نگاهی به ادلّه‌ی عدم تحریف قرآن از دیدگاه تشیّع

سیده رابیل


چکیده:

طرح مسئله

مفهوم تحریف

اقسام تحریف

الف) تحریف معنوی:

ب) تحریف لفظی:

منشأ قول به تحریف

دلائل عدم تحریف قرآن

1- دلائل عقلی

استدلال از طریق حکمت الهی

استدلال از طریق جاویدانگی اعجاز قرآن

استدلال از طریق ضرورت تواتر آیات قرآنی

2- شواهد تاریخی

3- گواهی علمای اسلامی مبنی بر عدم تحریف قرآن

دلائل قائلین به تحریف و پاسخ آنها

الف) تحریف تورات و انجیل

ب) قرآن علی(ع) وعدم دسترسی به آن

ج) وجود روایات دالّ بر تحریف

د) عدم استناد جمع قرآن به معصوم

نتیجه‌ی بحث

 

چکیده:

 تحریف در لغت به معنای برگرداندن شکل و حالت شیئ است. و در اصطلاح به معنای دگرگون ساختن معنای مورد نظر گوینده است که از طریق تغییر دادن کلام گوینده و یا تفسیر غلط معنای مراد وی محقّق می­شود. بر این اساس تحریف ممکن است به شکل معنوی به و یا لفظی صورت گیرد. آنچه مخل به حجیّت قرآن است، همان تحریف لفظی است که به سه صورت محقّق می­شود:1- تحریف به تبدیل و جایگزینی کلمات به واژه­های مرادف و یا غیر مرادف به گونه­ایکه در معنا رخنه­ای ایجاد شود؛2- تحریف به زیاده که با افزودن کلامی به کلام گوینده محقّق می­شود و3- تحریف به نقیصه که با کم کردن بخشی از کلام گوینده صورت می­پذیرد. به اتّفاق جمیع مسلمانان هیچ یک از اقسام تحریف لفظی در قرآن راه نیافته است. مدّعیان تحریف به ادّله­ای از قبیل: وجود برخی روایات دالّ بر تحریف، وجود قرآن مستند به حضرت علی­ و عدم دسترسی به آن، وقوع تحریف در تورات و انجیل و نیز عدم استناد قرآن موجود به معصوم استناد کرده­اند که هیچ یک از آنها قادر نیستند در مقابل دلایل عقلی، دلائل روائی، شواهد تاریخی و گواهی علمای اسلام مبنی بر عدم تحریف ایستادگی کرده و تحریف قرآن را ثابت کنند.

 

طرح مسئله

قرآن، کتاب مقدّس مسلمانان، تنها کتاب آسمانی است که دست بشر در آن راه نبرده است و کلام الهی را بدون هیچ گونه تغییر و کم و کاستی در خود جمع کرده و در اختیار بشر قرار داده است. با این وجود ادّعای تحریف و نادرستی اصل قرآن، سابقه­ای دیرینه داشته و چه از سوی پیروان ادیان دیگرو دشمنان اسلام و چه از سوی برخی از دوستان ناآگاه مطرح شده و می­شود. امروزه در بین فرق اسلامی متأسّفانه مشاهده می­شود که یکدیگر را به اعتقاد به تحریف متّهم می­کند و در این میان تشیّع بیش از سایر فرق در معرض این اتّهام ناجوانمردانه واقع شده است.

تحقیق حاضر بر آن است که با بررسی معنای لغوی و اصطلاحی تحریف و منشأ قول به آن،  دلائلی را بر عدم وقوع تحریف در قرآن کریم ذکر کرده و آنگاه به نقد دلائل قائلین به تحریف بپردازد.

مفهوم تحریف

تحریف در لغت از ریشه‌ی «حرف» به معنای حاشیه و مرز یک چیز گرفت شده است و بر این اساس تحریف شیئ، به معنای برگرداندن شکل و حالت آن شیئ است.

حال اگر تحریف به کلام اضافه شود منظور آن است که کلام را در گوشه­ای از احتمال قرار دهیم که قابل حمل بر دو وجه باشد. از اینرو گفت شده است که معنای تحریف کلام، محتمل کردن کلام صریح است[1]

واژه‌ی تحریف در قرآن کریم نیز با نظر به همین معنای لغوی به کار رفته است و به معنای دگرگون ساختن معنای مورد نظر گوینده، می­باشد. که از طریق تغییر دادن کلام گوینده و یا تفسیر غلط معنای مراد وی محقّق می­شود.

