مفهوم و مصداق آیه مودت

رضوانه صدیق علوی

چكيده:

مقدمه

آیه مودت

شأن نزول آیه مودّت

توضيح واژگان

1. مودّت

2. قربی

الف) روایات شیعه درباره آیه مودّت

ب) روایات اهل سنت در تفسیر آیه مودّت

پاسخ به شبهات

1. مکی بودن آیه مودت

2. تقاضای اجر خلاف سنت پيامبران

3. طلب اجر سبب تهمت به پیامبر اکرم (ص)

منابع

 

چكيده:

خداوند متعال در آيات بسياري از قرآن كريم به تعريف و تمجيد از اهل بيت عليهم السلام پرداخته و مقام آنها را براي مسلمانان آشكار ساخته است. آنچه كه در اين نوشتار مي‌آيد، آشنايي با مدلول و نيز مصاديق مورد نظر در آيه «مودت» است. بر اساس يافته‌هاي اين پژوهش، بنابر روايات متعددي كه از طريق شيعه و سني وارد شده است، مصاديق مورد نظر اين آيه همان ائمه اطهار عليهم السلام هستند و مودت و محبت به آن بزرگواران يك وظيفه همگاني بر تمام مسلمانان است.

مقدمه

قرآن كريم منشور و قانون اساسي مسلمانان جهان است كه مشحون از معارف بلند اعتقادي، اخلاقي و فقهي است خداوند متعال در آيات نوراني قرآن كريم افزون بر هدايت‌ كردن مستقيم بندگان، آنها را به حجت‌هاي خود در روي زمين و بندگان برگزيده خود نيز ارجاع داده است.

از سوي ديگر از مسلمات قرآني‌اي ميان مسلمانان اين است كه پيامبران هرگز در مقابل سختي‌هايي كه در امر رسالت دين ديدند، از مردم اجر و مزدي نخواستند.

با وجود اين، خداوند متعال در آيه بيست و سوم سوره شوري به پيامبر اكرم(ص) فرمان مي‌دهد تا اين پيام را به مسلمانان ابلاغ كند كه هيچ مزدي از آنها نمي‌خواهد مگر مودت نسبت به نزديكان پيامبر.

اينكه آيا چنين درخواست چنين مزدي با ديگر آيات قرآني منافات دارد يا نه، و اينكه اساسا معناي واقعي آيه چست و ...، از جمله مباحثي است كه در اين نوشتار به دنبال آن هستيم.

آیه مودت

«قُل لَّا أَسَْلُكمُ‏ْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فىِ الْقُرْبى‏...»[1]

«بگو: بر این [رساندن پیام] از شما مزدی درخواست نمی‌کنم، جز دوستی با خویشانم.»

شأن نزول آیه مودّت

مفسران فریقین برای آیه مودّت شأن نزول‌های متعدد بیان کرده‌اند. روشن است که در دسترس بودن شأن نزول آیات، نقش بسزایی در فهم آیه و تعیین مصداقهای آن دارد.

تمام مفسران مکتب اهل بیت و بسیاری از مفسران اهل سنت از طریق سعید بن حبیر از ابن عباس نقل کرده‌اند که پس از هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه و بنیان پایه‌های استوار اسلام و جامعه نو بنیاد اسلامی، انصار گردد آمدند و درباره اداره نظام اسلامی گفت و گو کردند. آنان تصمیم گرفتند نزد رسول اکرم (ص) بروند و بگویند: اگر برای پیشرفت اسلام و اداره جامعه نو بنیاد خویش نیاز اقتصادی و مالی داشته باشید، همه ثروت و امکانات ناچیز ما در اختیار شماست. هرگونه مصلحت بدانید و در آن تصرف کنید كه سبب افتخار ما است.

آنان با این اندیشه به محضر حضرت شرفیاب شدند و سخن خود را  بر زبان آوردند. درست در آن هنگام بود که فرشته وحی خود فرود آمد و این آیه شریفه را آورد:

 «... قُل لاّ أسئلُکُم علیه أجراً الاَّ مودّة فی القربی...»

«من از شما در برابر تبلیغ رسالت جز مودت قربی اجری نمی طلبم»

 پیامبر اکرم (ص) آیه را بر مردم تلاوت کرد و فرمود: «شما پس از این، نزدیکان و خاندانم را دوست بدارید.»

