گذری بر جایگاه زن در قرآن کریم

زينت پاکاري


چکیده

مقدمه

1. اهميت اسلام به احياي شخصيت زن

2. شأن و مقام زن از منظر آيات قرآن

1-2. تساوي مقام زن و مرد

2-2. امتيازات مقام زنان

الف- زن و تکثیر نسل انسان

ب- زن و ايجاد آرامش

ج- زن و مقام مادري

3. زنان برجسته در قرآن

1-3. حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)

2-3. حضرت مريم (سلام‌الله‌علیها)

3-3. آسيه

4-3. مادر حضرت موسي (عليه‌السلام)

کلام آخر

کتابنامه

 

چکیده

بر اساس آموزه­های دین مبین اسلام، زن جایگاهی رفیع در نظام هستی دارد و از دامن زن مرد به معراج می­رود. در این نوشتار با تکیه بر آیات قرآن کریم گذری بر جایگاه و منزلت زن و نیز آشنایی با زنان برجستة تاریخ خواهیم داشت. بر اساس مهم­ترین یافته­های این تحقیق، زنان از ویژگی­های منحصر بفردی برخوردار بود که خداوند متعال به دفعات به آنها اشاره کرده است. افزون بر آن، زنانی همچون حضرت فاطمة زهرا، مریم، آسیه سلام الله علیهن و مادر حضرت موسی علیه السلام از آن دسته زنانی هستند که خداوند به اشاره یا تصریح از آنها به بزرگی یاد کرده است.

مقدمه

خداوند متعال انسان­ها را در قالب مردان و زنان به نيکوترين شکل و صورت آفریده  و به هر یک جایگاه خاص به خود را داده است، چنانکه جايگاه هر موجود در جهان هستي، تابع اصل عدل و حکمت الهي است.

به طور کلی در نظام هستي، هر موجودي داراي دو جايگاه است؛ جايگاه «عام» «خاص» جايگاه عام زن، همان جايگاه موجودات ديگر به عنوان آفريده‌ي خداي متعال است. به لحاظ جایگاه خاصی که زن در این جهان دارد می­توان گفت او به مقتضاي خلقت خويش از جايگاه ممتازي نيز برخوردار است که مرد قابليت جانشيني  آن را ندارد. جايگاهي که اگر آن را به عنوان يک امر الهي و عقلي، به انجام رساند به کمال انساني خويش خواهد رسيد.

در این نوشتار گذری کوتاه بر جایگاه زن از دیدگاه قرآن کریم خواهیم داشت.

1. اهميت اسلام به احياي شخصيت زن

زن در طول تاريخ جريان پر ماجرا و دردآلودى دارد كه از مهمترين مباحث" جامعه‏شناسى" روز به‏شمار مى‏رود، به طور كلى دوران زندگى زن را به دو دوره مى‏توان تقسيم كرد: نخست دوران ما قبل تاريخ كه امروز اطلاع صحيحى از وضع زن در آن دوره، در دست ما نيست، و شايد در آن دوران از حقوق طبيعى بيشترى برخوردار بوده است.

با شروع تاريخ بشر نوبت به دوره دوم رسيد، در اين دوره در بعضى از جوامع زن به عنوان يك شخصيت غير مستقل در كليه حقوق اقتصادى، سياسى و اجتماعى شناخته مى‏شد، و اين وضع در پاره‏اى از كشورها تا قرون اخير ادامه داشت اين طرز تفكر در باره زن حتى در قانون مدنى به اصطلاح مترقى فرانسه هم ديده مى‏شود كه به عنوان نمونه به چند ماده از موادى كه در باره روابط مالى زوجين سخن مى‏گويد اشاره مى‏شود.

" از ماده 215 و 217 استفاده مى‏گردد كه زن شوهردار نمى‏تواند بدون اجازه و امضاى شوهر خود هيچ عمل حقوقى را انجام دهد و هر گونه معامله براى او محتاج به اذن شوهر است" (البته در صورتى كه شوهر نخواهد از قدرتش سوء استفاده كرده و بدون علت موجه از اجازه دادن امتناع ورزد).

" طبق ماده 1242 شوهر حق دارد به تنهايى در دارايى مشترك بين زن و مرد هر گونه تصرف كه بخواهد بكند و اجازه زن هم لازم نيست" (البته با اين قيد كه هر معامله‏اى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن لازم نيست).

