نواب خاص امام زمان علیه اسلام

زهرا رئیسی

چکیده:

طرح مسئله

سفیر اوّل؛عثمان بن سعید عمری

وکالت ایشان از طرف امام هادی و امام عسگری علیهم السلام

دلائل نیابت عثمان بن سعید عمری از امام مهدی(ع)

برخی از توقیعات از ناحیه‌ی مقدّسه به جناب عثمان بن سعید

تاریخ رحلت عثمان بن سعید

سفیر دوّم؛محمد بن عثمان بن سعید عمری

دلائل وکالت جناب محمد بن عثمان عمری از ناحیه‌ی مقدّسه

ظهور کرامات از نائب دوّم امام مهدی(عج)

سفیر سوّم؛ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی

دلائل سفارت حسین بن روح نوبختی

سفیر چهارم؛ ابوالحسن علی بن محمد سمری

آخرین توقیع ناحیه‌ی مقدسه

نکاتی چند پیرامون آخرین توقیع ناحیه‌ی مقدّسه

نتیجه‌ی بحث

چکیده:

   منابع نخستین شیعه راجع به نائبان امام زمان علیه السلام در غیبت صغرای آنحضرت، کمتر به بحث پرداخته­اند. اگر چه در منابع مختلف شیعه، از افراد متفاوتی به عنوان سفیران امام زمان یاد شده است، امّا سفارت چهار نفر از دیگران معروف تر است؛ عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری. عثمان بن سعید عمری که از وکیلان امام هادی وامام عسگری علیهما اسلام نیز بوده است، اولین سفیر آنحضرت در زمان غیبت صغرا بوده و دلائل متعدّدی بر تأیید چنین سفارتی وجود دارد. پس از عثمان بن سعید، جناب محمد بن عثمان از سوی امام زمان علیه السلام به عنوان سفیردوم ایشان برگزیده شد. حسین بن روح نوبختی که از افراد  صاحب نفوذ عصر خویش به شمار می­آمد، به مدّت بیست و یک سال به عنوان سفیر سوّم آن حضرت، به انجام مأموریّت پرداخت. وبالاخره علی بن محمد سمری، آخرین نائب امام زمان علیه السلام بود که آنحضرت در توقیع معروف خود به وی، زمان غیبت کبری را اعلام کرد.

طرح مسئله

آغاز غیبت امام زمان علیه السلام در سال 260 هجری قمری، سرآغاز فصل جدید در رابطه‌ی میان امام وامّت به شمار می­آید. جامعه‌ی شیعی که سالها به رابطه داشتن با امام حاضر خو گرفته بود، اکنون باید خود را با شرائط تازه وفق دهد. از اینروست که عدّه­ای توان درک چنین شرائطی را نداشته و از سلک شیعیان خارج شدند. به تدبیر خداوند حکیم و مدبّر، بنابراین شد که در ابتدا ارتباط مردم با خلیفه به طور کامل قطع نشود. شیعه از این دوران به غیبت صغری یاد می­کند. در این دوران مردم از طریق سفیران آنحضرت، با ایشان در ارتباط بودند.

 مسائل مرتبط با غیبت صغرای آنحضرت، معمولاً کمتر مورد بحث و بررسی واقع شده است. از جمله مباحث مطرح در حوزه‌ی مسائل موجود در غیبت صغری، مسئله‌ی نواب و سفیران امام زمان علیه اسلام در آن دوره است. اهمیت این مسئله از اینجا روشن می­شود که اولا در آن عصر عده­ای مدعی سفارت آنحضرت شده و ثانیاً در منابع شیعی تعداد روشن و مورد اجماعی برای سفیران ذکر نشده است. با وجود این، سفارت چهار سفیر در میان شیعه معروف تر است که عبارتند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسن بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری.

آشنائی با زندگی سفیران یاد شده و نیز دلائل سفارت ایشان از جمله اهداف نگارنده در این نوشتار مختصر است.