آنگاه یاران از حضور پیامبر (ص) در حالی رفتند که فرمانبردار خدا و رسول او بودند، ولی گروهی از منافقان گفتند: این آیه، وحی نیست، پیامبر خود همان جا نشست و ساخت و تلاوت کرد، هدفش آن است که پس از خود، ما را زیر سلطه خاندان و نزدیکانش درآورد. پس از این دروغ‌پردازی منافقان بود که این آیه آمد:

«أَمْ يَقُولُونَ افْترََى‏ عَلىَ اللَّهِ كَذِبًا ...» [2]

«آیا مشرکان می‌گویند پیامبر (ص) بر خدا دروغی بسته است؟»

پیامبر اکرم (ص) بی درنگ به سراغ آنان فرستاد و آیه را بر آنان تلاوت کرد. انصار به گریه افتادند و این رویداد بر آنان بسیار گران آمد. چرا که برخی منافقان چنین اهانتی روا داشته بودند. درست در اینجا بود که آیه سوم فرود آمد:

«وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِه‏...»[3]

«خدا آن است که توبه بنده خویش را قبول می‌کند.»

 حضرت دوباره به سراغ آنان فرستاد و به ایشان نوید داد که خدا توبه گناهکاران را می‌پذیرد و دعای ایمان آورندگان را به هدف اجابت می‌رساند.[4]

توضيح واژگان

واژگان كليدي اين آيه كه نقش مهمي در تعيين دلالت آن دارند عبارتند از:

1. مودّت

لغت‌نويسان بر اين نكته تصريح كرده‌اند كه مودت از ماده «وُدّ» به معناي محبت داشتن نسبت به چیزی[5] است.

در اين ميان، راغب اصفهاني افزون بر معناي پيش‌گفته، «آرزو داشتن» را نيز يكي از معاني «ود» دانسته است. وي بر اين باور است كه این واژه در هر دو معنا به کار می‌رود، زیرا تمنّی آرزو داشتن و دریافت کردن چیزی است یا در برگیرنده معنای دوستی است و خواستن و تمایل شدید به دست

آوردن چیزی است که دوستش دارند.[6]

پس «ودّ» یعنی دوست داشتن چیزی و آرزوی بقای آن، و در هر یک از اینها استعمال می‌شود، زیرا آرزو، خود معنای دوست داشتن را بردارد و آرزو، همان میل به دست آوردن چیزی است که آن را دوست می‌دارد.

2. قربی

قربی در اصل مصدر و از ريشه «قرب» است و بنابر تصريح برخي لغت‌نويسان، قرب نقیض «بُعد» می‌باشد، از اين رو قرب به معنای نزدیکی و بعد به معنای دوری است. «قرب الشیء» یعنی نزدیکی به آن و «القرابة» و «القربی» نزدیکی در نسب و خویشاوندی رحمی است.[7]

راغب اصفهانی نيز با پذيرش اين معنا تأكيد مي‌كند كه قرب در قرب مکانی، زمانی، نسبی، مقام و منزلت و قرب روحانی به کار می‌رود.[8]

مصداق «قربی»

مهم ترین پرسش در آیه مودت این است که مصداق «القربی» چه کسانی هستند؟ مهمترین اختلافی که بین مفسران اهل سنت و شیعه وجود دارد، پاسخ همین پرسش است که شیعه با ادله متعدد معتقد است که مراد از «القربی» اهل بیت علیهم السلام که مصداق‌های بارز آن حضرت علی(ع)، فاطمه (س)، حسن(ع) و حسین(ع) و نُه امام پس از امام حسین(ع) هستند که از فرزندان ایشان می‌باشند.

ولی اهل سنت تأویلات متعددی به میان آورده‌اند که هیچ کدام دلیل قانع‌کننده‌ای ندارد. مفسران مکتب اهل بیت، از شیخ طوسی[9] و  امین الاسلام طبرسی[10] و ... همه اتفاق نظر دارند که مصداق آیه مودن اهل بیت هستند.