مرحوم طبرسی در تفسیر آیه‌ی «ویحرّفون الکلم عن مواضعه» می­نویسد: یعنی کلام الهی را بر غیر آنچه نازل شده بود تفسیر می­کردند و صفات پیامبر اسلام را که در کتاب­هایشان ذکر شده بود را تغییر می­دادند؛ در نتیجه تحریف به دو شکل صورت می­گیرد: یکی سوء تأویل و دیگری تغییر و تبدیل»[2]

 

اقسام تحریف

با توجّه به معنای تحریف که در بالا گذشت می­توان تحریف  را بر دو نوع تقسیم کرد:

الف) تحریف معنوی:

عبارت است تفسیر یک کلام بدون استناد به مبانی و اصول فهم آن و یا تفسیر بر اساس رأی شخص و انگیزه درونی شخص مفسّر، بدون در نظر گرفتن مراد و مقصود حقیقی شخص متکلّم.

ب) تحریف لفظی:

 این نوع تحریف خود بر سه قسم است: 1- تحریف به تبدیل و جایگزینی کلمات به واژه­های مرادف و یا غیر مرادف به گونه­ایکه در معنا رخنه­ای ایجاد شود؛ 2- تحریف به زیاده که با افزودن کلامی به کلام گوینده محقّق می­شود و3- تحریف به نقیصه که با کم کردن بخشی از کلام گوینده صورت می­پذیرد.

در مورد این اقسام باید گفت که قسم اوّل تحریف اگرچه از سوی برخی از متکلّمان، اهل صوفیه و نیز عالمان درباری در موری معانی آیات الهی صورت گرفته است ولی این نوع تحریف؛ خللی بر حجیّت قرآن وارد نمی­سازد؛ آنچه حجیّت قرآن کریم را خدشه دار کرده و به آن ضربه می­زند، قسم دوّم تحریف یعنی تحریف لفظی است که جمیع فرق اسلامی منکر وقوع آنند و قرآن موجود را همان قرآنی می­دانند که بر پیامبر نازل شده است و هیچگونه تغییری در آن راه نیافته است.[3]

منشأ قول به تحریف

آنچه باعث شده است تا علی­رغم وجود شواهدی روشن بر عدم تحریف قرآن، عدّه­ای به این مسئله معتقد شده و از آن دم زنند، وجود برخی از روایاتی است که در کتب حدیثی اهل سنّت و شیعه آمده است. امّا این روایات یا از حیث سند دچار مشکلند و راویان غیر موثّقی در سلسله‌ی روات آنها وجود دارد و یا از حیث دلالت، نارسا و قابل تأویلند.

از جمله عواملی دیگر که می­توان آنرا منشأ قول به تحریف در بین مستشرقان و حتّی برخی از مسلمانان دانست، کیفیّت جمع­آوری قرآن در عهد عثمان است. تاریخ حکایت از برخی اعتراضات گردآوردگان مصاحف دیگر مبنی بر برتری داشتن مصحف آنها بر مصحف مورد انتخاب عثمان دارد. همین مسئله به دستاویزی برای عده­ای بدل گشت تا با طرح احتمال وجود برخی نقایص و زیاده­ها در قرآن موجود که همان قرآن جمع­آوری شده توسّط عثمان است، قائل به تحریف گردند. ما در بخش نقد دلائل تحریف قرآن، این عوامل را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

دلائل عدم تحریف قرآن

1- دلائل عقلی

استدلال از طریق حکمت الهی

قرآن کتابی است که برای هدایت و راهنمائی بشر نازل شده است و به تصریح آیات آن، خداوند انسان را از مراجعه به قرآن ناگریز می­داند. حال این معقول نیست که خداوند کتابی را در اختیار بشر قرار دهد، سپس آنرا رها کرده تا هرکسی به میل خود از آن کم کند یا بر آن بیافزاید. به عبارت دیگر، این خود نقض غرض الهی می­شود در صورت وقوع تحریف در کتابی که «هدی للناس» و «نذیرللعالمین» و برای همه‌ی عصرها و نسل­هاست، هدف از انزالش تأمین نگشته و اعتبار آن از بین رفته است.[4]

