بررسی شخصیت سید جمال الدین و نقش او در بیداری افکار مسلمانان

 لینا محمد بوجباره


چكيده

مقدمه

نسب و مولد سید جمال الدین

تحصیلات سید

ورود به حوزه تهران

هجرت به نجف

سفر سید به هند

مبارزه با انگلیس در هند

سفر سید به افغانستان

کارهای اصلاحی سید در افغانستان

سفر سید به مصر و ترکیه

فعالیت‌های فرهنگی سید جمال الدین

الف. مقاله نویسی و روزنامه‌نگاری

ب. نامه‌نگاري

ج. كتاب‌نويسي

نقش سید در اتحاد جهان اسلام

دعوت مسلمانان به انجام تکالیف دینی

ارتباط عالمان و متفکران اسلامی

ایجاد جمعیت عروه

ایجاد كنفرانس و اجلاس اسلامی

طرد عوامل تفرقه

عوامل موفقيت سید

منابع

 

چكيده:

  تاريخ اسلام چهره‌هاي نامي و تأثيرگذار فراواني را به خود ديده است كه عمر خود را در راه بيداري مسلمانان صرف كرده و در اين راه به موفقيت‌هاي چشمگيري دست‌ يافته‌اند. سيدجمال الدين اسدآبادي را به حق بايد يكي از بي‌نظيرترين اين شخصيت‌ها به شمار آورد. آنچه در اين نوشتار به دنبال آن هستيم، آشنايي با شخصيت و نقش وي در بيداري افكار مسلمانان است. بر اساس مهم‌ترين يافته‌هاي اين تحقيق، سيد جمال‌الدين اسدآبادي در تمام مسافرت‌هاي خود به دنبال ايجاد وحدت و هم‌بستگي ميان مسلمانان و مبارزه با استعمار پير انگلستان بوده است.

مقدمه

تفرقه و جدايي ميان مسلمانان را بايد مهم‌ترين عامل بدبختي و عقب‌ماندگي آنها در پاره‌اي از مقاطع تاريخي دانست. دشمنان قسم‌خورده اسلام نيز با استفاده از همين نقطه ضعف به كشورهاي اسلامي حمله كرده و به تصرف آنجا مبادرت ورزيدند. كشورهايي همچون عراق و افغانستان را مي‌توان از نمونه‌هاي بارز اين مدعا به شمار آورد.

در اين ميان تعداد انگشت‌شماري از انديشمنداني كه دغدغه وحدت و هم‌بستگي ميان مسلمانان را داشتند، در برابر چنين وضعيتي سكوت نكرده و پرچم مبارزه فرهنگي و علمي را برافراشتند.

سيد جمال‌الدين اسد‌آبادي را بايد يكي از شاخص‌ترين اين مبارزان به شمار آورد. ويژگي ممتاز وي اين بود كه به جاي مبارزه نظامي با استعمارگران، اقدام به مبارزه علمي و بيدار كردن مسلمانان كرد.

در اين نوشتار با ويژگي‌هاي فردي و اجتماعي سيد و نقش وي در بيداري مسلمانان آشنا مي‌شويم.

 

نسب و مولد سید جمال الدین

سید جمال الدین از نوادگان امام سجاد (ع) است، خاندانش در سال 673 هـ .ق در محله سیدان جا گرفتند، اغلب آنها اهل علم و مقتدای مردم و قاضی دیار خود بودند مردم اسدآباد برای نیکان او احترام خاص قائل بودند.[1] در اسدآباد معروف به طایفه شیخ الإسلامی بودند، گذشته از این به حسن و زیبائی خط موصوف بودند، بعضی کرامات و خوارق عادات را به آن سلسله جلیله هم نسبت می‌دادند. پدر بزرگوارش از مردان علم و تقوی بود، ساکت و صامت، صاحب اخلاق حمیده و ورع، و داراي بياني فصیح بود. وي به کشاورزی اشتغال داشت و به درآمد همان کشاورزی، قناعت مي‌كرد، با اکثر علماي معروف معاصر زمان خود رفت و آمد داشت.

مادرش خانم سکینه بیگم زنی با سواد و آشنا با قرآن کریم بود، پدربزرگوارش سید صفدر و همسرش خانم بیگم از یک ریشه و اصل بودند.

سید جمال الدین در ماه شعبان 1254 هـ.ق در روستای اسدآباد از توابع همدان در فضای پاک و معنوی چشم به دنیا گشود.