سفیر اوّل؛عثمان بن سعید عمری

اولین نائی خاص امام زمان علیه السلام عثمان بن سعید است که در زمان دو امام سابق نیز عهده­دار منصب وکالت ایشان  و مورد توثیق ایشان قرار گرفته­اند.

 

وکالت ایشان از طرف امام هادی و امام عسگری علیهم السلام

در این باره روایاتی وجود دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می­کنیم.

جمعی از راویان حدیث از هارون بن موسی تلعکبری به سند خود از احمد بن اسحاق قمی روایت کرده­اند: روزی به محضر ابوالحسن علی بن محمد الهادی (ع) رسیدم و عرض کردم من گاهی غایب و گاهی حاضرم  ونمی­توانم مسائل شرعی خود را از شما بپرسم و وقتی که حاضرم هم نمی­توانم به حضور شما برسم، من سخن چه کسی را بپذیرم و از چه کسی فرمان ببرم، امام(ع) فرمودند: «این ابوعمر(عثمان بن سعید عمری) فردی موثق و امین است. او مورد اعتماد و اطمینان من است، آنچه به شما می­گوید از جانب من می­گوید و آنچه به شما می­رساند از طرف من می­رساند»

بعد از آنکه امام هادی(ع) رحلت فرمودند در یکی از روزها نزد فرزندش امام حسن عسگری(ع) شرفیات شدم و همان سؤالی را از پدر بزرگوارشان بیان داشته بودم از ایشان پرسیدم. حضرت امام حسن عسگری(ع) همان پاسخ پدر مکرمشان را تکرار کرده و فرمودند: این ابوعمرو مورد اطمینان و اعتماد امام پیشین و نیز مورد اطمینان من در زندگی و پس از مرگ من است. آنچه به شما می­گوید از جانب من می­گوید و آنچه به شما می­رساند از جانب من می­رساند» این سخن امام بین شیعیان منتشر شد و جناب عثمان بن سعید همواره مورد احترام دربین شیعیان قرار گرفت.[1]

همچنین احمد بن اسحاق از امام هادی (ع) نقل کرده است که فرمودند: «العمری ابنه ثقتان فما ادّیا الیک فعنّی یودّیان، ما قالا لک فعنّی یقولان، فاسمع لهما و اطعهما»[2]

با توجه به آنچه که گذشت دانسته می­شود که جناب شیخ عثمان بن سعید عمری وکیل و مورد اعتماد امامین عسگرین(ع) بوده است.

 

دلائل نیابت عثمان بن سعید عمری از امام مهدی(ع)

پس از رحلت امام حسن عسگری، جناب عثمان بن سعید، مراسم تغسیل، تکفین و تدفین آن امام بزرگوار را عهده دار شد و پس از آن به مقام نیابت امام زمان (ع) رسید. وی بعد از رحلت امام حسن عسگری (ع) از سامراء به بغداد رفت و در منطقه‌ی کرج(محل سکونت شیعیان) ساکن شد و در آنجا تا پایان زندگی، امور دفتر نیابت را سرپرستی می­کرد. او به شیوه‌ی دوران امامین عسگرین(ع) نامه­ها و اموالی را که شیعیان برای ناحیه‌ی مقدّسه ارسال می­داشتند، ارسال می­نمود[3]. دلائل نیابت وی ازجانب امام مهدی(ع) عبارتند از:

الف) گروهی از شیعیان پس از رحلت امام عسگری(ع) از قم و بعضی نقاط ایران اموالی را برای امام یازدهم(ع) به سامراء آورند و وقتی به سامراء رسیدند گفتند که امام یازدهم به شهادت رسیده است و گروهی نیز جعفر را جانشین امام معرّفی کردند. جعفر از آنان خواست تا اموال را به او تحویل دهد ولی قمی ها تحویل اموال را مشروط به پاسخگوئی به سؤالات قرار دادند. او نتوانست پاسخ دهد و در نتیجه اموال را با خود  بردند و از سامراء برگشتند. در بیرون شهر پیک سرّی امام مهدی(عج) آنان را به حضرت راهنمائی کردند و امام یک یک خصوصیّات و نشانه­های اموال را بیان فرمود و آنان اموال را تحویل امام مهدی(عج) دادند. آنگاه امام فرمودند: دیگر اموال را به سامراء نیاورید. از این به بعد اموال را به وکیل و نماینده‌ی من(عثمان بن سعید) در بغداد بدهید.