این بیان را می­توان در قالب استدالال زیر تقریر کرد:

الف) خداوند حکیم است و تمامی افعال وی هدفی را دنبال می­کند؛

ب) یکی از افعال الهی فرستادن پیامبران و انزال کتب آسمانی جهت هدایت بندگان است؛

ج) هدایت بندگان توسّط کتاب آسمانی تنها زمانی محقّق می­شود که هیچ باطلی در آن راه نیابد؛

د) اگر باطلی در کتاب آسمانی راه یابد و تحریفی صورت گیرد، هدف الهی مبنی بر هدایت بندگان نقض می­شود؛

ه) نقض غرض الهی به معنای حکیمانه نبودن فعل اوست؛

امّا از آنجا که خداوند حکیم است لذا هیچ گونه تحریفی در قرآن کریم صورت نمی­گیرد.

بر این اساس«اگر به سبب عدم مقتضی جاودانگی، زوال قرآن، شدنی باشد از هدایت انسان به مقاصد الهی ناتوان باشد و با به جهت وجود مانع از دوام و پایداری، دچار دسیسه و تحریف و تغییر گردد، قرآن ریسمان نا استواری است و چنین قرآنی نوری ندارد تا بر دیگر ادیان بدرخشد و بطلان آنها را آشکار سازد.»[5]

استدلال از طریق جاویدانگی اعجاز قرآن

پذیرش اعجاز قرآن و اینکه تا قیام قیامت کسی قادر نخواهد بود تا مثل قرآن را بیاورد، عقلاً مستلزم این مطلب است که از تحریف نیز مصون باشد؛ چراکه اگر تحریف واقع شود به این معناست که شخص یا گروهی از افراد انسانی توانسته­اند تا آیه یا آیاتی را همانند قرآن بیاورند و آنرا در کنار آیات الهی قرار دهند و اگر اینگونه باشد، تحدّی قرآن کریم با شکست مواجه شده و در نتیجه اعجاز قرآن، زیر سؤال می­رود. در نتیجه از آنجا که  قرآن معجزه­ای جاوید است لذا از هرگونه تحریف نیز در امان خواهد ماند.

این مطلب را می­توان از کلام نورانی حضرت امام رضا(ع) نیز برداشت کرد. حضرت می­فرمایند: «... قرآن برای زمانی خاص نیست؛ بلکه دلیل روشن و حجّتی بر همه‌ی انسان­هاست، کتابی است که از پیش رو و پشت سر، بطلان در آن راه نمی­یابد.»

استدلال از طریق ضرورت تواتر آیات قرآنی

یکی از دلائل مهم که شبهه‌ی تحریف را از بین می­برد این است که قرآن باید متواتر باشد. تنها زمانی کلمه یا لفظی می­تواند قرآن باشد که به تواتر ثابت شود؛ آنهم تواتری سراسری و در همه‌ی عصرها و نسلها و از زمان پیامبر تا کنون. با توجّه به این مسئله، احتمال تحریف در قرآن به کلی منتفی می­شود.[6]

 

2- شواهد تاریخی

تاریخ اسلام نشان می­دهد که تلاش­های منحرفان برای تحریف قرآن هیچگاه به نتیجه نرسیده است. از جمله شواهد بر این مسئله ماجرای معروف تاریخی درباره‌ی آیه‌ی کریمه‌ی «والذین یکنزون الذهب و الفضه» می­باشد. معاویه در شام تصمیم گرفت که «واو» پیش از کلمه‌ی «الذین» به تدریج در جلسات حفظ و قرائت، خوانده نشود و پس ازمدّتی به کلّی آنرا از جسات قرآن بردارند. این امر از آن جهت بود که این «واو» در معنای آیه‌ی نقش مهمّی دارد؛ چراکه با وجود واو، آیه در مقام مذمّت ذخیره کردن طلا و نقره خواهد شد امّا اگر واو ساقط شود، به این معنا خواهد بود که ذخیره کردن طلا و نقره فقط برای احبار و رهبان مذموم خواهد بود.