علامه حلی در كتاب شريف «نهج الحق» عنوان «آیة المودة» را در مورد این آیه به کار برده و آن را چهارمین آیه دال بر امامت حضرت علی (ع) قرار داده و در ذیل آن از ابن عباس نقل کرده‌اند که  فرمود: وقتی آیه مودت نازل شد، گفتند: ای رسول خدا، خویشانی که مودتشان بر ما واجب است چه کسانی هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و حسن و حسین علیهماالسلام وجوب مودت مستلزم ووی اطاعت است.[11]

الف) روایات شیعه درباره آیه مودّت

دانشمندان شیعه به بسیاری از روایات اهل بیت استدلال کرده‌اند و روایات زیادی را نیز از منابع تفسیری و حدیثی اهل سنت گرد آورده‌اند.[12] که همه آنها آیه مودت را در شأن اهل بیت دانسته‌اند و با توجه به منابع مکتب اهل بیت روایات را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد.

1- اهل بیت، مصداق آیه مودت

از امام سجاد عليه السلام راجع به آيه مودت سوال شد، حضرت در اين باره فرمود:

«هی قرابتنا اهل البیت من محمد (ص)» [13]

2- اصحاب کساء، مصداق آیه مودّت

امام صادق عليه السلام در اين باره فرمود:

«اين آيه در شأن ما اهل بيت اصحاب كساء نازل شد.» [14]

3- ائمه هدی، مصداق آیه مودت

در ديگر روايات تمام ائمه اطهار عليهم السلام به عنوان مصاديق اين آيه به شمار آمده‌اند، چنانكه امام باقر عليه السلام به اين مطلب تصريح كرده‌اند.[15]

گفتني است كه اين روايات با يكديگر سازگار بوده و هيچ تنافي‌اي با هم ندارند، چرا كه در روايات دسته نخست، اهل بيت پيامبر ـ با همين عنوان كلي ـ به عنوان مصاديق قربي ياد‌ شده‌اند. در دسته دوم و سوم نيز با روشن كردن مصاديق آن عنوان كلي ـ يعني ائمه اطهار عليهم السلام به اضافه حضرت زهرا سلام الله عليها ـ مقصود و مصاديق واقعي آن تبيين مي‌شوند.

ب) روایات اهل سنت در تفسیر آیه مودّت

روایات فراوانی از طریق انديشمندان سنی در فضای این آیه کریمه و بیان مقصود از «القربی» در بسیاری از کتاب‌های حدیث و تفسیر وجود دارد که توجه به آن روایات هرگونه شبهه و تردیدی را نسبت به مفاد آیه کریمه برطرف می‌کند. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی (ره) در تعلیقه بر کتاب احقاق الحق از 46 نفر از بزرگان اهل سنت که روایات مربوط به این آیه کریمه با اسنادهای مختلف در کتاب‌های خود نام برده است.

عالم بزرگ اهل تسنن، ابوالقاسم حاکم حسکانی، در کتاب شواهد التنزیل 22 روایت را در ذیل این آیه کریمه گرد آورده است که 16 حدیث آن مناسب با معنای اوّل است که ذکر شده، زیرا «القربی» را به خویشاوندان نبی اکرم (ص) معنا و بر آن‌ها تطبیق داده است و در 7 حدیث به نام علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام تصریح شده[16] که همه آن‌ها با مضامین گوناگون دلالت می‌کند.

در اين جا چند نمونه از روایات در منابع اهل سنت و شیعه، که نشان می‌دهد منظور از «قربی» اهل بیت و نزدیکان وخاصان پیامبرند، را نقل مي‌كنيم.

1.     روایت ابن عباس: احمد بن حنبل با سند متصل از ابن عباس چنین روایت می‌کند:

«هنگامی که آیه «قل لاّ اسئلکم...» نازل شد اصحاب عرض کردند ای رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است کیانند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزندانشان. این سخن را سه بار تکرار فرمود.»[17]

از این روایت به خوبی روشن مي‌شود که برای مسلمانان آن زمان معلوم بوده مقصود از «القربی» در این آیه کریمه، خویشان نزدیک نبی اکرم (ص) است و سؤال آنان از تعیین افراد آن بوده است و از این که حضرت در پاسخ سؤال آنان در مقام بیان افرادی از خویشاواندان خود، که در این آیه منظورند، فقط همان چهار نفر مراد بوده‌اند و به اصطلاح،  روایت، به اطلاق مقامی دلالت می‌کند که جز آن چهار نفر هیچ یک از خویشاوندان حضرت كه در آن زمان زندگي مي‌كرده‌اند، مشمول این آیه کریمه نبوده‌اند، زیرا اگر غیر از آنان شخص دیگری از افراد موجود در آن زمان مراد می‌بود، پیامبر (ص) نام او را نیز ذکر می‌كرد.

