امروزه حج به یکی از بزرگترین اعمال عبادی دین اسلام تبدیل شده است که
از جلوههای مهم وحدت میان مسلمانان نیز به شمار میآید. این عمل مهم عبادی
دارای احکام جزئی فراوانیست که برخی از آنها مورد اختلاف میان مسلمانان است. یکی از
آن موارد، طواف نساء است. این نوشتار در پی تحقیق راجع به دیدگاه شیعه و سنی درباره
طواف نساء و ادلة طرفین است. بر اساس مهمترین یافتههای این تحقیق، در
حالیکه شیعیان طواف نساء را واجب میدانند، نامی از این طواف در منابع
فقهی اهل سنت دیده نمیشود.
حج
نمایشی پر شکوه از اوج رهایی انسان از بندها، وابستگیها، علایق مادی ودنیوی و
حتی از خود، و پیوستن به دریای بیکران
عشق به معبود، در نهایت تواضع و خضوع است.
زائر
با حضور در سرزمین پاک و محل امن
الهی، نظاره گرصحنههایی است که در هیچ نقطهای از دنیا، تاریخ
نمونهاش را به خود ندیده است. صحنهای از حضور همه اقوام و ملل، با
اندیشهها و افکار گوناگون، اعم از فقیر و غنی آقا و بنده، رئیس و مرئوس، سیاه
و سفید و... در پیشگاه با عظمت خداوند عالمیان، در حالی که همگی ترسان وگریان از
سنگینی بار گناه، پیشانی بر زمین میسایند ودر عین حال امیدوار به ثواب و لطف
کریمانه او هستند.
حج
به عنوان یکی از مهمترین عبادات در آئین اسلام، از اعمال و مناسکی عظیم و گاه دشوار
تشکیل شده است.و بر هر زائری لازم و واجب است قبل از تشرّف به حج ولو اجمالاً با
این اعمال و مناسک آشنا شده و نکات لازم را فرا گیرد تا در حین اعمال با مشکلی
مواجه نشود.
یکی
از نخستین پدیده هایی که زائر به هنگام تشرّف به سرزمین وحی با آن روبرو
میشود. و توجهش را جلب مینماید، تفاوتهایی است که در طول سفر در عبادات و
بخصوص در اعمال ومناسک حج، در میان مسلمانان و زائران مشاهده مینماید. از
وضوء، اذان، اقامه، و وقت نماز و... گرفته تا بستن احرام و طواف و دیگر
اعمال.
از
جمله این اختلافها و تفاوتها، اختلاف در طواف نساء است. به طوری که علماء شیعه آن
را جزء واجبات حج می دانند اما دیگر مذاهب اربعه بالاتفاق منکر آن
هستند.
در
این نوشتار جهت آشنائی با جوانب مختلف این امر، تحقیق وبررسی اجمالی انجام شده است.
حج از
نظر لغوی به معنای قصد زیارت است و در اصطلاح شرع، عبادت مخصوصی است که در زمان و
مکان معین و به شکل خاصی در جوار بیت الله الحرام انجام میشود.[1]
عمره نیز
از نظر لغوی به معنای زیارت بوده و شرعاً همان زیارت بیت الله الحرام است که به شکل
خاصی انجام می شود.[2]
خلیل
بن احمد فراهیدی می نویسد: «طاف بالبیت یطوف طواف و أطاف بهذه الامر، ای أحاط به
فهو مطیفٌ.»[3]
« بر
خانه طواف کرد، یعنی به گرد خانه گشت. بر فلان امر اطافه کرد یعنی بر آن اشراف
یافت.»
در
دایره المعارف تشیع نیز آمده که طواف یعنی دور زدن حول محور یک شیء. و در قرآن وفقه
به معنای دور زدن پیرامون کعبه و جزء مناسک حج است.[4]
در
کتاب معارف و معاریف دین چنین آمده که طواف گرد چیزی گشتن. و طواف کعبه یعنی
پیرامون کعبه گشتن.[5]
بنابراین طواف در لغت یعنی دور زدن و چرخیدن پیرامون چیزی. و در اصطلاح
یعنی دور زدن پیرامون کعبه که جزء مناسک حج است.
به
اتفاق همه مذاهب اسلامی اعم از اهل سنت وشیعه، حج در طول عمر انسان در صورت دارا
بودن شرایط یک بار بر هر زن ومرد واجب است.و این حج واجب را حَجّه الاسلام می
نامند.
همچنین بالاتفاق همه مذاهب اسلامی، حَجّه الاسلام سه قسم است. حج تمتع، حج
قران، و حج افراد. وباید این حج در یکی ازماههای حج (شوال، ذی القعده، و ذی الحجه)
انجام شود.