در پی این جریان، ابیّ بن کعب شمشیر را بر دوش گرفت و گفت: شمشیر را از دوشم پائین نمی­آورم تا اینکه «واو» در آیه‌ی معهود، در جای خود گذاشته شود و با این عمل، امویان مجبور شدند آیه را همانطور که نازل شده بود، بنویسند و قرائت و حفظ کنند.[7]

از جمله شواهد تاریخی دیگر در این زمینه عدم احتجاج به قرآن توسّط امیر المؤمنین علیه خلفای راشدین است. مدّعیان تحریف بر این باورند که بخشی از آیاتی که درقرآن حاضر موجود نیست، آیاتی مربوط به فضائل امیرالمؤمنین و نیز اثبات صریح ولایت ایشان است. امّا شواهد تاریخی به هیچ وجه این مسئله را تأیید نمی­کند، چراکه اوّلاً ااگر موضوع خلافت در قرآن تصریح شده بود، دیگر چه نیازی به واقعه‌ی غدیر بود و چرا پیامبر در بستر مرگ، قلم و دوات طلب کردند تا چیزی بنویسند تا مردم گمراه نشوند. ثانیاً ادّعای وقوع تحریف توسّط خلفای راشدین ادّعای باطلی است زیرا پیش از آنکه سخنی از استنساخ قرآن در میان باشد، امر خلافت فیصله داده شده بود و خلاف ابوبکر تثبیت شده بود و لذا دیگر نیازی به تحریف قرآن توسّط ایشان وجود نبود مضاف بر اینکه از صدر اسلام، مسلمانان به قرآن اهتمام خاصی داشتند و چطور ممکن است با وجود آنان، قرآن تحریف شود و اگر از خلفای ثلاثه کسی تحریف کند، کسی اعتراض نکند.[8]

افزون بر این شواهد، نسخه­های متعدّدی از قرآن­های خطّی بسیار نفیس در کتابخانه­های مهم و مشهور جهان وجود دارد که بخطّ حضرت امیرالمؤمنین وامام حسن و امام زین العابدین علیهم­السلام است و از لحاظ محتوای دقیقاً مطابق با همین قرآن­های چاپ فعلی است که دسترس همگان است و کمترین تفاوت و کاستی و زیادتی را نمی­توان در آن یافت و این خود دلیل محکم و برهانی قاطع بر آن است که کتاب آسمانی مسلمانان، از هرگونه تحریف و تغییر مصون مانده است.[9]

3- گواهی علمای اسلامی مبنی بر عدم تحریف قرآن

جمیع علمای اسلام بر این باورند که بر قرآن چیزی افروده نشده و لذا از این نظر تحریف نشده است و آنچه در او اختلاف است، تحریف به زیاده است، که مشهور میان دانشمندان نیز، عدم وقوع تحریف در این زمینه است.[10] بنابراین آنچه از ادّعای تحریف بیان می­شود و اتّهاماتی برخی فرق اسلامی علیه بعضی دیگر مطرح می­کنند، همگی مربوط به تحریف به زیاده است. بر این اساساً گروهی از اهل سنّت که امامیّه را قائل به وقوع تحریف در قرآن می­دانند، خود بر این مطلب اذعان می­کنند که به عقیده‌ی امامیه‌ی هیچ امر اضافه­ای بر قرآن افزوده نشده است. به طور مثال حسن اشعری، شیعان را به دو دسته‌ی ظاهربینان و ژرف اندیشان تقسیم کرده و می­گوید: «رافضی­ها درباره‌ی قرآن اختلاف نظر دارند. گروهی می­پندارند که قرآن دچار کاستی گشته ولی هرگز چیزی بدان افزوده نشده است و اصولاً چنین چیزی ممکن نیست و گروه دوم معتقند که قرآن بدون هیچ تبدیلی، پابرجا و استوار باقی مانده است.

این سخن اشعری، که یکی از بزرگترین اندیشمندان اسلامی در آغاز قرن چهارم هجری است و نسبت دادن ادّعای تحریف به ظاهر بینان امامیه، به روشنی گواهی می­دهد که محقّقان سرشناس و بزرگ شیعه‌ی امامیّه، تحریف قرآن را به هر دو صورت مردود و منتفی می­دانند.[11]

در واقع امر نیز چنین است. هر دو گروه محقّقان و محدّثان از شخصیّت­های برجسته‌ی شیعه، مسأله‌ی تحریف در قرآن را شدیداً منکرند و معتقدند که اساساً در قرآن نه چیزی افزوده شده و نه چیزی کم شده و نه کلمه­ای جایگزین کلمه‌ی دیگر گردیده است؛ بلکه همان قرآنی که بر پیامبر نازل گردیده، نسل به نسل از طریق تواتر به دست ما رسیده و هیچگونه تغییر در آن راه نیافته است.[12]