و از اين بالاتر" در ماده 1428 حق اداره كليه اموال اختصاصى زن هم به مرد محول شده" (البته با اين قيد كه در هر گونه معامله‏اى كه از حدود اداره كردن خارج باشد موافقت و امضاى زن نيز لازم است)

در محيط پيدايش اسلام يعنى حجاز نيز قبل از ظهور پيغمبر اكرم ص با زن همان معامله انسان وابسته غير مستقل انجام مى‏شد، رفتار آنها شباهت زيادى به بشرهاى نيمه وحشى داشت زيرا به وضع رسوا و ننگينى از زن بهره‏بردارى مى‏كردند زن در محيط آنها آن چنان بى اراده و بى اختيار بود كه گاهى جهت ارتزاق صاحب خود در معرض كرايه قرار مى‏گرفت، محروميت از تمدن، و ابتلاى به فقر آنها را گرفتار خشونت عجيبى كرده بود كه جنايت معروف" وأد" (زنده به گور كردن) را در مورد آنها مرتكب مى‏شدند.[1]

آري قبل از اسلام در تاريخ عرب شاهد آنيم که زنان حتي از ابتدايي‌ترين حقوق انساني محروم بودند و حتي گاهي حق حيات براي آنها قائل نمي‌شدند و پس از تولد، آنان را زنده به گور مي‌کردند.

 «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ»[2]

«در حالي که هرگاه به يکي از آنها بشارت دهند دختري نصيب تو شده صورتش از فرط ناراحتي سياه مي‌شود و مملو از خشم مي‌گردد.»

اين واقعاً وحشت‌آور است که انسان پاره‌ي تن خود را زنده زنده به خاک سپارد و به آن افتخار و مباهات کند.

آري تحقير زن، تنها در ميان عرب جاهلي نبود بلکه در ميان اقوام ديگر و حتي شايد متمدن‌ترين مردم آن زمان نيز، زن شخصيتي ناچيز داشت و غالباً با او به صورت يک کالا رفتار مي‌شد.

 با ظهور اسلام و تعليمات ويژه آن زندگي زن وارد مرحله‌ي نويني گرديد که دو مرحله‌ي گذشته فاصله زيادي داشت. اسلام ظهور کرد و با اين خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگيد و دختردار شدن را به عنوان رحمت خدا به خانواده معرفي کرد. پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با تمام مقامي که داشتند دست خترش را مي‌بوسيد و به هنگام رفتن و مراجعت از سفر، او را ديدار مي‌کرد.[3]

پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «نعم الولدُ البنات، ملطفات، مجهزات، مونسات، مقليات»

«چه فرزند خوبي است دختر! هم پر محبت است، هم کمک کار، هم مونس است و پاک و پاک کننده.»

اسلام، زن را مانند مرد به تمام معني مستقل و آزاد مي‌داند و هيچ تفاوتي از نظر داشتن روح کامل انساني و اراده و اختيار، میان مرد و زن نگذاشته است.

2. شأن و مقام زن از منظر آيات قرآن

مسائل متعددی راجع به شأن و مقام زن از قرآن کریم قابل استفاده است که برخی از آنها عبارت­اند از:

1-2. تساوي مقام زن و مرد

قرآن کریم در این باره می­فرماید:

الف. «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْقَنِتِينَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصَّدِقِينَ وَ الصَّدِقَتِ وَ الصَّبرِِينَ وَ الصَّبرَِاتِ وَ الْخَشِعِينَ وَ الْخَشِعَتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقَتِ وَ الصَّئمِينَ وَ الصَّئمَتِ وَ الحَْفِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظَتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَ الذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لهَُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا»[4]

«به يقين، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزه‏دار و زنان روزه‏دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مى‏كنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است‏.»

مفسران شیعه و سنی راجع به شأن نزول این آیه این داستان را نقل می­کنند که روزی ام سلمه نزد پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمد و گفت: چرا در قرآن کریم راجع به مردان آیاتی آمده، اما نسبت به زنان چیزی وجود ندارد؟

پس از آن بود که خداوند متعال این آیه را نازل کرد[5] و فرمود که زن و مرد در پيشگاه او از نظر قرب و منزلت يکسانند. مهم اين است که از نظر اعتقادي و اخلاقي واجد فضيلت باشند.