2. «سیوطی» در كتاب معروف «درالمنثور» در ذیل آیه از ابن عباس نقل کرده که پيامبر اكرم(ص) در تفسیر آیه «قُل لاّ أسئلکم علیه أجراًً الاّ المودّة فی القربی» فرمود:

 «ان تحفظوني فی اهل بیتی و تودوهم بی»[18]

«منظور این است که حق مرا در اهل بیتم حفظ کنید، و آنها را به سبب من دوست بدارید.»

3. ابن جریر طبری در تفسیرش با سند خود از سعید بن حبیر و با سند دیگری از عمر بن شعیب نقل می‌کند که منظور از این آیه نزدیکان رسول خدا می‌باشد.[19]

4. حاکم حسکانی که از مفسران و محدثان معروف اهل سنت در كتاب«شواهد التنزیل» از ابی امامه باهلی چنین نقل می‌کند: پیامبر اسلام (ص) فرمود:

«خداوند انبیاء را از درختان مختلفی آفرید، ولی من و علی (ع) را از درخت واحدی، من اصل آن و علی شاخه آن، فاطمه موجب باروری آن است، و حسن و حسین علیهم السلام میوه‌های آن، و شیعیان ما برگ‌های آن هستند اگر کسی خدا را در میان صفا و مروه هزار سال و سپس هزار سال و از آن پس هزار، عبادت کند ... امّا محبت ما را نداشته باشد. خداوند او را با صورت در آتش می‌افکند، سپس این آیه را تلاوت فرمود: «قل لا اسئلکم اجراً...» [20]

مفهوم آيه

پس از توضيح واژگان كليدي اين آيه و تعيين مصاديق حقيقي اين آيه نوبت به تعيين مراد و مدلول اين آيه مي‌رسيم.

با وجود اينكه در تعيين مصاديق مورد نظر اين آيه از رواياتي كه از طريق اهل سنت رسيده است، نيز استفاده كرديم، اما مفسران اهل سنت در تعيين مراد اين آيه با مفسران شيعه هم‌عقيده نيستند. ابتدا ديدگاه مفسران اهل سنت را بيان كرده و آنگاه به ارائه ديدگاه حق مي‌پردازيم.

ديدگاه مفسران اهل سنت

دست‌كم دو نظريه را مي‌توان در ميان مفسران اهل سنت ملاحظه كرد:

الف. ديدگاه اول

پيامبر خدا(ص) از طريق نسبى با قبايل قريش ارتباط داشت و از طريق سببى (ازدواج) با بسيارى از قبايل ديگر، و از طريق مادر با جمعى از مردم مدينه از قبيله بنى النجار، و از طرف مادر رضاعى به قبيله بنى سعد.

حال منظور از اين آيه اين است كه اگر حق نبوت مرا به نبوت قبول نداريد، لااقل حق خويشاوندى مرا نسبت به خود محفوظ داريد، و بخاطر اينكه با اكثر قبايل شما رابطه خويشاوندى دارم مرا آزار ندهيد.[21]

در بررسي اين ديدگاه بايد گفت كه سياق آيه تاب چنين معنايي را ندارد، چرا كه درخواست اجر رسالت از كسانى است كه رسالت او را پذيرا شده‏اند، و هر گاه كسانى رسالت را پذيرا شوند ديگر نيازى به اين بحث‌ها نيست، آنها پيامبر (ص) را به عنوان فرستاده الهى احترام مى‏گذارند، احتياجى ندارد كه به خاطر قرابت و خويشاونديش او را محترم بشمرند، چرا كه احترام ناشى از قبول رسالت ما فوق همه اينها است، در واقع اين تفسير را بايد از اشتباهات بزرگى شمرد كه دامان بعضى از مفسران را گرفته و مفهوم آيه را به كلى مسخ كرده است[22]

ديدگاه دوم

منظور اين است كه اجر و پاداش رسالت دوست داشتن امورى است كه شما را به «قرب الهى» دعوت مى‏كند. به ديگر بيان مقصود اين است كه با انجام امور شايسته به من محبت ورزيده تا به خدا نزديك شويد.[23]

اين تفسير نيز با ظاهر آيه سازگار نيست، زيرا در اين صورت معنى آيه چنين مى‏شود كه از شما مى‏خواهم كه اطاعت الهى را دوست بداريد، و مودت آن را به دل بسپاريد، در حالى كه بايد گفته شود من از شما اطاعت الهى را مى‏خواهم نه مودت اطاعت الهى.[24]