دلائل قائلین به تحریف و پاسخ آنها

الف) تحریف تورات و انجیل

طرفداران تحریف قرآن می­گویند که در روایات متواتر و متعدّدی که از طریق شیعه و سنّی چنین آمده است که آنچه در امّت­ها و ملل گذشته به وقع پیوسته است در امّت اسلام نیز مو به مو جریان خواهد داشت. حال با توجّه به اینکه تحریف کتاب مقدّس یکی از حوادثی است که در امّت یهود و در جامعه‌ی مسیحی رخ داده است لذا این مسئله در قرآن نیز باید راه یابد تا پیشگویی پیامبر(ص) صادق از کار در آید.

پاسخ:

ادّعای فوق به چهار دلیل مردود است.[13]

1- اخباریکه اساس این ادّعا را تشکیل می­دهند، اخبار واحدی هستند که به هیچ وجه موجب قطع و اطمینان نمی­شوند. مضاف بر اینکه این روایات در هیچیک از کتب چهارگانه‌ی معتبر شیعه نیامده است.

2- اگر کسی این دلیل را صحیح بداند، باید وقوع تحریف به زیاده در قرآن را نیز بپذیرد؛ چراکه در کتب مقدّس ادیان سابق نیز، تحریف به زیاده واقع شده است. درحالیکه ادّعای وقوع تحریف به زیاده به قدری نادرست و باطل است که کسی نمی­تواند به آن ملتزم شود.

3- حوادث زیاد و بی­شماری در امّت­های گذشته بوده است که دراین امّت به وقوع نپیوسته است؛ مانند گوساله­پرستی، سرگردانی چهل­ساله‌ی بنی­اسرائیل، غرق شدن فرعون و پیروانش، مسخ شدن عدّه‌ی زیادی از امّت­های گذشته به صورت میمون و خوک و مانند آنها. حال عدم تطابق در این مورد را می­توان بهترین شاهد بر این مطلب گرفت که بر فرض صحت آن روایات، معنای ظاهری آنها مدّ نظر نبوده است. وشاید منظور آن احادیث آن باشد که مشابه و همانند آن حوادثی که در ملل گذشته به وقوع پیوسته است، در ملّت اسلام نیز واقع خواهد شد. بنابراین، تحریف در میان ملّت اسلام نیز با حفظ الفاظ و ظواهر قرآن راه یافته است و همانگونه که بیان اقسام تحریف گذشت، وقوع تحریف معنوی در تفسیر قرآن امری محتمل شمرده شده است.

4- بر فرض که قبول کنیم که این روایات از حیث سند، صحیح و از حیث دلالت، تمام است باز نمی­توان به وسیله‌ی این روایات ثابت نمود که تحریف به قرآن راه یافته است؛ زیرا ممکن است این عمل در آینده به وقوع بپیوندد و لذا نمی­توان با این روایات استدلال کرد که تحریف تا عصر حاضر واقع شده است و قرآن موجود محرّف است. چه برسد به اینکه بخواهیم با این روایات به وقوع تحریف در صدر اسلام و در دوران خلفاء استدلال و استشهاد کنیم.

ب) قرآن علی(ع) وعدم دسترسی به آن

عدّه ای از قائلین به تحریف بر این باورند که بعد از وفات پیامبر(ص)، علی(ع) به جمع­آوری قرآن پرداخت و هنگامی که آنها را جمع کرد و بر گروهی از صحابه که اطراف مقام خلافت را گرفته بودند عرضه فرمود؛ آنها از استقبال نکردند و علی(ع) فرمود: دیگر آن را نخواهید دید. در این مورد روایات فراوانی وجود دارد که همه‌ی آنها وجود چنین قرآنی را تأیید می­کنند.