اين آيات به خوبي روشن مي‌کند، زن و مرد در کنار يکديگر، همچون دو کفه‌ي ترازو هستند و خداوند براي هر دو پاداشي يکسان بدون کمترين تفاوت قائل مي‌شود.

گرچه بعضي از افراد گمان مي‌کنند که کفه‌ي سنگين شخصيت براي مردان است و زنان چندان جايگاهي ندارند! ولي بدون شک هيچگونه فرقي از نظر جنبه‌هاي انساني و مقامات معنوي بين آنها نيست، و اگر تفاوتي هست در نظام جسمي، روحي، ... مي‌باشد واين تفاوت­ها براي ادامه‌ي نظام جامعه‌ي انساني ضروري است و آثار و پيامدهايي در بعضي از قوانين حقوقي زن و مرد ايجاد مي‌کند.[6]

ب: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً  وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون‏»[7]

«هرکس از مرد و زن ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهد به او حيات پاکيزه مي‌بخشيم و پاداش آنها را بهتر از اعمالي که انجام داده‌اند خواهيم داد.»

بر اساس این آیه، ملاک دستیابی به حیات طیبه اموری مانند تفاوت در جنسیت یا نژاد و رتبه اجتماعی نیست، بلکه تنها ملاک راستین، ايمان و عمل صالح است.

اين آيه در حقيقت بيان مي‌کند که کساني که براي زن مقامي پايين‌تر از مقام انساني مرد قائل بودند ثابت مي‌کند که اسلام دينی مردمحور نيست. بلکه اگر در مسير صحيح الهي قدم بردارند هر دو به طور يکسان از حيات طيبه برخوردار خواهند شد و از اجر مساوي در پيشگاه الهي بهره‌مند خواهند شد.

ج: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»[8]

«اي مردم، ما همه‌ي شما را از زن و مرد آفريديم و آنگاه شعبه‌هاي بسيار و فرقه‌هاي مختلف گردانيديم، تا بدانيد که اصل و نژاد، مايه‌‌ي افتخار نيست و بزرگوارترين شما نزد خدا کسي است که با تقواتر است، خداوند به کار نيک و بد مردم آگاه است.»

در اين آيه کريمه نيز زنان و مردان هم رديف يکديگر قرار داده شده، و خداوند سبحان از نظر پاداش فرقي بين آنها نگذاشته است. بلکه قلم قرمز بر تمام امتيازات ظاهري و مادي کشيده و اصالت و واقعيت را به مسأله تقوا و پرهيزکاري مي‌دهد.

اين آيات بيانگر اين حقيقتند که زن و مرد در ماهيت انساني و بدون در نظر گرفتن سنخيت و جنس مشترکند. يعني همانطور که مردان از استعدادهاي متنوع برخوردارند و طبعاً مي‌توانند اين استعدادها را به فعليت برسانند، زنان نيز بدون هيچ کاستي داراي اين استعدادها هستند و مي‌توانند اين استعدادها را به فعليت رسانند.

به عبارت ديگر، زن و مرد در فطرت خداشناسي، کسب معرفت، رسيدن به قرب الهي و ديگر استعدادها، همسانند و قابليت اين را دارند که به کمال و درجه‌ي نهايي انسانيت دست یابند.

2-2. امتيازات مقام زنان

قرآن کریم ویژگی­های منحصر به فردی را برای زنان بر می­شمرد که برخی از آنها عبارت­اند از:

الف- زن و تکثیر نسل انسان

خداوند متعال در این باره می­فرماید:

«نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنىَ‏ شِئْتُم‏»[9]

«زنان شما کشتزار هستند پس به کشتزارهايتان نزديک شويد هرگاه که خواستيد.»