ديدگاه شيعه

با توجه به آنچه كه از تبيين واژگان آيه به دست آمد، روشن مي‌شود كه خداوند متعال در اين آيه مودت «قربي» را به عنوان مزد رسالت پيامبر اكرم(ص) قرار داده است. با توجه به سياق آيه و تأمل در روايات همچنين مي‌توان به اين نكته رسيد كه مودت «قربي» به عنوان يك وظيفه واجب براي يكايك مسلمانان است، چنانكه امام باقر عليه السلام در اين باره فرمودند:

«هي والله فريضة من الله على العباد لمحمد صلى الله عليه وآله في أهل بيته»[25]

«به خدا سوگند مودت به محمد (ص) و اهل بيتش از جانب خدا بر بندگان واجب است.»

همچنين دقت در آيه روشن مي‌سازد كه محبت آنها وسيله‏اى براى قبول امامت و رهبرى ائمه معصومين عليهم السلام از دودمان آن حضرت، و پشتوانه‏اى بر اداى رسالت است.

توضيح آنكه در بسيارى از آيات قرآن مجيد مى‏خوانيم: پيامبران مى‏گفتند پاداشى از شما در برابر دعوت رسالت نمى‏خواهيم، و پاداش ما تنها بر پروردگار عالميان است

«ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى‏ رَبِّ الْعالَمِينَ»[26]

در مورد شخص پيامبر اسلام نيز تعبيرات مختلفى ديده مى‏شود: در يك جا مى‏گويد

«قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّه»[27]

 «بگو پاداشى را كه از شما خواستم تنها به سود شما است اجر و پاداش من فقط بر خداوند است.»

و در جاى ديگر مى‏خوانيم:

«قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلا»[28]

«بگو من در برابر ابلاغ رسالت هيچگونه پاداشى از شما مطالبه نمى‏كنم، مگر كسانى كه بخواهند راهى به سوى پروردگارشان برگزينند.»

و بالآخره در مورد ديگرى مى‏گويد:

«قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِين»[29]

«من از شما پاداشى نمى‏طلبم و چيزى بر شما تحميل نمى‏كنم.»

هر گاه اين آيات سه‏گانه را با آيه مورد بحث در كنار هم بگذاريم نتيجه‏گيرى كردن از آن آسان است: در يك جا به كلى نفى اجر و مزد مى‏كند.

در جاى ديگر مى‏گويد: من تنها پاداش از كسى مى‏خواهم كه راهى به سوى خدا مى‏جويد.

و در مورد سوم مى‏گويد پاداشى را كه از شما خواسته‏ام براى خود شما است.

و سرانجام در آيه مورد بحث مى‏فرمايد مودت به قربى پاداش رسالت من است، يعنى من پاداشى از شما خواسته‏ام كه نفعش عائد من نمي‌شود، بلكه صد در صد به سود خود شما است، و چيزى است كه راه شما را به سوى خدا هموار مى‏سازد. روشن است كه هموار بودن راه رسيدن به خدا با ادامه خط مكتب پيامبر (ص) به وسيله رهبران الهى و جانشينان معصومش كه همگى از خاندان او بوده‏اند، ممكن است و پايه اين ارتباط مودت به آنها است.[30]

پاسخ به شبهات

تا بدين‌جا ثابت شد كه بر اساس آيه مورد بحث، مودت اهل بيت پيامبر كه همان ائمه اطهار عليهم السلام هستند، بر تمام مسلمانان لازم است. حال نوبت به پاسخ‌گويي به شبهاتي رسيده است كه برخي بر دلالت اين آيه وارد كرده‌اند.