نبوغ ذاتی و هوش سرشار و فراست قوی سید جمال الدین او را از همان دوران کودکی در تجزیه و تحلیل محتوای داستان‌ها به آفاقی دیگر سوق می‌داد و از همان ایام کودکی به فکر چاره و علاج دردها و رنج‌ها مشغول بود. سید جمال با اینکه کودک بود بازی‌هایش بزرگ‌منشانه می‌نمود و در رفتار، گفتار و کردارش آثار بزرگی و کمال هویدا بود. حیرت افزاتر اینکه بازی‌های بچه‌گانه‌اش اغلب تهیه سفر روم، مصر، هند، افغانستان و انگلستان بوده، زاد راحله خود را بر اسب‌های چوبی بسته، خود و یکی دو نفر از كودكان را انتخاب می‌کرد، با پدر و مادر وداع می‌کرده است که باید هند، مصر، و افغانستان و... برود، ایشان با زبان کودکانه با او همساز می‌شدند و او هم شرح حال مسافرت خود با پدر و مادرش بازگو مي‌كرد.[2]

 

تحصیلات سید

سید از پنج سالگی در نزد پدر و مادر آموزش قرآن را آغاز کرد و مقدمات عربی را طی سال‌های اوّل تحصیل به خوبی فرا گرفت.

در همین ایام به موجب اختلافات موجود میان قبایل آن دیار و همچنین تنگ نظری‌هاي بعضی و نیز در پی وسعت بخشیدن به دانسته‌های خود، زادگاه خویش را ترک کرد و در سال 1264هـ.ق به همراه پدرش سید صفدر وارد شهر قزوین می‌شود و دو سال در آنجا ماندگار می‌گردد.[3] او با پشتکار و جدیت در حوزه علمیه این شهر به منطق، فقه و اصول سرآمد هم‌درسان خود شد، با بهره سرعت انتقال و توان استنتاج خارق العاده با خواندن یک کتاب در رشته‌ای از علوم، سایر کتب همان رشته را خود می‌خواند یا به دیگران درس می‌داد.

او احساس خستگی در تحصیل را با تفکر در آفاق و انفس می‌گذراند و اوقاتش را بیهوده از دست نمی‌داد، روزی پدر برای سرکشی به فرزند به قزوین می‌رود. در آن موقع شمال ایران در چنگال وبا گرفتار آمده بود. سید صفدر می‌گوید: دیدم پسرم مشغول مشاهده قلب و اعضا و جوارح مردگانی است که به مرض وبا درگذشته‌اند. به او گفتم: مردم همه از وبا می‌گریزند، تو چگونه خود را به مردگان مشغول می‌داری؟! جواب داد: می‌خواهم بدانم که این مرض در اعضا و جوارح انسان چه تأثیری دارد.[4]

ورود به حوزه تهران

سید جمال، پس از دو سال تحصیل در قزوین، به همراه پدر در سال 1266 هـ.ق وارد تهران شد. در این هنگام امیرکبیر در سمت صدارت عظمی همچنان قدرت را در دست داشت. سید جوان در آغاز ورود به این شهر، پس از استراحتی کوتاه، اقدام به شناسایی پایتخت و اوضاع و احوال حکومتی آن می‌کند و آنگاه سراغ بزرگترین مجتهد وقت خود، آقاي سید محمد صادق طباطبائی همدانی را می‌گیرد و در پای درسش می‌نشیند، تا ضمن افزودن به معلومات خود، محیط درس و دایره نفوذ حکم آن سرور را از نزدیک ببیند، او بی‌درنگ مباحثه علمی را با استاد شروع می‌کند به طوری که آقا سید محمد صادق را خیلی زود شیفته‌ی خود می‌گرداند و استاد نیز از فضل و کمال سید آگاه می‌شود برای اولین بار عمامه بر سر شاگردش می‌گذارد.[5]

نبوغ علمی و فضل و کمال سید به سرعت فضای شهر تهران را فرامی‌گیرد و بیشتر علما، فیض حضورش را غنیمت شمرده، به خدمتش می‌رسند.[6]

هجرت به نجف

یک سال بعد، در سن دوازده سالگی جمال الدین به همراه پدر به قصد نجف اشرف از تهران حرکت می‌کند و بعد از سه ماه توقف در بروجرد و مباحثه علمی با علمای آن شهر، به عتبات عالیات مشرف مي‌شود.[7]