در اينجا زنان تشبيه به مزرعه شده‌اند و اين تشبيه ممکن است براي بعضي سنگين آید که چرا اسلام درباره‌ي نيمي از نوع بشر چنين تعبيري کرده است؟ در حالي که نکته‌ي لطیفی در اين تشبيه نهفته شده، در حقيقت قرآن مي‌خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انساني نشان دهد که زن وسيله‌ي خاموش کردن شهوت و هوسراني مردان نيست بلکه وسيله‌اي است براي حفظ حيات نوع بشر، اين سخن در برابر آنها که نسبت به جنس زن همچون يک بازيچه يا وسيله هوسراني مي‌نگرند هشداري محسوب مي‌شود.[10]

وجود چنين جايگاهي برای زن، مسئوليت و وظيفه‌ي او را در مرتبه‌ي انساني بسيار سنگين کرده تا آنجا که اگر وظيفه انساني را با وجود چنين جايگاهي ترک مي‌گويد، پايه و اساس فساد اخلاقي خواهد شد و اگر مسئوليت الهي حق را در اين جايگاه عظيم تن دهد سعادت فردي و اجتماعي را تضمين کرده است به جهت وجود چنين جايگاه ممتازي، دامان زن، مدرسه‌ي انسان­سازي و او خود مربي اين مدرسه انساني است.

آري رحم زن ديندار، کشتزار مناسبي جهت پرورش انسان الهي مي‌باشد.[11]

ب- زن و ايجاد آرامش

خداوند متعال در آیات متعددی زن را مایة آرامش زندگی معرفی می­کند:

«مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا»[12]

«و از نشانه‏هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد.»

خداوند متعال در اين آيات، آفرینش زنان را که مایة آرامش­بخشی به زندگی است را از نشانه­های خود معرفی می­کند. به راستي وجود همسران با اين ويژگي­ها، براي انسانها که مايه‌ي آرامش زندگي است يکي از مواهب بزرگ الهي محسوب مي‌شود و اگر کسي تفکر و تعلق کند متوجه مي‌شود که اين دو جنس مکمل يکديگرند و مايه‌ي شکوفايي و نشاط و پرورش يکديگر مي‌باشند و زن است که کانون خانواده را گرم و با نشاط نگه مي‌دارد و باعث رشد و کمال انسان مي‌شود.[13]

آري خداوند متعال همسر بودن زن را آيه‌ي خويش خوانده و اثر وجودي او را سکون دانسته. و اين خود دلالت بر ويژگي ممتازي دارد که در زن وجود دارد.

ج- زن و مقام مادري

از دیگر ویژگی­های ممتاز زنان که سیمایی انسانی و رحمانی به آنها بخشیده است، شأن و منزلت مادری است. خداوند متعال در این باره می­فرماید:

«وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً ...»[14]

«ما به انسان توصيه کرديم که به پدر و مادرش نيکي کند، مادرش او را با ناراحتي حمل مي‌کند و با ناراحتي بر زمين مي‌گذارد و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سي ماه است.»

در اين آيه لزوم حق­شناسي در برابر مادر یادآور شده و بر سه محور اساسی تأکید می­شود:

الف. دوران حمل: قرآن کریم در این آیه رنج­ها و مرارت­های مادران را در دوران حمل خاطرنشان می­سازد؛ «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً»

ب. وضع حمل: بر اساس این آیه مادران به هنگام وضع حمل نیز سختی و رنج فراوانی را متحمل می­شوند؛ «وَضَعَتْهُ كُرْهاً»

ج. دوران شیردهی: دوران طولانی مدت شیردهی نیز یکی دیگر از مقاطع پر زحمت دوران زندگی مادران است که در این آیه مورد تأکید قرار گرفته است. «حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً»

وی در طول اين سي ماه بزرگ­ترين ايثار و فداکاري در مورد فرزندش انجام مي‌دهد، چنانکه با صبر و حوصله تمام نيازهاي فرزند را تشخيص داده و برآورده مي‌کند.

مسأله نيکي به پدر و مادر از اصول مهم انساني است که حتي کساني که پايبند به دين مذهبي نيستند نيز به طور فطری والدین را محترم می­شمارند. بنابراين به فرمان خداوند بايد در مقابل خدمات بزرگ پدر و مادر نيکي­هاي بزرگ و برجسته انجام شود.[15]

و منظور نمودن اين موضوع از جانب خداوند، خود اظهار قدرداني از زحمات مادر و محبت مادري اوست.