عمره
نیز به اتفاق همه مذاهب اسلامی بر دو قسم است: عمره مفرده و عمره تمتع. عمره مفرده
جدای از حج صورت میگیرد و زمان آن نزد همه مذاهب در طول سال است. اما نزد
امامیه افضل اوقات آن رجب است و در نزد اهل سنت افضل اوقات آن رمضان
است.
عمره
تمتع و حج تمتع را با هم به جا می آورند آن هم در ایام حج به این صورت که عمره تمتع
را در یکی از ماههای حج (از اول شوال تا نهم ذی الحجه) انجام می دهند و سپس حج
تمتع را در ذی الحجه آنهم در روزهای خاص یعنی از روز نهم تا روز 12 و در برخی موارد
تا 13 یا پایان ذی الحجه به جا می آورند.
اما
در تعریف برخی از اقسام و در برخی مسائل حج بین اهل سنت و امامیه اختلافهایی وجود
دارد که در ضمن بیان تعاریف، به آنها نیز اشاره می شود.
کسانی که بیش از 16 فرسخ با مکه فاصله دارند، باید حج تمتع انجام دهند. و
آن هم به این صورت است که ابتدا محرم به عمره تمتع می شوند و بعد از انجام طواف و
سعی، تقصیر نموده و از احرام خارج می شوند . و هر آنچه که با احرام بر آنها حرام
شده بود، حلال می شود ومجدداً محرم به احرام حج تمتع می شوند و سپس اعمال حج را به
جا می آورند و چون بین عمره و حج ، امکان تمتع و بهره مندی از آنچه که حرام بوده ،
وجود دارد لذا به این نوع حج، حج تمتع گفته می شود. البته اهل سنت قائلند که این
نوع از تمتع در زمان پیامبر بوده و عمر از آن نهی کرده است. اهل سنت روایتی را در
این زمینه به تواتر از عمر نقل می کنند. که عمره گفته: در عهد رسول
الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دو متعه جائز بود که من از آنها نهی کردم و بخاطر آن
افراد را عقوبت کردم. متعه نساء و متعه حج.[6]
کسانی که اهالی مکه و اطراف آن تا کمتر از 16 فرسخ محسوب می شوند باید حج
قران و افراد به جا آورند.
از
نظر امامیه در حج اِفراد قربانی مستحب است و نیز عمره پس از اعمال حج به جا آورده
می شود. حج قران و افراد یکی هستند فقط در حج قران، چنانچه مُحرم قربانی با خود
بیاورد، ذبح آن واجب است. پس چون هدی را با احرامش مقارن کرده به آن قِران گفته می
شود. اما از نظر اهل سنت، قِران آن است که برای حج و عمره یک احرام ببندد. به طوری
که پس از اعمال حج بلافاصله اعمال عمره را انجام دهد. بنابر این با یک نیت و یک
احرام هر دو را انجام می دهد وعمره را بر حج وارد می کند.[7]
بی
تردید مسئله حج از مسائل واحکامی نیست که شارع مقدس اسلام آن را تشریع کرده باشد،
بلکه در شرایع سابق و حتی از زمان آدم ابوالبشر(علیهالسلام) نیز معروف و مشهور
بوده است. کعبه اولین خانهای است که خداوند متعال آن را مایه برکت و هدایت
مردم قرار داده است. چنانکه در قرآن می فرماید: «إن اول بیت وضع للناس الذی ببکّهٍ
مبارکاً و هدیً للعالمین»[8]
نخستین خانه ای که برای مردم بنا نهاده شد، همان است که در مکه قرار دارد،
خانهای که جهانیان را سبب برکت و هدایت است.کعبه خانه مقدسی است که به تصریح
قرآن از دیر باز ملائکه و آدم و حوا محور آن به طواف
برخاستند.
«ولیطّوفوا بالبیت العتیق...»[9]
بر آن خانه قدیمی طواف کنید.
و
حتی قبل از آدم و حوا نیز کسانی بودهاند که این خانه مبارک را طواف
کردهاند. شاهد بر این حقیقت، کلام امام صادق(علیهالسلام) در جواب سؤالات
زراره است که می فرماید: «سأله (علیهالسلام) زراره عن سبب کثره مسائل الحج، قال
قلت لابی عبدالله(علیهالسلام) جعلنی الله فداک، إنی اسئلک فی الحج مند اربعین عاما
فتفتینی؟ فقال یا زراره بیتٌ حج الیه قبل آدم بِاَلفَی عامِ، ترید أن تفتی مسائله
فی اربعین عاماً.»[10]
زراره از علت زیادی مسائل حج از امام صادق(علیهالسلام) چنین می پرسد:
مولایم، فدایت شوم مدت چهل سال است که مسائل حج را از شما می پرسم و هر ساله به من
جواب می دهید. امام فرمودند: «ای
زراره خانهای را که دو هزار سال قبل از حضرت آدم ، زیارت می کرده اند تو می
خواهی در مدت چهل سال (از راه پرسش) مسائل آن را به پایان
برسانی.»