سید جمال در نجف اشرف به حضور مجتهد معروف حاج شیخ مرتضی انصاری رسید. شیخ انصاری که او را سرشار از هوش و ذکاوت و دل باخته اسلام دید، او را به حضور پذیرفت و سيدجمال الدین مدت چهار سال تمام در محضر این استاد بزرگ به تحصیل علوم دینی و معارف اسلامی ادامه داد. او در این حوزه مشغول تحصیل علوم اسلامی می‌شود و در علوم تفسیر، حدیث، فقه، اصول کلام، منطق، فلسفه، ریاضی، طب، تشریح، هیئت و نجوم به تحقیق می‌پردازد.[8] و در تمام این مدت مخارج سید جمال الدین را شیخ انصاری به عهده می‌گیرد و در نهایت درجات علمی او را تصدیق و به فتوا دادن در امور شرعی اجازه‌اش می‌فرماید. این در حالی بود که آوزه فراست و نبوغ سید جمال، عالمان نجف، کربلا و سامرا به حیرت واداشته بود، تا اینکه مورد حسد و کینه برخی نااهلان قرار گرفت و به توصیه استاد بزرگش، در سال 1270 هـ.ق روانه شهر بمبئی در هندوستان شد.[9]

سفر سید به هند

شیخ انصاری ماندن در نجف را برای جمال الدین جایز ندانست و در حالی که بر جان او بیمناک بود، به او تکلیف نمود که هر چه زودتر این شهر را ترک کند و در جای دیگری، افکارش را رشد دهد. سپس نامه به پیروان خود در هندوستان نوشت و از آنان دعوت کرد که از بزرگواری جمال الدین و آگاهی او نسبت به اسلام بهره گیرند.[10]

سید در شانزده سالگی با همراهی یکی از علمای مورد وثوق، وارد شهر بمبئی شد. ولی از آنجایی که بمبئی یک بندر تجاری بود تا یک شهر علمی، نتوانست به روح پر خروش سید آرامش لازم دهد، از این رو پس از مدتی به اطراف ایالات مرکزی هند حرکت کرد و خود را به مرزهای شرقی هند و کلکته رسانید.

او در مدت دو سال اقامت در آنجا و ضمن ملاقات با عالمان و روشن‌فکران و مشاهده زندگی مردم به خوبی دریافت که هندوستان یکسره در اختیار دولت انگلستان است و کشور بریتانیا گرچه به اندازه یک ایالت هندوستان نیست و جمعیتش در مقایسه با جمعیت هندوستان ناچیز به شمار می‌رود توانسته است به آسانی این کشور پهناور را زیر سلطه درآورد و تمام منابع ملی و محصولات با ارزش و حتی جان و مال و ناموس آن‌ها به تجارت ببرد.

مبارزه با انگلیس در هند

سید جمال الدین از پیشگامان مبارزه با استعمار انگلیس در هندوستان به شمار می‌رود. او از آن زمان که در هندوستان بوده فعالیتهای سیاسی و اصلاحی سید جمال الدین آغاز شد، او در ضمن شناسایی استعدادهای دشمن استعمارگر و بررسی جنبه­های قوت و موفقیتشان، به تجزیه و تحلیل علل و منشأ ضعف و انحطاط مسلمین برآمد و در پی یافتن راه حل‌های اساسی، شب و روز تلاش کرد.[11] سید جمال، مردم این کشور استعمار شده را از نقشه‌های خطرناک انگلیس آگاه ساخت و آنان را بر ضد استعمار تحریک و تشویق نمود. افشاگري سيد چنان بود كه پس از مدتي دستور اخراج او از هند صادر شد. [12]

سفر سید به افغانستان

سید جمال الدین در سال 1278ش پس از زیارت مرقد حضرت رضا (ع) به طرف افغانستان و به کابل وارد شد. افغانستان در این موقع به تازگی از ایران جدا شده و به پشتیبانی انگلیس‌ بر حکومت ایران شوریده و به حکومت نیمه مستقلي رسیده بود. سید به طرف افغانستان روانه شد تا مردم آن کشور را بیدار کند. وي می‌کوشید مسلمانان از شر انگلستان و روسیه خلاص کند. سید جمال الدین در درگیری‌های افغانستان و برخورد آنها با انگلستان نقش داشته و در زمان حکومت اعظم خان مقام بالایی نزد او داشت و به روایتی مشاور و وزیر اوّل او بوده است.[13]