2- توقیعات صاحب الأمر(عج) بدست ایشان و فرزندش محمد به شیعیان و خواص پدرش می­رسید. این توقیعات شامل اوامر و منهیّات امام و پاسخ مسائل شیعیان بود. دست خط توقیعات عیناً مشابه دست خط نامه­های امام حسن عسگری (ع) بود و شیعیان بر عدالت هر دو اتّفاق نظر داشتند.[4]

 

برخی از توقیعات از ناحیه‌ی مقدّسه به جناب عثمان بن سعید

پس از وفات پدر عثمان بن سعید، امام عصر علیه السلام نامه­ای در خصوص وفات پدرش صادر کرد که مشتمل بر چند فصل است. دریک فصل آن آمده است: «ما از خدا بوده و به سوی او بازمی­گردیم، تسلیم اوامر او و راضی به قضای او هستیم، پدرت با سعادت زیست و به نیکی از دنیا رفت»[5].

2- زمانیکه جماعتی از شیعه بر سر جانشینی امام مهدی(ع) نزاع می­کردند، نامه­ای از ناحیه‌ی مقدّسه به عثمان بن سعید صادر شد: «بسم الله الرحمن الرحیم: پروردگار شما را از فتنه­ها نگاه دارد و به ما و شما روح یقین بخشش نماید و ما و شما را از سوء عاقبت باز دارد. خبر تردیدی که بعضی ازشما در امر نموده­اید و شک و تحیّری که درباره‌ی صاحبان امر خود به دلهایتان راه یافته است، به من رسید، ما از این موضوع به خاطر شما غمگین شدیم نه درباره‌ی خودمان زیرا حق با ماست و ما حاجتی به دیگران نداریم.»[6]

تاریخ رحلت عثمان بن سعید[7]

با وجود اینکه این بزرگوار نقش مهمی درتاریخ تشیّع دارد، امّا تاریخ رحلت ایشان به صورت دقیق ارائه نشده است.

در این زمینه هاشم معروف حسنی می­نویسد: «سفارت عثمان بن سعید تا سال 265ه ادامه داشت» امّا ایشان بر این گفته‌ی خود هیچ منبعی را ذکر نکرده است. عدّه­ای می­گویند درگذشت ابوعمرو عثمان بن سعید بعد از رحلت امام عسگری (ع) و قبل از سال 267ه.ق روی داده است؛ زیرا احمد بن هلال که یکی از مدعیان دروغین نیابت است در زمان «محمد بن عثمان» فرزند عثمان بن سعید با وی مخالفت کرد و نیابت او را پذیرفت. احمد بن هلال در سال 267ه در گذشت. پس قطعاً عثمان بن سعید، قبل از این تاریخ درگذشته است. 

شیخ طوسی در مورد محل دفن این نائب خاص امام عصر(عج) می­گوید: «من قبر او را در محلی که ابونصر هبة الله بن محمود ذکر کرده بود دیدم. دیواری بر روی قبر بنا کرده که محراب مسجد در آن دیوار بود. ما به آنجا رفتیم و به صورت آشکارا زیارت کردیم. قبر وی از موقع آمدن من به بغداد(408ه.ق) تا سال 430ه.ق به همین صورت بود امّا بعد از آن ابومنصور محمد بن فرج آن دیوار را فروریخت و قبر را بیرون گذاشت و صندوقی روی آن گذاشت. قبر در زیر سقفی بود که هر کسی می­خواست وارد می­شد و زیارت می­کرد. تمام همسایگان محله که همه از اهل سنّت بودند به زیارت او تبرّک می­جستند می­گفتند: او مردی صالح است و گاهی می­گویند او پسر دایه‌ی امام حسین است و حقیقت امر بر آنها پوشیده است تا امروز که در سال 447ه است به همان حالت می­باشد».[8]

سفیر دوّم؛محمد بن عثمان بن سعید عمری

دوّمین نائب خاص حضرت ولی عصر(عج)، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید است که بعد از وفات پدرش به جای او نشست و به وکالت و نیابت خاص از ناحیه‌ی مقدّسه منصوب شد.