در حديث آمده که مردي نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمد و عرض کرد: «مَن اَبَّر؟ قال امُک قال ثُمَّ مَن؟ قال: امّک. قال: ثُمَّ مَن؟ قال: امّک. قال: ثُمَّ مَن؟ قال: اباک.» [16]

اي رسول خدا به چه کسي نيکي کنم؟ فرمود: به مادرت، عرض کرد بعد از او به چه کسي؟ فرمود: به مادرت براي سومين بار عرض کرد: بعد از او؟ فرمود به مادرت، و در چهارمين بار وقتي اين سؤال را تکرار کرد فرمود: به پدرت.

نتيجه اينکه، يک زن، نقش عظيمي در ايجاد آرامش و محبت در زندگي و نقش پرورش جنين سالم و تربيت صحيح فرزندان در مسير الهي، مي‌تواند داشته باشد. و به خاطر همين است که اسلام تأکيد بر ماندن زن در جايگاه عظيم انساني‌اش دارد.

در تاريخ شاهد آنيم که مردان بزرگ جهان، موفقيتشان، مرهون پاکي ولادت آنها و تربيت صحيحشان در زندگي بوده است.

3. زنان برجسته در قرآن

قرآن کریم در آیات متعددی از زنان نام می­برد که نقش بزرگی در تاریخ زندگی پیامبران الاهی داشته­اند و خداوند به بزرگی از آنها یاد کرده است. برخی از آنها عبارت­اند از:

1-3. حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)

قرآن کریم اگر چه به صراحت از این بانوی بزرگ عالم اسلام یاد نکرده است، اما آیاتی وجود دارد که به گفته مفسران، منطبق بر حضرت فاطمه سلام الله علیها می­شود.

الف. «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلّ‏ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَُ»[17]

«اي رسول ما به تو عطاي بسيار بخشيديم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن! دشمن تو قطعاً بريده‏نسل و بى‏عقب است‏»

«کوثر» يک معني جامع و وسيع دارد و آن خير کثير و فراوان است که می­تواند مصاديق زيادی داشته باشد؛ اما بسياري از بزرگان شيعه يکي از روشن­ترين مصداق­هاي آن را وجود مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دانسته‌اند چرا که شأن نزول آيه مي‌گويد: «آنها پيغمبر اکرم را متهم مي‌کردند که نسلی نخواهد داشت. قرآن ضمن نفي سخن آنها مي‌گويد: «ما به تو کوثر داديم.» و از اين تعبير استنباط مي‌شود که اين «خير کثير» همان فاطمه (سلام‌الله‌علیها) است زيرا نسل و ذريه پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به وسيله همين دختر گرامي در جهان انتشار يافت. نسلي که نه تنها فرزندان جسماني پيغمبر بودند، بلکه آئين او و تمام ارزش­هاي اسلام را حفظ کردند و به آيندگان ابلاغ نمودند، نه تنها  امامان معصوم اهل بيت (علیهم‌السلام) که آنها حساب مخصوص به خود دارند بلکه هزاران تن از فرزندان حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در سراسر جهان پخش شدند که در ميان آنها علماي بزرگ و نويسندگان و فقه و محدثان و مفسران والامقام بودند که با ايثار و فداکاري در حفظ آئين اسلام کوشيدند و اين آيات نشانگر مقام شامخ حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عنوان الگوي زن نمونه مي‌باشد.[18]

ب. «فَمَن حاجّک فيه من بعد ما جاءَک فيه من بعد ما جاءَک من العلم فَقُل تعالَوا نَدعُ انبائنا و انباءَکم و نساءشنا و نساءکم و انفسنا و انفسکُم ثُمَّ نبتهل فنجعل لعنة الله علي الکاذبين»

«پس هر که در اين باره پس از دانشي که تو را حاصل آمده با تو محاجه کند بگو بياوريد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديک خود را فراخوانيم؛ پس مباهله کنيم و لعنت خدا را بر دروغ گويان قرار دهيم.»

در آيه فوق خداوند به پيامبر خود دستور مي‌دهد که هرگاه پس از استدلالات روشن، کسي درباره عيسي با تو گفتگو کند و به جدال برخيزند به او پيشنهاد مباهله کن که زنان و فرزندان خود را

بياورند و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنيد تا خداوند دروغگو را رسوا کند.