بنابراین اصل خانه کعبه طواف و زیارت آن قبل از حضرت آدم و
حوا(علیهالسلام) نیز بوده و در زمان جاهلیت حج، در ایام حج انجام می گرفته است.اما
اینکه تشریع حج ومناسک آن به شکلی که امروزه رایج است در چه موقع صورت گرفته مورد
اختلاف است. بعضی معتقدند از سال پنجم هجرت (عمره حدیبیه) و برخی از سال ششم (عمره
القضاء) و عدهای شروع آن را از سال هشتم (عمره جعرانه) هجری می دانند.[11]
البته اینکه تشریع حج تمتع در حجه الوداع بوده مورد اتفاق و قبول همه است. روایتی
نیز وجود دارد که شخص حضرت آدم(علیهالسلام) برای توبه خود مناسک حج را به دستور
جبرئیل به شکل امروزی آن و در واقع به شکلی که پیامبر
اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دستور فرمودهاند انجام دادند.[12]
به
هر حال همزمان با طلوع خورشید پر فروغ اسلام، حجی که اقوام و ملتهای گذشته در
طی قرنها، انجام می دادند وبه آن اعتقاد داشتند، از ناحیه اسلام، تثبیت و
خداوند احکام ویژهای برای آن مقرر نموده، به وسیلة پیامبر
اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در حجه الوداع در سال دهم هجرت، این احکام را به
مسلمانان آموزش داد.
اما
متأسفانه پس از رحلت پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با شکافی که در بین صفوف
مسلمانان و جامعه نوپای اسلامی ایجاد شد و علاوه بر آن با پیدایش مذاهب متعدد، برخی
از احکام دستخوش تحریف و تغییر قرار گرفته و منشأ اختلاف در میان آنها شد که این
اختلاف دامنگیر احکام حج نیز شد. البته خیلی جای تعجب نیست چرا که وقتی به
تاریخ نگاه می کنیم، میبینیم پس از آنکه دو دهه پیامبر
اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) درمیان مسلمین زندگی کرد و هر روز چند بار در معرض
دید آنان وضو گرفته و نماز خوانده با این حال پس از رحلت ایشان در وضو و نماز،
تحریف و بدعت ایجاد نموده و چیزهایی را به آن اضافه یا کم کردند، حج که دیگر جای
خود دارد چرا که در طول ده سال پس از هجرت پیامبر به مدینه فقط یک عمره ناتمام
درسال ششم هجری ودو عمره تمام در سال هفتم (عمره القضاء) و در سال هشتم (عمره
جعرانه) انجام دادند. و علاوه بر آن تنها یک بار حج به جا آوردند که آنهم حجه
الوداع می باشد.
در
این میان امامیه و شیعیان که به دستور پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خود را
متصل و متمسک به ثقل دوم یعنی اهل بیت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ،
نمودند از این تحریفات در امان ماندند و با مراجعه به ائمه(علیهالسلام) احکام
حقیقی اسلام را از منشأ اصلی آن دریافت نمودند.
از
جمله مواردی که در زمینه احکام و مناسک حج مورد اختلاف بین مذاهب اسلامی است، «طواف
نساء» است.
ائمه
مذاهب چهارگانه طواف را به سه نوع تقسیم کردهاند:
1 -
طواف ورود: کسانی که از شهرهای دور وارد مکه می شوند طواف ورود انجام می دهند. غیر
از کسانی که اهل مکه و اطراف آن هستند، و آن مانند دو رکعت نماز تحیت مسجد است. و
به این خاطر «طواف تحیت» نامیده میشود. و اتفاق دارند که این طواف مستحب است و
بر کسی که آن را ترک کند چیزی نیست مگر مالکیها که گفته اند کسی که ترک کند
باید مبادرت به قربانی کند.
البته از این طوایف به «طواف قدوم» هم تعبیر شده
است.
2 –
طواف زیارت که آن را طواف افاضه می گویند. افاضه در لغت مصدر افاض به
معنای پرکردن است. گفته می شود: افاض اناء ای ملاه حتی افاض. یعنی ظرف را پر کرد تا
اینکه سرازیر شد. [13]
حاجی این طواف را پس از انجام مناسک منی(رمی جمره عقبه، قربانی، حلق یا تقصیر)
انجام می دهد و چون به مکه باز گشته و بیت الله را زیارت می کند آن را طواف زیارت
نیز میگویند. البته آن را طواف حج نیز نامیدهاند.