ایشان مانند پدر بزرگوارش از نوابغ روزگار بود و تقوا و وارستگی و خصلت­های انسانی را در مرتبه‌ی عالی دارا بود. کنیه‌ی ایشان ابوجعفر و با القاب «عمری»، «عسگری» و «ذیات» خوانده می­شد. وی در طول حیات خود، منشأ خدمات فراوانی بود که از جمله‌ی آنها می­توان به موارد زیر اشاره کرد:

وی کتاب­هایی در  زمینه‌ی فقه تصنیف کرد و همه‌ی مطالب را از امام عسگری و امام مهدی علیهم السلام و پدرش عثمان بن سعید که او نیز از این دو بزرگوار أخذ کرده بود، جمع­آوری و تدوین نمود. این کتاب بر طبق وصیّت ایشان به «حسین بن روح» سوّمین سفیر امام مهدی(عج) تحویل داده شد.

از دیگر کارهای ایشان مبارزه و مغلوب نمودن مدّعیان دروغین نیابت بود. ایشان حدود 40 سال ناب خاص امام مهدی(ع) بود و در زمان ایشان ادّعای دروغین نیابت شایع شده بود و ایشان توانست با راهنمایی و توقیعاتی که از امام(ع) صادر می­شد با آنها مبارزه و ایشان مغلوب سازد.

از دیگر کارهای ایشان، مانند دیگر نوّاب، رسیدگی به مشکلات مردم، پاسخ به مسائل فقهی و رساندن نامه­های مردم به ناحیه‌ی مقدّسه و گرفتن جواب برای ایشان بود.

دلائل وکالت جناب محمد بن عثمان عمری از ناحیه‌ی مقدّسه

محمد بن عثمان افزون براینکه فردی با تقوا، مورد اعتماد و دارای پیشینه‌ی نیکو و خدمتگذار خاندان اهل بیت(ع) و در زمان پدرش حضوری فعال در سازمان وکالت داشت. از جمله دلائل و قرائن بر سفارت ایشان می­توان به موارد زیر اشاره کرد.

1- همانطور که قبلاً هم گفته شد، از طرف امام حسن عسگری (ع) در طی نامه‌ی وی و پدرش را مورد اعتماد و وثوق خویش معرّفی کرد.[9]

2- امام حسن عسگری (ع) علاوه بر موثّق خواندن محمد بن عثمان، به وکالت ایشان از طرف فرزندش امام مهدی(عج) نیز اشاره کرده بود: «شاهد باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من و فرزندش محمد، وکیل فرزندم مهدی(ع) است.»[10]

3- ایشان توقیعاتی را از ناحیه‌ی مقدّسه در اختیار مردم قرار داد که این توقیعات با همان خط و خصوصیّات گذشته بود و وکلا می­توانستند از طریق این خط به صداقت و ارتباط ایشان با امام مهدی(ع) پی ببرند.

4- گاهی ایشان زمینه‌ی ملاقات بعضی از وکلا را با امام مهدی(عج) فراهم نموده و امام مهدی به آنان فرمود: «محمد عثمان سفیر من است»[11]

 

ظهور کرامات از نائب دوّم امام مهدی(عج)

از جناب محمد بن عثمان سفیر دوّم امام زمان(ع) کرامات متعدّدی نقل شده است که به جهت اختصار به یکی از آنها اشاره می­کنیم.