کارهای اصلاحی سید در افغانستان

سید جمال در این مدت در افغانستان به کارهای فرهنگی پرداخت و در جهت استقلال سیاسی برنامه‌های نو اصلاحی ارائه داد. برخي از اين برنامه‌ها عبارتند از:

اصلاح امور دربار، تشکیل کابینه‌ی وزرا، تنظیم سپاه، ایجاد مکتب‌های لشکری و کشوری توجه به زبان ملی پشتو و تبدیل القاب و عناوین صاحب منصبان لشکری و کشوری، از زبان بیگانه به زبان افغانی، تأسیس شفاخانه، پستخانه، احداث مسافرخانه و... .

 

سفر سید به مصر و ترکیه

او در سال 1285 هـ  وارد مصر شده و در دانشگاه جامع الازهر با علمای بزرگ آن کشور ملاقات کرد و در اقامتگاه خود برای جوانان عرب کرسی درس برپا نمود و با سخنرانی‌های پرشور آنان را مجذوب خویش ساخت. ولی این سفر چهل روز دوام نیاورد؛ زیرا حکم اخراج او از آنجا نيز صادر شده و سید به ناچار روانه استامبول شد. ترکان عثمانی مانند «علی پاشا صدر اعظم» و «فؤاد پاشا» برای دیدار سید شتافتند و او را در دربار مورد تکریم و مشاور خویش قرار دادند. ولی چندی نگذشت که در اثر کج اندیشی و ترس درباریان وحسادت «شیخ الاسلام» سلطان عثمانی دستور داد تا مدتی را به خارج از استامبول سفر کند. از این رو، او در سال 1287 هـ .ش به بهانه سفر سیاحتی و مشاهده آثار باستانی بار دیگر وارد کشور مصر شد. در این سفر پس از دیداری که سید با ریاض پاشا رئیس دولت مصر انجام پذیرفت، ریاض پاشا سخت شیفته‌ی کمالات روحی و معنوی سید شد و از او خواست تا در مصر اقامت گزید. سید جمال از این فرصت طلائی استفاده جست و نخست در منزل خود جلسه درس و بحث برای جوانان دانشگاهی و طلاب پر شور تشکیل داد و سپس آن را به دانشگاه الازهر انتقال داد و شاگردان بسیاری را مشتاق خویش ساخت، او علاوه بر اساتید و دانشمندان بزرگ مصر با روشنفکران و مردم ارتباط برقرار می‌کرد. حتی در قهوه‌خانه‌های مصر حاضر می‌شد و افکار و اندیشه‌های خود را برای مردم بیان می‌داشت، به طوري که در طول چند سال اقامت در آن کشور توانست تحولات بزرگی را از نظر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در اذهان مردم ایجاد کند. او با نوشتن مقالات گوناگون در روزنامه‌های کثیرالانتشار مانند مصر و التجاره که با پیشنهاد او از سوی ادیب اسحاق راه‌اندازی شده بود، ادبیات مصر را از ریشه دگرگون ساخت و ضمن رشد و آگاهی دادن به مردم، توطئه‌های پشت پرده دشمنان را برایشان معرفی کرد تا اینکه ریاض پاشا این دو روزنامه را توقیف کرد ولی سید همچنان به راه خود ادامه داد و مبارزه سختی بر ضد دولت‌های خارجی و استبداد داخلی آغاز کرد و در نهایت شب 17 رمضان 1296 هـ  بازداشت و به سوي كانال سوئز فرستاده شد تا او را از آنجا به کشور ایران گسیل کنند.[14]

دارایی سید در مصر، منحصر به یک کتابخانه بود که هنگام توقیفش، کتاب‌های آن را رچش مستشار انگلیسي مصر، به تصرف خود درآورد ولی بعدها ناگزیر شد آنها را در چند صندوق نهاده به دنبال صاحبش به بندر بوشهر بفرستد.[15]

فعالیت‌های فرهنگی سید جمال الدین

فعالیت‌های فرهنگی سید بیشتر به صورت شفاهی و در قالب خطابه و سخنرانی بود، گرچه نامه‌های فراوان و مقالاتی در روزنامه‌ها نیز منتشر می‌کرده، اما در مجموع، كمتر آثار قلمی و کتبی منظمي  داشته است.