پاسخ

با دقت در همین روایات روشن می­شود که قرآن نزد علی(ع) با دیگر قرآن­های موجود هیچ تفاوتی نداشت؛ بلکه این تفاوت در سه چیز بود: نخست این که در این قرآن آیات و سوره­ها به ترتیب نزول تنظیم شده بود. دیگر اینکه شأن نزول هر آیه و سوره در کنار آن قید شده بود و سوّم اینکه تفسیرهایی که حضرت از پیامبر(ص) شنیده بود و نیز ناسخ و منسوخ در آن درج شده بود.[14]

روایاتی داریم که مؤید این ادّعای فوق است از جمله اینکه « هنگامیکه امیر مؤمنان(ع) بی­وفائی صحابه را مشاهده کرد خانه را ترک نگفت  به قرآن روی آورد و مشغول به جمع­آوری همه‌ی قرآن و نوشتن آن با دستخت خود شد و حتّی تأویل و ناسخ و منسوخ آنرا جمع کرد. در این هنگام به سراغ امام فرستادند که از خانه بیرون آی وبیعت کن و او در پاسخ پیغام فرستاد که من مشغولم. سوگند یاد کرده­ام که عبا بر دوش نگیرم مگر برای نماز تا همه‌ی قرآن را گردآوری کنم».[15]

ج) وجود روایات دالّ بر تحریف

محدّث نوری در کتاب فصل الخطاب برای اثبات وقوع تحریف به نقیصه درقرآن، به بیش از یک هزار روایت استناد کرده است. او به صورت مبسوط به بررسی این راوایات پرداخته و در هر مورد کوشیده است اثبات کند که روایات ناظر به وقوع تحریف در قرآن کریم است.

همچنین طرفداران تحریف می­گویند روایات متواتر و فراوانی از اهل بیت(ع) نقل گردیده است که همه‌ی آنها بر تحریف قرآن دلالت دارند و به ناچار باید آنها را پذیرفت.

پاسخ

در پاسخ باید گفت که سند غالب این روایات مخدوش است و در مواردی هم که صحت یا مقبولیّت سندی دارد، دلالت آنها بر اصل تحریف ناتمام است.

علامّه‌ی بلاغی در مقدّمه‌ی تفسیر آلاءالرحمن می­نویسد: «در جمله‌ی روایاتی که حاجی نوری در این باره آورده است. روایاتی وجود دارد که هرگز احتمال صدق آنها نمی­رود. برخی از نظر مفهوم اختلاف بسیار دارند و به تنافی و تعارض منتهی می­گردند. به علاوه سند بیشتر این رویات به کسانی برمی­گردد که علماء، آنها را به ضعف گفتار و فساد مذهب وصف کرده­اند ویا برخی از آنها به دروغگویی و دروغ­پردازی شهرت دارند که هرگز روایت از ایشان جایز نیست. گروهی حتّی در مورد ائمّه حالت توقّف داشته و با آنان دشمنی می­کردند. این اوصاف خود کافی است تا روایات این افراد قابل اعتماد نباشد.»[16]

«لازم است عنایت شود که مکتب تشیّع مانند تسنّن، هویّت خود را از اسلام دارد و آن نیز مرهون قرآن کریم است وبا احتمال تحریف قانون اساسی اسلام، مجالی برای تشیّع و تسنّن باقی نمی­ماند و نیز با احتمال تحریف قرآن، جایگاهی برای حدیث نیز باقی نمی­ماند. بنابراین متفکّر اخباری باید بداند که با کمترین احتمال تحریف قرآن، ریشه‌ی خبرگرائی و حدیث­ورزی خود را می­خشکاند و در حقیقت بر شاخ خبر می­نشیند و بن شجره‌ی طوبای آن را که قرآن است، قطع می­کند.»[17]

د) عدم استناد جمع قرآن به معصوم

مدّعیان تحریف می­گویند تنها کتابی مفید قطع است که یا جمع آن به معصوم متنهی گردد و یا خود کتاب با تمام الفاظ آن به طور متواتر نقل شده باشد. اگر معصوم گزارش دهد که کتابی از آغاز تا پایانش صحیح است و کم وزیادی در آن راه نیافته است، خبر واحد محفوف به قرائن شده و در نتیجه حجّت می­گردد.[18]

پاسخ

اگر بپذیریم که سوره­های قرآن بعد از پیامبر خدا تنظیم شده است، قطعاً نخستین کسی که بعد از رسول خدا(ص) قرآن را جمع­آوری کرده است، حضرت علی(ع) بوده و لذا از این طریق نظر این گروه مبنی بر منتهی شدن جمع قرآن به معصوم تأمین می­شود. کمااینکه ابن ابی الحدید معتزلی در دیباچه‌ی شرحش بر نهج البلاغه در مورد فضائل حضرت علی(ع) گفته است[19]: «امّا قرائت قرآن و اشتغال به آن و اهتمام علی در این باب مورد توجّه همگان قرار گرفته است و او نخستین کسی است که قرآن را جمع کرد»