از أبی نصر، هبة الله بن محمد نقل شده است که زمانی اموالی از طرف اهل قم و نواحی آن نزد پدرم جمع شد و ایشان قصد نمود تا این اموال را به نزد حضرت صاحب الأمر برساند، پس چون قاصد قم نزد ابی جعفر(نائب دوّم) رسید و اموال را به ایشان تحویل داد، ایشان فرمودند: نزد تو هنوز چیزی باقی مانده است. آن شخص فکرکرد ولی چیزی یادش نیامد و گفت تمام چیزهایی که نزد من بود تحویل دادم و دیگر چیزی نزد من نمانده است. امّا ابی جعفر مشخّصات  آدرس امانت را به او داد و زمانی که او آنرا پیگیری کرد، آنرا یافت و به نزد ابی جعفر آمده و به وی تسلیم نمود و این از عجایب امور بود که هیچ کس ازآن خبر نداشت.

سفیر سوّم؛ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی

سوّمین نائب و سفیر خاص امام مهدی(عج)، شیخ بزرگوار، حسین بن روح نوبختی است. او در زمان حیات سفیر دوّم، یکی از کارگزاران او بود و در چند سال آخر از سوی محمد بن عثمان در رأس شبکه‌ی وکالت قرار گرفت و به عنوان واسطه‌ی بین او و وکیلان دیگر به فعالیّت پرداخت. حسین بن روح در میان شیعیان بغداد از موقعیّت اجتماعی خوبی بهره مند بود و حتی نفوذ و احترام قابل ملاحظه­ای نزد مقامات بالای مملکتی داشت و دستگاه حکومت نیز نسبت به ایشان حساسیّتی نداشت.

وی در زمان حیات محمد بن عثمان، از ناحیه‌ی مقدّسه به عنوان جانشین محمد و سوّمین نائب خاص حضرت منصوب شد و به وسیله‌ی محمد بن عثمان به خواص شیعیان و وکیلان امام(عج) معرّفی گردید.

ایشان مسئولیّت امر نیابت را در حدود سال 305 ه.ق در ماه جمادی الأولی، بعد از درگذشت محمد بن عثمان به عهده گرفت.

دلائل سفارت حسین بن روح نوبختی

1-ام کلثوم، دختر محمد بن عثمان می­گوید: حسین بن روح سالهای طولانی وکیل محمد بن عثمان و ناظر بر املاک او بود، اسرار او را به رؤسای شیعه می­رساند و از نزدیکان خاص وی بود. پدرم ماهیانه 30 دینار به عنوان حقوق به وی می­داد. این مبلغ غیر از وجوهی بود که از وزراء و رؤسای شیعه ودیگران به علّت احترام و جلالتی که نزد آنها داشت به او می­رسید. بدین جهت حسین بن روح درقلوب شیعیان جایگاه بزرگی پیدا کرد؛ زیرا آنها می­دانستند که او از نزدیکان پدرم هست. مقدّمات وکلالت در زمان پدرم آماده شده تا آنکه پدرم به دستور حضرت ولی عصر مأمور شد که او را به جانشینی خود معرّفی کند و در خصوص نیابت ایشان هیچگونه اختلاف و تردیدی پیش نیامد و من یک نفر از شیعیان را نمی­شناسم که درباره‌ی وکالت او شک داشته باشد.[12]

2- از دیگر دلائل مهم بر وکالت جناب حسین بن روح نوبختی، توقیعاتی است که در زمینه­های مختلف از جمله فقه بر ایشان عرضه شده است. توقعیاتی در زمینه­های فقهی، جواب سؤالات شیعیان و لعن و نفرین امام مهدی به بعضی از کسانی که منحرف شده­اند مانند شلمغانی و..

3- از دیگر دلائل وکالت ایشان این است که در آغاز کار خادم ابوجعفر محمد بن عثمان نزد ایشان آمد و امانت­هایی از قبیل عصا، کلید، صندوقچه ابوجعفر را به ایشان تحویل داد و گفت: ابوجعفر به من گفته است این اشیاء را پس از خاکسپاری به ابوالقاسم حسین بن روح بده. در این صندوقچه مهرها و خاتم­های امامان است.