به طور كلي فعاليت‌هاي فرهنگي سيد عبارتند از:

الف. مقاله نویسی و روزنامه‌نگاری

سید در بحث از «فواید جریده و سعادت امم» می‌نویسد:

«هر امتی را باید علی الدوام از برای صیانت اخلاق و حفاظت ملکات و رهنمایی به سوی سعادت مُنبّهی از غفلت و صائنی از هبوط و سایقی به سوی فضایل... باشد. چون به معیار بصیرت سیر نماییم و به میزان عقل بسنجیم هیچ چیزی را در این زمان نمی‌بینیم که متصف به جمیع این اوصاف و دارای همه‌ی این مزایا بوده باشد، مگر جراید و اخبار نامه‌های یومیه.»[16]

از این رو سید در کشورهای اسلامی و غرب از این وسیله به بهترین وجهی استفاده می‌کند؛ زمانی که در افغانستان بود؛ روزنامه «شمس النهار» که مبارزه‌ی آشکاری علیه حکومت استعماری انگلیس بود به عمل او انتشار می‌یافت.[17]

همچنین سید پس از اخراج از مصر به حیدر آباد آمد و به نشر علم و ادب و نگارش مقالات فارسی برای جراید سید الأخبار و مفرح القلوب و روزنامه‌های دیگر هند پرداخت.

روزنامه‌ی دیگري که در هند منتشر شد، «حبل المتین» بود که با تشویق سید جلال الدین کنعانی تأسیس شده، این روزنامه درباره‌ی مسائل ایران مطلب می‌نوشت.[18]

سید جمال در مصر نیز در این باب نقش عمده‌ای داشته و به خصوص هنگامی که جنبش عربی پاشا و مصریان علیه دخالت انگلیس و فرانسه به اوج خود رسید، بسیاری از نویسندگان و روزنامه‌نگاران مصری که در بسیج کردن و بیداری افکار عمومی می‌کوشیدند مرید او بودند و به تشویق او بود که سلیم النقاش و ادیب اسحاق مجله مصر و روزنامه التجاره و روزنامه مصر الفئات و سلیم عنحوری روزنامه مرأة الشرق را به دو زبان فرانسه و عربی منتشرکردند.[19]

نشریه ابو نظاره نیز نتیجه تأثیر فعالیتهای سید بوده است. ماهنامه ابونظاره به صورت نیمه فکاهی و نیمه سیاسی توسط یکی از ملیون مصر به نام جیمس سانو انتشار می‌یافت. این جدیده که رفته رفته لقب خود نویسنده هم شده، برای اولین بار، در سال 1876م در مصر به تشویق سید جمال الدین و با همکاری او راه‌ اندازي شد.[20]

از جمله کارهایی که سید در این خصوص برای بیداری مردم و وادار کردن آنها به مقاومت در برابر استبداد انجام می‌داد، تشویق دوستان و ارادتمندان خود به ترجمه و تألیف و نشر کتب و رسائلی بود که مطالعه آنها را برای بیداری مردم سودمند می‌دید و در استامبول و مصر و سایر کشورهای اسلامی این فکر را دنبال می‌کرد.[21]

بدون ترديد روزنامه العروة الوثقی را باید از مهمترین آثار سید جمال الدین نامید و آن را مهمترین منبع استخراج افکار و پیشنهادات و آموزه‌های سیاسی، دینی و اجتماعی او دانست. روزنامه العروة الوثقی از مشهورترین روزنامه‌های سیاسی جهان اسلام بود که مانند ورق زر دست به دست می‌گردید. به گواهی مورخان و نویسندگان، بیانات پرشور سخنوران اسلامی در قرن اخیر از جمله نوشته‌های روزنامه عروة الوثقی بود که در اجتماع مسلمانان و بیداری خاورمیانه بی‌مانند بود.[22]

انتشار روزنامه «العروة الوثقی» از فعالیت‌های عمده سید در پاریس بود، هرچند غیر از آن در همان زمان، مقالاتی نیز تحت عنوان «کهف قسط» در منابع عربی آنجا انتشار داده است.[23]

مدیریت جدیده عروة الوثقی را سید بر عهده داشت و معاون اول آن نیز شیخ محمد عبده بود. عبده که در آن زمان به حالت تبعیدی در لبنان به سر می‌برد، در این همکاری با سید سرپرستی قسمت مندرجات عربی را بر عهده گرفت و نفر سوم که سرپرستی ترجمه‌ها را داشت، میرزا محمد باقر بواناتی بود، که داوطلبانه از لندن به پاریس آمد و خود را در خدمت العروة الوثقی نهاد.[24]

برخی از موضوعات العروة الوثقی به این شرح است:

اسلام و حل مسأله نژادی، گذشته مسلمانان و وضع اسفبار کنونی و چاره این وضع، تفاوت اسلام و مسیحیت، حکومت صالح اسلامی، بدآموزی قضا و قدر، وضع حکومت عثمانی، خدعه‌های استعمار، تهمت‌های ناجوانمردانه به اسلام، انگلیس و اسلام و... و ده‌ها مسأله از این قبیل شرح ستند و تحلیل دقیق و آگاه کننده.