نتیجه‌ی بحث

از آنچه گذشت روشن می­شود که به اعتقاد جمیع مسلمانان اعم از شیعه و سنّی، قرآن کریم از هر گونه تحریفی چه به زیارده و چه به نقیصه مصون مانده است و دست هیچ بشری برای تغییر در آن به آن راه نیافته است و دلائل عقلی، شواهد تاریخی و گواهی علمای اسلام همگی دال براین مسئله است.



 

پاورقی

[1] - اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ  قرآن فی غریب القرآن، ص 114

[2] - طبرسی، محمد بن حسن، مجمع البیان، ج3، ص 267

[3] - سعیدی روشن، محمد باقر، علوم قرآن، قم: انتشارات امام خمینی،  ص 199

[4] - جوان آراسته، حسین، علوم قرآن، بوستان کتاب سطح1، ص 218

[5] - جوادی آملی، عبدالله، قرآن حکیم از منظر امام رضا(ع)، ص 24

[6] - معرفت، محمد هادی، مصونیّت قرآن از تحریف، ترجمه‌ی شهرابی، ص 31

[7] - جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (قرآن در قرآن)، ج1،قم: نشر اسراء، ص6

[8] - طباره، عبدالفتاح، سیری در قرآن، نشر وهاج، ص 71-76

[9] - کریمی جهرمی، علی ، مبارزه با طاغوتیان با قرآن، ص 64

[10] - احمدی، مهدی، قرآن در قرآن، انتشارات اشراق، ص 80

[11] - معرفت، محمد هادی، مصونیّت قرآن از تحریف، ص 73

[12] - اسکندرلو، محمد جواد، علوم قرآنی، ص 282

[13] - خوئی، ابوالقاسم، بیان درعلوم و مسائل کلی قرآن، ج1، ص 381

[14] - مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج11، ص 27

[15] - مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج16، ص 11

[16] - همان، ص 259

[17] - جوادی آملی، عبدالله، نزاهت قرآن از تحریف، مرکز نشر اسراء، ص 141

[18] - همان، ص 154

[19] - نقل از: حسن زاده‌ی آملی، حسن، قرآن هرگز تحریف نشده، انتشارات قیام،ص 52

 

 

منابع و مراجع

1- قرآن کریم

2- مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار

3- طبرسی، محمد بن حسن، مجمع البیان، ترجمه‌ی احمد بهشتی، تهران: مشعل آزادی، 1352.

4- اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ  قرآن فی غریب القرآن

5- سعیدی روشن، محمد باقر، علوم قرآن، قم: انتشارات امام خمینی، 1377

6- جوان آراسته، حسین، علوم قرآن، بوستان کتاب سطح1

7- جوادی آملی، عبدالله، قرآن حکیم از منظر امام رضا(ع)، مترجم: زینب کربلائی، قم: 1382.

8- معرفت، محمد هادی، مصونیّت قرآن از تحریف، ترجمه‌ی شهرابی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی

9- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (قرآن در قرآن)، ج1،قم: نشر اسراء

5- طباره، عبدالفتاح، سیری در قرآن، ترجمه‌ی محمد رسول دریایی، نشر وهاج، بی­تا.

6- کریمی جهرمی، علی ، مبارزه با طاغوتیان با قرآن

7- احمدی، مهدی، قرآن در قرآن، انتشارات اشراق، 1374.

8- اسکندرلو، محمد جواد، علوم قرآنی، سازمان مدارس و حوزه­های علمیّه‌ی خارج از کشور، 1379و

9- خوئی، ابوالقاسم، بیان درعلوم و مسائل کلی قرآن، ترجمه‌ی محمد صادق نجمی و هاشم هریسی، چ2، قم: 1367.

10- مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالکتب الأسلامیّه، بی­تا.

11- حسن زاده‌ی آملی، حسن، قرآن هرگز تحریف نشده، ترجمه‌ی عبدالعلی محمدی شاهروی، قم: سپهر، 1376.

12- جوادی آملی، عبدالله، نزاهت قرآن از تحریف، قم: مرکز نشر اسراء، 1383.