد. دربار می‌کوشید تا نظر مردم را برگرداند. انگلیس تلاش داشت تا میان علما اختلاف بیندازد و قدرت دینی را بشکند.

ظاهراً اختلافات شدید و دست‌های درونی و برونی و هیجان عمومی فرصت نداد تا علمای بزرگ و سران نهضت بنشینند و نهایت و مقصد را روشن سازند تا هم وظیفه و تکلیف مردم از نظر دینی روشن شود و هم پایه و اساس نهضت محکم گردد.

پس از برقراری مجلس، سبک‌سران غربی‌مآب و خودباخته‌ی غرب خود را وارث تمام عیار نهضت قلمداد کردند و با صراحت و کنایه به بدگویی از علماء و روحانیون یعنی پیشگامان نهضت پرداختند و روزنامه‌های وابسته که به سرعت افزایش می‌یافت، سخنان فرنگی مابانه را منتشر می‌ساختند، آنان آزادی و مساوات را با امیال خود تفسیر می‌کردند و همه چیز را از دریچه محدود غریبان می‌دیدند. استبداد که در کمین پدید آمدن اختلافات بود از این چند دستگی و هرج و مرج سود برد و مجرای جنبش و فداکاری مردم را تغییر داد و نهضتی که در آغاز با صمیمیت از مبدأ ایمان شروع شده بود، به انحراف کشانید.

به هر حال نهضت در جنبه‌ی نفی استبداد خوب پیش رفت اما در جنبه‌ی اثبات تصویری روشن برای همگان ناکام ماند.

3- پایگاه مردمی

یکی از مهم‌ترین ارکان هر قیام و نهضت و حتی دولت، مردمی بودن و از متن اجتماع بودن آن است. مردم به عنوان گردانندگان اصلی نهضت، متوجه جریان ظلم‌ها، ستم‌ها و تعدی‌های ناشی از آن به کمک افشاگری علماء آگاهی یافتند، مردم بی‌عدالتی‌هایی را که از جانب هیئت حاکمه در سراسر این سرزمین بروز ظهور داشت، می‌دیدند و وضع کار و زندگی خود را بدون امنیت احساس می‌کردند. مردم متوجه شدند که شاهان قاجار و حامیان خارجی آنها فقط به فکر منافع خود و غارت اموال مردم هستند و در نهایت دریافتند که آنها در صدد هستند، تمامیت اسلام و محتوایش را که مانع نفوذ بیگانگان است، از بین ببرند. لذا دریافتند که باید حرکت کرد، می‌بایست دردها و رنج‌های ناشی از انحرافات را به اطلاع همگان رساند و همه را برای درمان به همکاری دعوت نمود. نهضت تنباکو تجربه‌ی خوبی برای مردم بود تا حول محور روحانیت تجمع و شورش و قیام خود را آغاز کنند.

البته این مسأله در مشروطه‌ی دوم با توجه به رهبران آن اندکی کم رنگ شد و بیشتر به مسایل ایلی و قبیلگی تبدیل شد که در تاریخ مشروطه به آن توجه نموده و دیدیم که در مشروطه‌ی اول حرکتی برای براندازی نظامی دیده نمی‌شود بلکه مردم در گردهمایی عادی خود می‌کوشیدند با وارد آوردن فشار سیاسی برحکومت به خواسته‌های خود برسند.

در مقابل در مشروطه‌ی دوم حرکتی نظامی دیده می‌شود که کاملاً از آگاهی و شور و شعور اجتماعی برنخاسته بود. گروه‌های برانداز مؤثر در مشروطه‌ی دوم خاستگاه طبیعی اجتماعی نداشتند. برای نمونه بیشتر سربازان سپهدار تنکابنی، رعایا و دهقانان شمال ایران بودند. سربازان صمصام السلطنه و سردار اسعد بختیاری نیز افراد ایل بختیاری بودند.[24] از این رو آگاهی سیاسی و احساس مسئولیتی که خاص انقلابیون اول بود، هیچ گاه نرد انقلابیون یا فاتحان تهران دیده نشد. اطاعت مردم از رهبران خود در مشروطه‌ی اول صرفاً براساس انگیزش‌های ترقی‌خواهانه و مبنی بر آگاهی‌های دوره روشنگری بود، حال آنکه روحیه و تعصب ایلیاتی یا شرایط حاکم بر روابط خاص ارباب و رعیتی فاتحان تهران را به پیروی از رهبرانشان وا می‌داشت.