از موضوعات مهم دیگر این مقالات، توجه به اخلاق اسلامی و احیای اخلاق در مسلمانان است مسائلی که در این زمینه مطرح شده، مربوط به اخلاق اجتماعی است یا آن قسمت از اخلاق فردی که زمینه اخلاقی اجتماعی نيز كاربرد دارد.[25]

از ديگر مقالات وي عبارتند از:

1-                   مقالات جمالیه، که مشتمل بر چندین مقاله‌ی علمی، فلسفی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی می‌باشد؛

2-                   رساله یا مقاله «فقه اسلامی»؛

3-                   مقاله «پاسخ به زنان»؛

ب. نامه‌نگاري

از جمله آثار مکتوب سید جمال، نامه‌های بسیار مهمی است که در آن اوقات و شرایط گوناگون برای افراد و سرزمین‌های مختلف نوشته است؛ نامه‌هایی فراوان که سرشار از آموزه‌ها و تعالیم سیاسی، اجتماعی و دینی است.

به روایتی سید بالغ بر پانصد نامه به زبان‌های مختلف فارسی، عربی، هندی و ترکی به رشته‌ی تحریر درآورده و به عتبات عالیات، کلیه بلاد ایران، هندوستان، مصر، الجزایر، طرابلس، شامات و حجاز و سایر قلمرو اسلامی ارسال می‌دارد.[26]

از جمله نامه‌های بسیار مهم تاریخی سید جمال می‌توان به نامه‌های وي به مرحوم میرزای شیرازی،  ناصرالدین شاه، ملکه ویکتوریا و ... اشاره كرد. [27]

افزون بر آن، نامه بسيار مهم «نيچريه» نيز از جمله مهم‌ترين نامه‌هاي وي به شمار مي‌آيد. در اين باره، سید  رساله جامع و منظم حقیقت مذهب نیچیری و بیان حال نیچیریان را در نوزدهم رمضان 1298 هـ.ق به تقاضای یکی از مسلمانان حیدرآباد، در توضیح و تشریح معنای نیچر و مذهب نیچیریه که در آن زمان در سراسر هند پیروانی داشت، می‌نویسد. سید در این رساله با نقد و رد مستدل جریان‌های مختلف فکری و سیاسی با استعمار فکری و فرهنگی به مبارزه برخاست و در زمانی که از هر طرف اندیشه‌های الحادی و مادی‌گرایانه و همچنین غرب گرایی، بی‌دینی، بی‌بند و باری و فرهنگ شرک و کفر و نفاق بر مغز و روح چونان هندی و سایر بلاد مسلمانان باریدن گرفته بود، به دفاع از اسلام و اعتقاد دینی پرداخته و حملات سختی را علیه دهریون و مادی‌گرایان و غربزده‌ها و بی‌اعتقاد و بی‌دینان و به ویژه تشکیلات ترتیبی «علیگره» و سید احمد خان آغاز کرد.[28]

ج. كتاب‌نويسي

سيد جمال‌الدين كتاب‌هاي اندكي را به رشته تحرير در آورده است كه شايد بتوان کتاب «تتمة البیان فی تاریخ الأفغان» را معروف‌ترين كتاب وي دانست كه سيد آن را در زمان اقامتش در افغانستان نوشته و در مقدمه‌ی آن به شدت به سیاست استعماری انگلیس حمله کرده است.[29]

افزون بر آن كتاب‌هاي تاریخ افغانستان (به زبان عربی) و کتاب یا رساله الوصیه الإسلامیه نيز از ديگر آثار وي در اين زمينه هستند.