این
طواف به اتفاق همه مذاهب از ارکان حج است. و حج تمام نمی شود مگر به آن. از این رو،
در بعضی از کتابها، از آن به طواف رکن هم تعبیر
نمودهاند.
3 –
طواف وداع: وآن آخرین عملی است که حاجی غیر مکی قبل از خروج از مکه انجام می دهد. و
از آن به «طواف يصدر» هم تعبیر می شود وقت آن هنگام صدور(خروج) از مکه است. اما در
وجوب یا استحباب آن اختلاف نظر است. حنفیه و حنابله گفتهاند: واجب است ولی اگر
حاجی آن را ترک کرد فقط لازم است قربانی کند.
مالکیها گفتهاند: این طواف مستحب است و کسی که آن را ترک کند
چیزی بر او نیست و از شافعی در این باب دو قول نقل شده است: واجب و مستحب.[14]
شیعه
در اینکه این سه نوع طواف مشروع است با اهل سنت موافق است و طواف دوم را که طواف
زیارت است، رکنی از ارکان حج می داند که با ترک آن حج باطل است. طواف اول که طواف
ورود است بدلیل استحباب آن، ترکش جایز است. و طواف سوم که طواف وداع است با
مالکیها موافقند که مستحب بوده وترک آن موجب چیزی نمی شود. البته
امامیه(شیعه)، طواف دیگری به نام «طواف نساء» را نیز واجب میدانند که ترکش را
در عمره مفرده ودر اقسام حج چه تمتع یا قران و یا افراد جایز نمی دانند، جز در عمره
تمتع که اکتفا به طواف نسائی کردهاند که حج تمتع مشتمل بر آن است. در واقع
طواف نساء را جزء واجبات حج می دانند اما جزء ارکان حج محسوب نمی کنند. پس ترک آن
مخلّ به صحت حج نیست؛ ولی اگر مرد طواف نساء را بجا نیاورد زنان و عقد آنها بر او
حرام میشود واگر زن طواف نساء را بجا نیاورد مردان بر او حرام می گردند. مگر
اینکه خود یا نایب از طرف آنها آن را انجام دهند.[15]
اما
مذاهب اربعه بالاتفاق منکر این نوع از طواف یعنی طواف نساء هستند و معتقدند که پس
از طواف زیارت همه چیز ـ از جمله زنان ـ بر مُحرم حلال شده و نیازی به طواف دیگر
نیست.
درنتیجه طبق نظر امامیه در حج اِفراد و حج قِران دو طواف وجود
دارد.
1-
طواف زیارت 2- طواف نساء
در
حج تمتع سه طواف وجود دارد.
1-
طواف زیارت عمره تمتع.2- طواف زیارت حج.3- طواف نساء
ودر
عمره مفرده هم دو طواف وجود دارد. 1- طواف زیارت 2- طواف
نساء
لازم
به ذکر است که دلیل این نظر امامیه، ادله خاصّهای است که از ائمه
معصومین(علیهالسلام) رسیده و به نظر شیعه حجت است که در فصل بعد بیان و بررسی
خواهد شد.
اما
درنظر اهل سنت:
در
حج اِفراد طبق نظر تمامی مذاهب اربعه، فقط یک طواف واجب است وهمان طواف حج
است.
در
حج قران بین خود مذاهب اربعه در تعداد طواف اختلاف است: از نظر شافعی، مالکی، حنبلی
یک طواف واجب است. ابوحنیفه: دو طواف واجب است. 1- طواف عمره 2- طواف
حج
در
حج تمتع اهل سنت دو طواف را واجب می دانند: 1- طواف عمره 2- طواف حج یا زیارت. و در
عمره مفرده هم یک طواف را واجب می دانند.[16]
در اینجا لازم است برخی از
عبارات فقهاء اهل سنت را ذکر نمائیم.