1. مکی بودن آیه مودت

برخی از مفسران و دانشمندان اهل سنت دلیل عدم نزول آیه در شأن عترت را مکی بودن سوره «شوري» دانسته و گفته‌اند: آیه مودت در مکه نازل است و در آن زمان علی(ع) و فاطمه(س) عقد ازدواج نکرده بودند. بنابراین حسن (ع) و حسین (ع) به دنیا نیامده بودند تا آیه مودّت در شأن آنان نازل شده باشد.[31]

پاسخ

سوره شوری از سوره‌های مکی است، امّا آیه مودّت و سه آيه پس از آن مدنی هستند.[32]  این را تعداد زیادی از مفسران اهل سنت بیان کرده‌اند.[33] ضمن آنكه از ابن عباس و قتاده نيز چنین نقل کرده‌اند:

«اين سوره مكي است مگر چهار آيه آن كه در مدينه نازل شده است كه اولين آنها آيه «...قل لا أسئلکم علیه اجراً الاّ المودة فی القربی...» است.[34]

2. تقاضای اجر خلاف سنت پيامبران

طلب اجر پیامبر اکرم(ص) خلاف سنت پيامبران الهی است، زیرا همه پيامبران (مانند نوح، هود، صالح و...) یک صدا گفته‌اند:

«وَ مَا أَسَْلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر  إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلى‏ رَب الْعَالَمِين‏»[35]

«من در برابر اين دعوت، اجر و پاداشى از شما نمى‏طلبم اجر من تنها بر پروردگار عالميان است!»

پیامبر ما، از همه پیامبران برتر است. پس به طریق اولی اجر نخواسته است.

پاسخ

هیچ یک از پيامبران الاهی از مردم در مقابل رسالت اجری نخواسته‌اند. خود پیامبر اکرم (ص) نیز بارها پیشنهاد مالی کافران در ابتدای بعثت و پیشنهاد انصار را پس از هجرت رد کرده است. از اینجا روشن می‌شود اجری که پیامبر اکرم (ص) از مردم خواسته، غیر از اجری است که پيامبران حتی خود پیامبر خدا (ص) بارها آن را رد کرده‌اند و آن اجر مادی و دنیوی است، ولی اجری که پیامبر اکرم (ص) در عوض رسالت خواسته، اجر معنوی است كه نفعش به خود مردم برمی‌گردد، چنانچه آیه قرآنی به این مطلب اشاره کرده است:

«قل مَا سَألتُکُم مِن أجرٍ فَهُوَ لَکُم أن أَجریَ الاّ عَلَی الله...»[36]

«بگو: «هر اجر و پاداشى از شما خواسته‏ام براى خود شماست اجر من تنها بر خداوند است‏»

3. طلب اجر سبب تهمت به پیامبر اکرم (ص)

تقاضای اجر، پیامبر اکرم (ص) را در معرض تهمت قرار می‌دهد، زیرا درخواست اجر براي ادای يك وظيفه، برای افراد معمولی شايسته نیست، چه رسد به پیامبر اسلام.

پاسخ

در پاسخ به اين اشكال مي‌توان گفت كه

اولا اجر به دو نوع حقیقی و مجازی است، اجر حقیقی، همان اجر عرفی و مادی است که در مقابل کاری داده می‌شود، ولی اجری که در آیه مودت آمده است، از قبیل نوع دوم می‌باشد، پس ‌اشکال وارد نیست.

به ديگر بيان، مقصود از اجر رسالت، ارجاع مردم به اهل بیت در اخذ معارف دینی و هدایت است و نفع آن به هیچ صورت به پیامبر اکرم (ص) یا اهل بیت (ع) برنمی‌گردد. بلکه خود مردم سود می‌بردند، از این رو دیگر پیامبر در معرض تهمت قرار نمی‌گیرد، اشکال در صورتی وارد است که اجر به معنای مال دنیا فرض شود، ولی اینجا امر مادی در کار نیست.

افزون بر آن، خطاب آیه به مؤمنان است، كه پیامبر اکرم (ص) را معصوم از خطا می‌دانند، از اين رو تهمت زدن به ايشان معنا ندارد.

ثانيا به فرض که در اینجا پیامبر اکرم(ص) در معرض تهمت قرار گیرد، در دیگر احکام (خمس، انفال، اطاعت و...) که به طور مطلق يا بخشي از آن به پیامبر اکرم (ص) اختصاص دارد، چه می‌کنید؟ افزون بر آن، برای روایات متعددی که در کتب فریقین آمده و آیه را به اهل بیت تفسیر کرده، چه توجیهی دارید؟[37]

 

منابع

1-     قرآن کریم.

2-     آلوسي، سيدمحمود، روح المعاني، بيروت، دارالكتب العلمية، 1415.

3-     راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، مترجم: دکتر خسروی.

4-     ابن منظور، لسان العرب، جامع التفاسير.

5-     سلمي، محمد بن حسين، حقائق التفسير، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1369..