نقش سید در اتحاد جهان اسلام

سید جمال الدین در راه اتحاد و به هم پیوستن صفوف از هم گسسته مسلمانان گام‌های مؤثری برداشت که برخی از آنها عبارتند از:

دعوت مسلمانان به انجام تکالیف دینی

سید، دوری از اسلام راستین و قرآن کریم را از علل اساسی تفرقه مسلمانان می‌دانست. او بر این نظر است، اگر مسلمانان خواهان مجد و عظمت و وحدت هستند، باید به اسلام راستین بازگردند و قرآن را کتاب زندگی بدانند.

ارتباط عالمان و متفکران اسلامی

سید ارتباط و همبستگی عالمان دینی و متفکران اسلامی را گامی مفید و مؤثردر راستای تحقق اتحاد جهان می‌دانست. او موفقیت طرح اتحاد جهان اسلام را در آن می‌دید که عالمان مذاهب اسلامی، به تفاهم برسند و به احساس مشترک دست یابند.

ایجاد جمعیت عروه

از دیگر گام‌های سید در جهت ایجاد اتحاد، تشکیل جمعیت «عروة» بود. او در دوران اقامت چهارساله‌اش در هندوستان تشکیلاتی، به نام عروه ایجاد کرد که به تدریج، با همت و پشتکار وی، شعبه‌هایی از آن در دیگر کشورها، از جمله مصر، تونس و دیگر نقاط شمال آفریقا و فرانسه دایر شد.

ایجاد كنفرانس و اجلاس اسلامی

سید برای حل مشکلات مسلمانان و نجات کشورهای اسلامی از سلطه استعمار، کنگره‌ای را در مکه، مرکب از علما و نمایندگان کشورهای اسلامی پیشنهاد داد. سید بر این باور بود که مسلمانان با شرکت گسترده در مراسم حج  عالمان مذاهب و نمایندگان کشورهای اسلامی با حضور در كنفرانس و اجلاس كشورهاي اسلامی وگفتگو و تبادل نظر و اعلام نتایج آن به مردم، خواهند توانست نیروهای از دست رفته دین را دوباره تقویت کنند و آن را از تهاجم و کینه‌جویی دشمنان لجوج حفظ نمایند.

طرد عوامل تفرقه

سید بر اين باور بود كه برای ایجاد وحدت و همبستگی مسلمانان لازم است عوامل تفرقه و جدایی شناسایی و از جوامع اسلامی طرد شوند. او استعمار را از مهمترین سد را اتحاد جهان اسلام می‌دانست، سید همچنین تعصبات بی‌جا، و رذایل اخلاقی و فاصله از اسلام اصیل را از عوامل تفرقه‌ی مسلمانان می دانست. [30]

عوامل موفقيت سید

سید جمال الدین از یک سلسله مزایای طبیعی و اکتسابی برخوردار بوده که در موفقيت وي نقش به سزايي داشته‌اند.

اولاً از هوش و استعداد خدادادي خارق العاده‌ای برخوردار بوده است؛

ثانیاً نفوذ کلام و قدرت القا و تلقین فوق العاده داشته است؛

ثالثا در فرهنگ اسلامی پرورش يافته بود؛

رابعا آشنایی او با جهان و زمان خود بسيار بالا بود. او زبا‌نهای متعدد بیگانه از قبیل انگلیسي و فرانسه و حتی روسی را می‌دانست، او به آسيا و اروپا و قسمتی از آفریقا مسافرت کرده و با شخصیت‌های مهم علمی و سیاسی جهان برخورد و مذاکره کرده بود و اینها به او دید وسیعی بخشیده بود.

خامسا جهان اسلامی که در راه نجات و رهایی آن کوشش می‌کرد، را از نزدیک می‌شناخت. به غالب آن کشورها مسافرت کرده و با مردم آنجا از نزدیک تماس پیدا کرده بود، از اين رو اطلاعات وسیعي درباره‌ی اوضاع سیاسی و جغرافیایی کشورهای اسلامی به دست آورده بود. لذا به ماهیت حرکت‌ها و نهضت‌ها و شخصیت‌ها که در آن زمان در کشورهای اسلامی وجود داشت پی برد و از اشتباهاتی مصون ماند.[31]

منابع

1-             اسدآبادی، سید جمال الدین، رساله نیچیریه یا ماده‌گری، دفتر انتشارات قم.

2-             اسدآبادی، میرزا لطف الله، شرح حال و آثار سید جمال الدین اسد آبادی، چاپ سوم، قم، انتشارات دارالفکر.