1-
الشیخ سید سابق یکی از علمای اهل سنت در کتاب فقه السنه در بحث کیفیت
«اداءالحج» از هنگامی که شخص به میقات نزدیک می شود، کلیه مستحبات، واجبات و محرمات
را به تفصیل بیان می نماید. ایشان در آغاز نیت ، احرام ، تلبیه و طواف و نماز طواف
وسعی بین صفا ومروه را با مستحبات آنها بیان می نماید و در ادامه چنین
مینویسد: «هنگامی که محرم در حج تمتع باشد، حلق یا تقصیر نموده و به این وسیله
اعمال عمرة او تمام میشود و برای او هر چه از محرمات احرام بود حلال
میشود؛ حتی زنان.»[17]
وی
راجع به حاجی در حج قران و افراد نیز، پس از بیان اعمال وی از روز هشتم ذی الحجه تا
ورود به عرفات، مزدلفه، مشعر و منی و انجام قربانی مینویسد: «... و موی خود را
حلق کرده یا تقصیر میکند و همه چیز ـ جز زنان ـ بر او حلال میشود. سپس به
مکه بر میگردد. پس طواف افاضه ـ که طواف رکن است ـ را انجام میدهد ... و
پس از این طواف همه چیز بر او حلال میشود حتی زنان.»[18]
2-
قرطبی یکی دیگر از فقهاء اهل سنت پیرو مذهب مالکی درکتاب بدایه المجتهد در
بحث «القول فی اعداد الطواف و احکامه » چنین مینویسد: «علما اجماع
کردهاند که طواف بر سه نوع است: طواف قدوم به مکه، طواف افاضه پس از رمی جمره
عقبه روز نحر و طواف وداع. و اجماع کردهاند که آن طواف واجبی که به فوت آن، حج
نیز فوت میشود، همان حج افاضه است... و اجماع کردهاند که طواف افاضه بر
فرد مکّی واجب نیست؛ چنانکه بر فرد عمرهگذار نیز تنها طواف قدوم واجب است
...»[19]
همچنانکه گفته شد ذکری از طواف نساء در عبارات آنها نیست و تنها دلیلی
که جناب قرطبی برای اجماع علماء بر وجوب
دو طواف در حج تمتع بیان نموده ، وجود حدیثی مشهور از عایشه است. که در ضمن
آن حدیث عایشه می گویدکه در حجه الوداع پیامبر دو طواف انجام داد، یکی در روز ورود
به مکه و یکی هم در روز یوم النحر پس از بازگشت از منی به مکه. روایت دیگری به همین
مضمون از ابن عمر وجود دارد که گفته : لم یحل النبی من شیء حرم منه حتی قضی حجه و
نحر هدیه یوم النحر فأفاض بالبیت ثم حل من کل شیء حرمه.[20]
در
پاسخ و ردّ این دلیل باید گفت: حتی
اگر بپذیریم پیامبر در حجه الوداع دو طواف به جا آورده اما نباید فراموش کرد که حج
پیامبر در حجه الوداع، حج قران بود نه حج تمتع و در واقع این مؤیدی است برای نظر
شیعه که قائلند در حج قران و افراد دو طواف وجود دارد.
اما
در توضیح این مطلب که حج پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در حجه الوداع از چه
نوعی بوده، باید گفت: از سفر پیامبر در حج الوداع دو روایت و گزارش کامل و مفصل
وجود دارد یکی از معاویه ابن عمار از امام جعفر صادق(علیهالسلام) که در منابع
حدیثی معتبر شیعه[21]
ذکرشده ودیگری از جابر بن عبدالله
انصاری که خود درآن سفر حضورداشته و بی واسطه آن را نقل می کند و این روایت در
منابع اهل سنت[22]
ذکر شده است. البته هردو روایت تقریباً با یکدیگر مطابق و موافق هستند به طوری که
در واقع می توان گفت یک روایت هستند.
در
هر دو روایت چنین آمده که: «..... فخرج رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ..... و
عزم بالحج مفرداً وخرج..........
فلبّی بالحج مفرداً وساق الهدی ستاً وستین.....»
یعنی
پیامبر تنها تلبیة حج را انجام داد، در حالی که قربانی به همراه داشت. اینکه پیامبر
در این سفر قربانی به همراه داشت از مسلمات است. اما اینکه حج ایشان قِران بوده یا
اِفراد اختلافی است زیرا برخی به ظاهر روایت (مفراداً) استناد کرده و می گویند حج
پیامبر افراد بوده در حالی که ما در روایات متعدد داریم که حج افراد و قران یکی
هستند و تنها فرقشان در سوق هدی است. مثل روایت: عن ابی عبدالله(علیهالسلام) قال
لا یکون القارن قارناً الا بسیاق الهدی و علیه طوافان بالبیت و سعی بین الصفاء
والمروه و کما یفعل المفرد. و لیس افضل من المفرد الا بسیاق الهدی.[23]
و
علاوه بر آن در روایات دیگر از حج قران به حج اِفرادی که قربانی به همراه دارد نیز
تعبیر شده است؛ چنانکه امام باقر علیه السلام نیز فرمودند: «الحاج علی ثلاثه وجوه:
رجل افراد الحج و ساق الهدی، رجل افراد الحج و لم یسق الهدی و رجل تمتع بالعمره الی
الحج.»[24]
گذشته از این مطالب چه حج پیامبر قران باشد یا افراد در هر صورت طبق نظر
شیعه حج قران و افراد دو طواف دارند و حج تمتع سه طواف دارد. و در نهایت روایت
عایشه و ابن عمر به عنوان مؤیدی بر نظر شیعه است و نمی تواند دلیل برای اهل سنت
باشد.[25]
شیخ
طوسی (ره) درکتاب الخلاف پس از بیان اعمال حج مینویسد: «فاذا طاف، طواف النساء
حلت له النساء ... دلیلنا اجماع الفرقه و طریقه الاحتیاط ...»[26]
«هنگامی که طواف نساء را انجام داد، زنان بر او حلال میشوند ... دلیل ما اجماع مذهب
شیعه و نیز احتیاط است ... » وی در بیان دلیل احتیاط چنین تقریر میکند که پیش
از انجام طواف نساء زنان بر او حرام بودهاند، روشن نیست که بدون طواف نساء
زنان بر او حلال میشوند، در حالیکه قطعا با طواف نساء، زنان بر او حلال
میشوند.