6-     طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.

7-     طريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، جامع التفاسير.

8-     شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالاحیاء التراث العربي، بی‌تا.

9-     طباطبائی، محمد حسین، المیزان، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417.

10- علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، قم، موسسه دارالهجرة.

11-        ميبدی، ابوالفضل رشید الدین، کشف الاسرار، تهران، انتشارات امير كبير، 1371.

12-        فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، جامع التفاسير.

13-        زمخشری، محمود، الکشاف، دارالکتب العربی، بیروت.

14-        علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.

15-    فرات الکوفی، ابی القاسم فرت بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق: محمد کاظم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1410ق.

16-    حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، تحقیق: شیخ محمدباقر محمودی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1411ق.

17-        کلینی، محمد یعقوب، اصول کافی، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1365ق.

18-        برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا.

19-        قرطبي، محمد بن احمد، الجامع لاحكام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1364.

20-        مراغي، احمد بن مصطفي، بيروت، دارالاحیاء التراث العربي.

21-        قرطبی، صمد بن احمد انصاری، احقاق الحق،

22-        سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور،، بیروت، دارالفكر ، 1414ق.

23-        طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل القرآن، بيروت، دارالمعرفة، 1412.

24-        مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374.

25-        عابدی، خدا حسین، تفسیر تطبیقی آیه مودت، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1384.

26-        فخر الدین رازی، محمد، مفاتیح الغیب، دارالفکر، بیروت، 1405ق.

 



[1]. شوری/23.

[2]. شوری/24.

[3]. شوری/25.

[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج9، ص29.

[5] . فراهيدي،‌ خليل،‌ العين، ذيل ماده «ود»، ابن منظور، لسان العرب،‌ ذيل ماده «ود»، طريحي، مجمع البحرين، ذيل ماده «ود»،

[6]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، مترجم: دکتر خسروی، ذيل ماده«ود»

[7]. ابن منظور، لسان العرب، ذيل ماده«قرب».

[8]. راغب اصفهانی، همان، ذيل ماده«قرب».

[9]. طوسی، محمد بن حسن، التیان فی تفسیر القرآن، ج9، ص158.

[10]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج9، ص48.

[11]. علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص175.

[12]. علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تقریباً 32 روایت آمده است.

[13]. فرات الکوفی، ابی القاسم فرات بن ابراهیم، ص392.

[14]. حاکم حسکانی، عبدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج2، ص213.

[15]. «عن ابی جعفر (ع) فی قوله تعالی: «قُل لا أسئلکم علیه اجراً الاّ المودَّةَ فی القربی» قال: «هم الائمة» کلینی، محمد یعقوب، اصول کافی، ج1، ص413.

[16]. حاکم حسکانی، عبدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج2، ص189-196.

[17]. قرطبی، محمد بن احمد انصاری، احقاق الحق، ج3، ص2.

[18]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج6، ص7.

[19]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل القرآن، ج25، ص16و17.

[20]. حسكاني، حاكم، شواهدالتنزيل، ج2، ص203.

[21] . در اين باره ر.ك. طبري، ابن جرير، جامع البيان، ج16، ص22، فخر رازي، مفاتيح الغيب، ج27، ص593 و 594 و آلوسي، سيدمحمود، روح المعاني، ج13، ص30 و 31.

[22] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، 20، ص408.

[23] . سلمي، محمد بن حسين، حقائق التفسير، ج1، ص53.

[24] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، 20، ص407.

[25]. برقی، احمد بن محمد خالد، المحاسن،ج1، ص144.

[26] . شعراء/ 109- 127- 145- 164- 180

[27] . سبا/47.

[28] . فرقان/57.

[29] . ص/86.

[30] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج20، ص409 و 410.

[31]. عابدی، خدا حسین، تفسیر تطبیقی آیه مودت، ص167.

[32]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج20، ص423-424.

[33] . در اين باره ر.ك. زمخشري، محمود، الكشاف، ج4، ص208، قرطبي، محمد بن احمد، الجامع لاحكام القرآن، ج16، ص1،‌ مراغي، احمد بن مصطفي، تفسير المراغي، ج25، ص13، و ... .

[34] . ميبدي، احمد، كشف الاسرار، ج9، ص4.

[35]. شعراء، 109.

[36] . سبأ/47.

[37]. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج18، ص67-68.