4- همه گیر و فراگیر بودن

مشخصه‌ی دیگر نهضت مشروطه فراگیر بودن آن است. هر چند نهضت مشروطه از تهران و مردم آن برای نفی استبداد و نفوذ بیگانگان شروع شد، اما در سایر شهرها از جمله تبریز، کرمان، مشهد، اصفهان و شیراز نیز نظیر چنین حرکت عمومی به راه افتاد. در این میان، قیام مردم فارس از جایگاه خاصی برخوردار است، تا آنجا که برخی محققان بر این عقیده‌اند که مرحله‌ی اول جنبش آزادی‌خواهی فارس با قیام ضد استبدادی مردم علیه اعمال شاهزاده شعاع السلطنه در محرم 1323 هـ .ق اندکی زودتر از قیام تهران آغاز شد که در نتیجه‌ی پافشاری مردم، شاهزاده، معزول و ناچار به ترک شیراز شد.[25]

نتیجه‌گیری

انقلاب مشروطه از حساس‌ترین دوره‌های تاریخی ایران است که مردم علیه استبداد و ظلم و بی‌عدالتی به رهبری روحانیون و علما دست به قیام فراگیر و همگانی زدند و در مراحل اولیه به نتایجی دست یافتند، اما با دخالت بیگانگان و نفوذ عناصر وابسته در جمع اندیشمندان و صاحب‌نظران انقلاب، سعی در ایجاد شکاف در بین آنان کم کم به بیراهه رفت و از مسیر اصلی خود منحرف گردید. آنان با طرح شعار جدایی دین از سیاست و به انزوا کشاندن روحانیون، رهبری قیام به دست نظامیان و شاهزادگان افتاد که مبانی فکری و پایگاه مردمی و هدف اولیه شاخص بود و این مسأله را به همگان اثبات کرد که اسلام توانایی اداره‌ی جامعه را در تمامی شئون داراست اما دست‌های آلوده و فکرهای وابسته مانع از به ثمر رسیدن این نهال نورس شد.

رهبری روحانیان، شریعت‌طلبی مردم، فراگیر بودن آن از شاخصه‌های مهم این انقلاب بود.


منابع

1-       آیت اللهی، محمدتقی، ولایت فقیه زیربنای فکری مشروطه مشروعه، امیرکبیر، تهران، 1363.

2-       اسلامی، محمدجواد، شهید اربع، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1384.

3-       انصاری، مهدی، شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1376.

4-   بشیری، احمد، کتاب آبی (گزارش‌های محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس درباره‌ی انقلاب مشروطه ایران)، نشر نو، تهران، 1362.

5-       تقوی مقدم، مصطفی، فراز و فرود مشروطه، مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، 1384.

6-       حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت ایران، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1381.

7-       زرگری نژاد، غلام‌حسین، رسائل مشروطیت، کویر، تهران، 1377.

8-   صفایی، ابراهیم، نهضت مشروطه ایران بر پایه اسناد وزارت خارجه، واحد نشر اسناد وزارت امور خارجه، انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران، 1370.

9-       کریمی، علی‌رضا، انقلاب مشروطه، مرکز پژوهش‌های صدا و سیما، قم، 1383.

10-  کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1376.

11-  مدنی، جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، انتشارات اسلامی، 1375.

12-  ملک‌زاده، مهدی، تاریخ مشروطیت ایران، انتشارات علمی، تهران، 1358.

13-  ناظم الاسلامی کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، امیرکبیر، تهران، 1379.

14-  ناظم الاسلامی کرمانی، روحانیت و مشروطه، (تهیه و تنظیم) مجله‌ی حوزه، بوستان کتاب، قم، 1385.

15-  ولایتی، علی اکبر، تاریخ روابط خارجی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1370.

16-  ــــــــــــــــ، مقدمه فکری نهضت مشروطیت، نشر فرهنگ اسلامی، 1368.



[1]. ر.ک به مهدی انصاری، شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ دوم، 1376، ص58.

[2]. همان، ص59.

[3]. ر.ک به عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، امیرکبیر، تهران، چاپ سوم، 1381، ص254.

[4]. همان، ص59-60.

[5]. مهدی انصاری، شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص60.

[6]. عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص256.

[7]. به مواردی از این وام‌ها می‌توان به کتاب نهضت مشروطه ایران بر پایه‌ی اسناد وزارت خارجه به کوشش ابراهیم صفایی، ص28 مراجعه نمایید.

[8]. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363، ص29.

[9]. همان.

[10]. همان، ص37.

[11]. همان، ص54.

[12]. همان.

[13]. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج1، ص58-68. نیز: ملک زاده، مهدی، تاریخ مشروطیت ایران، انتشارات علمی، تهران، 1358، ص263 تا 266.

[14]. مهم‌ترین خواسته‌های مردم عبارت بود از: 1- بنای عدالت‌خانه در هر بلدی از بلاد ایران. 2- اجرای قانون اسلام. 3- عزل مسیو نوز بلژیکی از گمرکات و مالیه ایران. 4- عزل علاء الدوله از حکومت تهران.

[15]. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج1، ص106-107.

[16]. ابراهیم صفایی، نهضت مشروطه ایران بر پایه اسنا وزارت امور خارجه، ص137.

[17]. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج1، ص111.

[18]. مهدی ملک زاده، تاریخ مشروطیت ایران، ص375.

[19]. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج1، ص119.

[20]. همان، ج2، ص576-675.

[21]. همان، ص651-656.

[22]. همان، ص119.

[23]. ر.ک. علی‌رضا کریمی، انقلاب مشروطه، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، قم، چاپ اول، 1383، ص85.

[24]. علی‌رضا کریمی، انقلاب مشروطه، ص84.

[25]. محمد جواد اسلامی، شهید رابع، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، 1384، ص90.