شیخ
طوسی طواف نساء را واجب می دانند و می فرمایند دلیل ما بر وجوب طواف نساء ، اجماع و
احتیاط است.
علامه حلی درکتاب تذکره
الفقهاء می فرمایند: «طواف نساء نزد تمام علمای ما بر مرد و زن واجب است...
زیرا اسماعیل بن ریاح از امام رضا راجع به کسی که حج عمره انجام میدهد؛ سوال
کرد که آیا طواف نساء بر او واجب است؟ ایشان فرمودند: بله ... و اگر حجگذار و
عمرهگذار آن را ترک کند، زنان بر او حلال نمیشوند و در صورت امکان باید
برگردد تا طواف نساء را انجام دهد.»[27]
مرحوم شیخ محمدحسن نجفی ـ معروف به صاحب جواهر نیز طواف نساء را در حج
(تمتع، قران و افراد) وعمره مفرده واجب می داند و دلیل او بر وجوب ، علاوه بر
روایات ، اجماع به هر دو نوع آن ـ یعنی اجماع منقول و محصل ـ می
باشد.
ایشان در کتاب جواهر الکلام
ـ از مهمترین منابع فقه استدلالی
شیعه ـ چنین می فرمایند: «طواف نساء در تمام انواع حج اجماعا واجب است؛ بلکه آنچه
از امام باقر و صادق علیهما السلام در این باره است، مستفیض
است.»
ایشان در این باره به روایت صحیحة معاویة بن عمار و صحیحة حلبی از امام
صادق علیه السلام و نیز روایت اسماعیل بن ریاح از امام رضا علیه السلام استناد
میکند.[28]
آنچه
که از عبارت فقهاء شیعه بر می آید این است که عمده دلیل بر وجوب طواف نساء، روایات
است. تعداد روایات منقوله در این
زمینه به حدی وافر و کثیر است که امکان ذکر همه آنها در اینجا ممکن نیست؛ از این
رو، جهت اختصار و تمیناً تعدادی از آنها را بیان می نماییم. شاید بتوان روایات
موجود را در چند باب دسته بندی کرد از جمله :
1.
روایاتی که دلالت می کند مراد از قول خداوند در قران که می فرماید:
«ولیطوفوا بالبیت العتیق»، طواف نساء است. از جمله این روایات، روایت امام رضا علیه
السلام است که راجع به آیة (ولیطوّفوا بالبیت العتیق)، فرمود: طواف الفریضه، طواف النساء.[29]
2.
روایاتی که دلالت بر وجوب طواف نساء در عمره مفرده میکنند از جمله این
روایات، روایت امام صادق علیه السلام است که فرمود: «عمرهگذار پس از حلق باید
طواف دیگری نیز انجام دهد.»[30]
3.
روایاتی که دلالت بر وجوب طواف نساء بر زن و مرد، خنثی و...می کند از جمله
این روایات، روایت امام رضا علیه السلام است که از ایشان راجع به وجوب طواف نساء بر
خنثی و زن کهنسال سوال شد. ایشان فرمودند: «نعم، علیهم الطواف کلهم.»[31]
4.
روایاتی که دلالت میکند بر وجوب برگشت به مکه و انجام طواف نساء بر
کسی که طواف نساء را فراموش کرده و به سوی اهلش برگشته است. از جمله این روایات،
روایت معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلام است. وی راجع به مردی که طواف نساء
را فراموش کرده و به کوفه برگشته است. امام علیه السلام فرمود: «زنان بر او حلال
نیستند تا آنکه طواف خانه خدا را انجام دهد. گفتم: اگر نتواند؟ امام فرمود: «به کسی
بگوید تا از جانب او طواف را انجام دهد.»[32]
5.