3-     جمالی، صفات الله، اسناد و مدارک درباره‌ی سید جمال الدین، به اهتمام سید هادی خسروشاهی، انتشارات علمیه قم، 1349.

4-             خاطرات سید جمال الدین، اینترنت، همایش سید جمال الدین.

5-             طباطبائی، محمد محیط، نقش سید جمال الدین در بیداری مشرق زمین، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

6-     علی، رئیس کرمی، سید جمال الدین اسد آبادی و همبستگی جهان اسلام، ناشر، نهاد نمایندگی مقام رهبر، در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، چاپ نیایش، 1382.

7-             عنایت، حمید، سیری در اندیشه‌ی عرب، امیرکبیر، تهران، 1380.

8-     فرهادیان، رضا و عاشورلو، صادق، فریادگر قرن، مؤسسه فرهنگی تربیتی توحید، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

9-             مطهری، مرتضی، نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، چاپ فجر، انتشارات صدرا، 1384.

10-        نظری، عبداللطیف، اسوه‌ی جاوید، نت.

11-        واثقی، صدر، سید جمال الدین حسینی، پایه‌گذار نهضت‌های اسلامی، انتشارات تهران، انصاریان، 1384.

 

 



[1]. در اين باره ر.ك. جمالی اسدآبادی، لطف الله، شرح حال و آثار سید جمال الدین.

[2]. جمالی، صفات الله، اسناد و مدارک درباره‌ی سید جمال الدین، ص205.

[3]. همان، ص207.

[4]. واثقی، صدر، سید جمال الدین پایه‌گذار نهضت‌های اسلامی، ص24.

[5]. اسدآبادی، میرزا لطف الله، شرح حال و آثار سید جمال الدین، ص29-30.

[6]. واثقی، صدر، سید جمال الدین پایه‌گذار نهضت‌های اسلامی، ص25.

[7]. اسدآبادی، میرزا لطف الله، شرح حال و آثار سید جمال الدین، ص41.

[8]. فرهادیان، رضا، فریادگر قرن، ص14.

[9]. اسدآبادی، میرزا لطف الله، شرح حال و آثار سید جمال الدین، ص43.

[10]. فرهادیان، رضا، فریادگر قرن، ص10.

[11]. خاطرات سید جمال الدین، اینترنت.

[12]. نظری، عبداللطیف، اسوه‌ی جاوید، اینترنت.

[13]. فرهادیان، رضا، کتاب فریادگر قرن، ص18 و رئیس کرمی، سید علی، منادیان تخریب(2)، ص148.

[14]. طباطبائی، محمد محیط، نقش سید جمال الدین در بیداری مشرق زمین، ص61.

[15]. همان، ص62.

[16]. اسدآبادی، جمال الدین، مقالات جمالیه، ص7.

[17]. فرهادیان، رضا و عاشورلو، صادق، فریادگر قرن، ص19.

[18]. محمد محیط طباطبائی، نقش سید جمال الدین اسد آبادی در بیداری مشرق زمین، ص39.

[19]. عنایت، حمید، سیری در اندیشه‌ی عرب، ص83.

[20]. همان، ص186.

[21]. رئیس کرمی، سيد علي، سید جمال الدین اسدآبادی، منادی همبستگی جهان اسلام، ص132.

[22]. همان، ص132 از کتاب سید جمال الدین و اندیشه‌های او ص61، مرتضی، مدرس.

[23]. واثقی، صدر، سید جمال الدین پایه‌گذار نهضت‌های اسلامی، ص116.

[24]. طباطبائی، محمد محیط، نقش سید جمال الدین در بیداری مشرق زمین، ص88.

[25]. همان، ص116.

[26]. رئیس کرمی، سید علی، سید جمال الدین اسد آبادی منادی هم بستگی جهان اسلام به نقل از بیدرگران اقالیم قبله، حکیمی، محمد رضا، ص52.

[27]. اسدآبادی، جمال الدین، نامه‌های سید جمال الدین اسدآبادی، ص60.

[28]. اسدآبادی، سید جمال الدین، رسالة نیچیریه، ص5.

[29]. رئیس کرمی، سید علی، سید جمال الدین اسد آبادی، همبستگی جهان اسلام، ص126.

[30]. رئیس کرمی، سيدعلی، سید جمال الدین اسدآبادی و همبستگی جهان اسلام، ص232-240.

[31]. مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی، نهضتهای اسلامی در صد ساله­ی اخیر، ص30-37.