وسرانجام ایشان که از سال 305 ه.ق تا سال 326 ه.ق به مدّت بیست و یک سال منصب سفارت از ناحیه‌ی مقدسه را به عهده داشت در تاریخ 18 شعبان همین سال، چشم از جهان فرو بست. پیکر مطهر این سفیر گرامی در بغداد در سوق الشورجه به خاک سپرده شد و مقبره­اش زیارتگاه شیعیان گشت و مردم به زیارت ایشان تبرک می­جویند[13].

سفیر چهارم؛ ابوالحسن علی بن محمد سمری

چهارمین و آخرین نایب خاص امام مهدی(ع)، ابوالحسن علی بن محمد سمری است. ایشان بعد از درگذشت جناب حسین بن روح نوبختی از ناحیه‌ی مقدسه عهده دار امر نیابت شد. ایشان از 18 شعبان 328ه.ق امر نیابت را به عهده گرفت.

علی بن محمد سمری از خاندان متدیّن و شیعه بود که در سازمان وکالت امامان معصوم علیهم­السلام به حسن خدمتگذاری شهرت داشت و همین گذشته‌ی نیکوی ایشان و حسن اعتماد و امانتداری او موجب شد تا در پذیرش امر نیابت خود از سوی شیعیان و کارگزاران سازمان وکالت با مشکلی مواجه نشود و وکلا و خواص شیعه او را به عنوان سفیر راستین امام مهدی­(عج) به رسمیّت بشناسند و وجوهات شرعیّه را به ایشان تحویل می­دادند تا وی آنرا به ناحیه‌ی مقدّسه تحویل دهد. ابوالحسن علی بن محمد سمری فرصت زیادی برای فعالیّت نداشت. هم به جهت کوتاه بودن مدّت نیابت و هم به جهت وضعیّت خاص سیاسی. ایشان نتوانست فعالیّت گسترده­ای را انجام دهد یا اگر موفّق به فعالیّت گسترده­ای شده بود به علّت رعایت شدّت تقیّه و احتیاط، فعالیّتشان برای آیندگان نقل نشده است. چیزی که در نیابت ایشان مهم است، آخرین توقعیی است که از ناحیه‌ی مقدّسه بر ایشان صادر شده است.

آخرین توقیع ناحیه‌ی مقدسه

آخرین توقیع ناحیه‌ی مقدّسه، 6 روز قبل از درگذشت جناب علی بن محمد سمری صادر شد. در این توقیع، امام مهدی(عج) زمان درگذشت ایشان را پیشگویی کرده و اعلام نمود که بعد از خود سفیر و جانشینی تعیین نکند؛ زیرا با مرگ ایشان دروان غیبت صغری پایان یافته و غیبت کبری آغاز می­شود. متن توقیع به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ای علی بن محمد سمری، خداوند به تو و به دوستانت اجر فراوان عطا کند زیرا تا شش روز آینده از دنیا خواهی رفت. پس خود را آماده کن بعد از خودت کسی را به عنوان جانشین تعیین نکن؛ چراکه غیبت دوم شروع شده است. پس ظهور محقق نخواهد شد مگر به اذن خداوند و آن ظهور بعد از مدّتی طولانی و سنگ شدن دل­ها و پرشدن زمین از ظلم است. و عدّه­ای از شیعیان ادّعای دیدن را می­کنند. هرکس قبل از خروج سفیانی و صحیه‌ی آسمانی چنین ادّعایی کند، او دروغگو و افترا دهنده است. ولاحول ولا قوّة الا با الله العلی العظیم[14]

شیخ صدوق به نقل از ابو محمد، حسن بن احمد مکتب می­نویسد:

ما در سال درگذشت ابوالحسن علی بن محمد سمری در مدینه السلام بغداد بودیم. چند روز قبل از درگذشت او به حضورش رسیدیم. او این توقیع حضرت را به ما نشان داد. ما از روی آن نوشتیم و از نزدش خارج شدیم. چون روز ششم، روز موعود، فرا رسید، به نزد سمری رسیدیم و او را درحال احتضار مشاهده کردیم. دیدیم که در حال جان دادن است. به وی گفتند که وصی وجانشین تو چه کسی است؟ او پاسخ داد: خدا را مشیّتی است که خود انجام خواهد داد. این مطلب را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.[15]

نکاتی چند پیرامون آخرین توقیع ناحیه‌ی مقدّسه

1) پیشگویی روز وفات آخرین نائب از سوی امام مهدی(ع) و تحقّق آن در روز موعود، دلیل قاطعی است که این توقیع از سوی ناحیه‌ی مقدسه صادر شده است.

2) در این توقیع زمان پایانی غیبت صغرا و آغاز غیبت کبری بیان شده است.

3) ظهور امام مهدی(عج) به دست خداوند است و بر ما معلوم نیست که در چه تاریخی ظاهر خواهد شد.

4) در این توقیع دو نشانه به عنوان علامت ظهور امام (ع) مطرح شده است: یکی خروج سفیانی و دیگری صیحه‌ی آسمانی.[16]

نتیجه‌ی بحث

زندگی پربرکت نواب خاص امام مهدی(عج) در زمانی بود که شیعیان در اوج سختی در رنج به سر می­بردند و از همه مهمتر مسأله‌ی غیبت امام معصوم اولین بار بود که اتفاق افتاد و از طرفی اهل سنّت و مذاهب منحرف، از این کمبود سوء استفاده می­کردند و تهمتهای ناروایی را به شیعیان وارد کرده و آنها را مورد تشکیک و انحراف قرار می­دادند. امّا این نوّاب خاص امام بودند که با راهنمائی های امام مهدی(ع) بر مشکلات و ستختی­ها غلبه کرده و شیعیان را از سرگردانی و پراکندگی نجات دادند و همچنان ایشان را در مسیر روشن حق نگه داشتند.

ایشان از جمله با تقوا ترین افراد جامعه بوده در ایمان و دینداری سرآمد افراد روزگار خود بودند و از هوش و ذکاوت بالائی برخودار بودند. آنها کسانی بودند که رضای امام عصر(ع) که رضای خداوند یکتاست را جلب کرده و به مقام بلند نیابت خاصه نائل شدند و این همان افتخار بزرگی بود که بدست آورند.



پاورقی

[1] - تاریخ عصر غیبت، ص 287

[2] - الغیبه شیخ طوسی، ص 360

[3] - تاریخ عصر غیبت، ص 289

[4] - الغیبه شیخ طوسی، ص 290، ص 363

[5] - همان، ص 361

[6] - عباس راسخی، سفیران امام، ص71

[7] -  عباس راسخی، سفیران امام، 71

[8] - شیخ طوسی، الغیبه، ص 358

[9] - « العمری و ابنه ثقتان»

[10] - درسنامه‌ی عصر غیبت، ص 27

[11] - الغیبه شیخ طوسی، ص 362

[12] - الغیبه، شیخ طوسی، ص 372

[13] - علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 358

[14] - شیخ صدوق، کمال الدین، ص 516

[15] - تاریخ عصر غیبت، ص 300

[16] - همان، ص 301

منابع و مراجع

1- ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، کتاب الغیبه، مؤسّسه‌ی معارف الأسلامیّه

2- محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبه، تهران: مکتبة الصدوق

3- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، قم: مؤسّسه‌ی نشر اسلامی، 1405ه.ق.

4- محمد باقر مجلسی، بیروت: مؤسّسه‌ی الوفاء 1403ه.ق

5- عباس راسخی نجفی، سفیران امام مهدی(ع)، انتشارات محب

6- جمعی از نویسندگان، تاریخ عصر غیبت، انتشارات حضور

7- درسنامه‌ی عصر غیبت