روایاتی که دلالت بر وجوب سه طواف بر متمتع و دو طواف بر مفرد و قارن
میکند. از جمله این روایات، روایت امام صادق علیه السلام است که فرمود: «علی
المتمتع بالعمرة الی الحج ثلاثة اطواف بالبیت و یصلی لکل طواف رکعتین ، و سعیان بین
الصفا و المروة.»[33]
ایشان همچنین راجع به وجوب
طواف نساء در حج افراد و قِران فرمودند: «لا یکون القارن الاّ بسیاق الهدی ، و علیه
طوافان بالبیت و سعی بین الصفا و المروة کما یفعل مفرد فلیس با فضل من المفرد الا
بسیاق الهدی .[34]
6-
روایاتی که دلالت بر وجود طواف نساء در حج انبیاء میکند؛ چنانکه در جریان توبة
حضرت آدم علیه السلام به ایشان دستور داده شد تا طواف نساء را انجام دهد: «... ثم
یطوف بعد ذلک اسبوعاً بالبیت و هو طواف النساء ، لا یحل لمحرم ان یباضع حتی یطوف
طواف النساء ففعل آدم (علیهالسلام) .»[35]
همچنین راجع به حضرت نوح نیز
همین دستور داده شده است: «... ثم اتت منی فی ایامها ، ثم رجعت السفینه و کانت
مامورة و طافت بالبیت، طواف النساء»[36]
یکی
از فروعات فقه اسلامی در بحث حج، که موضع اختلاف بین اهل سنت و تشیع میباشد،
مسئله «طواف نساء» است. اهل سنت نه تنها آن را واجب نمیدانند بلکه اصلاً منکر
آن هستند و در کتب فقهی نامی و ذکری از این مسئله دیده نمیشود. در مقابل، تشیع
طواف نساء را در تمام اقسام حج و عمره مفرده واجب میدانند. البته جزء ارکان حج
نیست یعنی ترک آن چه عمداً و چه سهواً مخلّ به صحت حج نیست؛ اما ذمه شخص به آن
مشغول است و تا آن عمل را انجام ندهد ، اگر مرد باشد، زن بر او حلال نمیشود و
با لعکس .
دلیل
اهل سنت بر این امر تنها یک یا دو روایت است که از عایشه و ابن عمر نقل شده ، مبنی
بر اینکه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در حجة الوداع دوبار طواف انجام
دادند.
از
طرفی شیعه نیز به استناد روایات متعددی که از ائمه اطهار (علیهالسلام) به آنها
رسیده معتقدند که در حج قران و افراد دو طواف وجود دارد. لذا این دو روایت، مؤیدی
بر نظرشیعه محسوب می شود. درمقابل این دو روایت اهل سنت، ادله تشیع بر وجوب طواف
نساء اجماع، احتیاط وروایات صحیحه متکثره از ائمه معصومین (علیهالسلام) است.
1.
ابن
کثیر دمشقی، اسماعیل، البدایه و النهایه، دار احیاءالتراث العربی، بیروت،1412
هـ.ق.
2.
الجزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الاربعه، دارالفکر،
1406هـق.
3.
جعفر
پیشه فرد، مصطفی، درآمدی بر فقه مقارن، معاونت امور روحانیون بعثه مقام معظم رهبری،
چاپ اول، 1388هـ.ش.
4.
حر
عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت(علیهالسلام) الاحیاء التراث،
قم، 1417هـ.ق.
5.
حلی،
حسن بن یوسف بن مطهر، تذکره الفقهاء، مؤسسه آل البیت(علیهالسلام) الاحیاء التراث،
قم، 1417 هـ.ق.
6.
حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف ومعاریف، انتشارات اسماعیلیان، قم، چاپ
اول،1369 هـ ش.
7.
راغب
اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودی، طلیعه النور، الطبعه
الرابعه.1429هـ.ق.
8.
سید
سابق، فقه السنه، مکتب البحوث والدراسات
دارالفکر، بیروت، الطبعه الثانیه، 1419هـ.ق.
9.
شهید
ثانی، شرح لمعه، ترجمه و تبیین علی
شیروانی و محمدمسعود عباسی، مؤسسه انتشارا ت دار العلم،
1386هـ.ش.
10.
صدوق، علل الشرایع، مؤسسه دارالحجه للثقافه، الطبعه الاولی،
1416هـ.ق.
11.
طباطبائی بروجردی، حسین، جامع احادیث الشیعه، مؤسسه الواصف، قم، 1423
هـ.ق.
12.
طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، دارالتعارف المطبوعات، بیروت، 1412
هـ.ق.
13.
ــــــــــــــــــــــــــــ، الخلاف، دار الکتب العلمیه اسماعیلیان، قم،
بی تا.
14.
فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، تحقیق مهدی محزومی و ابراهیم السامرائی،
سازمان اوقاف و امور خیریه 1425هـ.ق.
15.
قرطبی، ابن رشد، بدایه المجتهد و نهایه المقصد، منشورات الشریف الرضی، قم،
1406 هـ.ق.
16.
کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الکافی، مرکز بحوث دار الحدیث، قم، 1429
هـق.
17.
گروهی از نویسندگان، دایره المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر، نشر شهید سعید
محبی، تهران، 1383.
18.
مغنیه، محمد جواد، فقه تطبیقی مذاهب پنجگانه، ترجمه کاظم پور جوادی، بنیاد
علوم اسلامی.
19.
موسوعه الفقه الاسلامی معروف به موسوعه جمال عبد الناصر الفقهیه، المجلس
الأعلی للشئون الاسلامیه وزارت اوقاف، قاهره، 1406.هـ.ق.
20.
میرزائی. نجفعلی، فرهنگ اصطلاحات معاصر عربی- فارسی، فرهنگ معاصر، تهران،
1388 هـ.ش.
21.
نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، داراحیاء التراث العربی، بیروت، الطبعه
السابعة، بی تا.
22.
واثقی، حسین، همگام با حجه الوداع، نشر دانش حوزه، 1383
هـ.ش.
[1]. مفردات الفاظ قرآن. راغب اصفهانی.ص218
[2]. همان . ص586
[3]. فراهیدی، خلیل ابن احمد. العین . ج2. ص1101
[4]. دایره المعارف تشیع . زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی.... ذیل
ماده طواف. ج 10. ص 522.
[5]. معارف ومعاریف. حسینی دشتی، سید مصطفی.ج3.ص453.
[6]. بدایه المجتهد و نهایه المقصد. قرطبی، ابن رشد.ج
1 ص 346
2.
همان. ص344 تا 348 و درآمدی بر فقه مقارن، جعفر پیشه فرد. مصطفی.ص 344، و حج از
دیدگاه مذاهب اسلامی، ترجمه کتاب فقه المقارن، جناتی، محمد ابراهیم ترجمه محمدی
نژاد، حسسینعلی ص 85 تا 87 ، و شرح لمعه، شهید ثانی، ترجمه و تبیین. شیروانی، علی.
ص17 ، و جواهر الکلام. نجفی شیخ محمد حسن. ج 18. ص2
[8]. آل عمران.96
[9]. حج: 29
[10]. وسائل الشیعه. حر عاملی. محمد بن الحسن. ج 11. ص 12 . ابواب وجوب
حج وشرائط.ج12
[11].حج از دیدگاه مذاهب اسلامی. ترجمه کتاب الفقه المقارن. جناتی، محمد
ابراهیم. مترجم،محمد نژاد، حسنعلی.ص 20 و 21
[12].وسائل الشیعه، حر عاملی، محمد بن الحسن.ج11،ص 226. ابواب اقسام
الحج، باب 2،ح19 . و کافی، الکلینی،محمد بن یعقوب، ج 8 . ص31الی 32 باب 4/بابٌ فی
حج آدم(علیهالسلام) . و علل الشرایع، صدوق ابی جعفر ص103 الی 105 باب 142، علت
وجوب حج والطواف بالبیت وجمیع المناسک.
[13] .
راغب اصفهانی، المفردات، ج1، ص648.
1. الفقه علی المذاهب الاربعه. الجزیری، عبدالرحمن.ج1. ص652؛ فقه
السنه، سید سابق، ج1. ص 544؛ فقه تطبیقی مذاهب پنج گانه، مغنیه، محمد جواد ترجمه،
پور جوادی، کاظم.ص174 . 175؛ موسوعه الفقه الاسلامی. الفقهیه، جمال عبد الناصر،
ج17.ص 23 و حج از دیدگاه مذاهب اسلامی ترجمه کتاب«فقه المقارن» جناتی، محمد
ابراهیم. مترجم محمدی نژاد، حسینعلی. ص139 .
[15]. الخلاف، شیخ طوسی، ج 1. ص413؛ فقه تطبیقی مذاهب پنج گانه ، مغنیه،
محمد جواد. ترجمه، پور جوادی، کاظم.ص176؛ جواهر الکلام، نجفی، محمد حسن،ج 18. ص50 و
در آمدی بر فقه مقارن، جعفر پیشه فرد، مصطفی، ص371.
[17] . فقه السنه، سید سابق، ج 1، ص 545 الی
547.
[18] . همان.
[21] .
کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، ج8 باب 27 حج النبی ج4 و تهذیب، شیخ طوسی، محمد بن الحسن، ج5 ، ص
416 و 234.
[23]. تهذیب، شیخ طوسی، محمد بن الحسن. ج5 .ص 40باب فی ضرورت الحج .ج52