در اين کار سرنوشت‌ساز و حساس زهرا (سلام‌الله‌علیها) همپاي، شوهر و دو فرزند خود شرکت کند، خداوند براي تکريم وي، واژه‌ي «نسائنا» به کار برد، چرا که پيامبر غير از زهرا (سلام‌الله‌علیها) هيچ زني براي مباهله نياورد.[19]

اين آيه بيانگر اين است که تفاوت جنسي در قرب به خداي تأثيري ندارد و زنان در مواقع حساس به سهم خود در پيشبرد اهداف اسلامي همراه مردان در برابر دشمن ايستاده‌اند.

همانگونه که صفحات درخشان زندگي فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بانوي نمونه اسلام و دخترش (سلام‌الله‌علیها) زينب کبري و زنان ديگر گواه اين حقيقت است.[20]

2-3. حضرت مريم (سلام‌الله‌علیها)

حضرت مريم سلام الله علیها خود یکی از معجزات الاهی به شمار می­آید که بسیار مورد توجه خداوند متعال بوده است. هموست که زندگی خود را تحت سرپرستی یکی از پیامبران بزرگ  خداوند یعنی حضرت زکریا علیه السلام سپری کرد. هموست که خداوند متعال از غیب او را روزی می­دهد:

«كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِساب»[21]

«هر زمان زكريا وارد محراب او مى‏شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى‏ديد. از او پرسيد: «اى مريم! اين را از كجا آورده‏اى؟!» گفت: «اين از سوى خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بى حساب روزى مى‏دهد.»

وی در عين پاکدامني به خواست خدا باردار شد و چه افتخاري از اين برتر که انساني با فرشتگان هم سخن شود آن هم سخني که بشارت برگزيدگي او از سوي خدا و طهارت و برتري او بر تمام زنان جهان باشد و اين جز در سايه‌ي تقوا، ايمان و عبادت او محقق نمی­شود.[22]

آیات متعددی در قرآن کریم به ابعاد شخصیتی حضرت مریم سلام الله علیها پرداخته است که در اینجا به بیان شاخص­ترین این آیات بسنده می­شود:

«وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَئكَةُ يَامَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَئكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفَئكِ عَلىَ‏ نِسَاءِ الْعَالَمِين‏»[23]

«و(به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برترى داده است.»

بر اساس این آیه، حضرت مریم سلام الله علیها مورد خطاب ملائکه قرار می­گیرد. او برگزیدة خداوند بوده و برترین زنان در دوران خویش به شمار می­آید، چنانکه از این آیه به روشنی مقام عصمت او نیز به دست می­آید، چرا که او تطهیرشده به وسیلة خداوند معرفی شده است.

بايد خاطرنشان ساخت که در رابطه با عيسي (عليه‌السلام) صحبت از يک مادر نمونه و شايسته به صفات انساني بدون دخالت پدر است که شايد در آن روزگار وجود پدري به اين شأن و مقام از محالات بود و حکمت باري تعالي چنين اقتضا نمود که آفرينش روح الله را يکجا به مادري آراسته به کمال انساني واگذار نمايد و براي بزرگداشت مقام زن و مقام مادري، از او به کرات در قرآن خويش یاد کرده به اين معنا که زن در خور چنين مقامي است.

آري يک زن مي‌تواند به چنين مقامي نائل شود که بزرگترين شخصيت در جهان خود باشد.[24]

3-3. آسيه

قرآن کریم تصویری با عظمت از آسیه سلام الله علیها ارائه کرده و بالاترین مقام انسانیت یعنی الگو بودن برای دیگر انسان­ها را به او می­دهد.

هنگامي که آسیه سلام الله علیها معجزه موسي را در مقابل ساحران مشاهده کرد اعماق قلبش به نور ايمان روشن شد و از همان لحظه به موسي ايمان آورد. او پيوسته ايمان خود را پنهان می­کرد؛ ولي ايمان و عشق به خدا چيزي نيست که بتوان آن را هميشه کتمان کرد، هنگامي که فرعون از ايمان او با خبر شد بارها او را نهي کرد و اصرار داشت که دست از دامن آيين موسي بردارد و خدا او را رها کند؛ ولي اين زن با استقامت هرگز تسليم خواسته فرعون نشد، سرانجام فرعون دستور داد که دست و پاهايش را با ميخها بسته در زير آفتاب سوزان قرار دهد و آسيه در لحظات آخر عمر خود اين دعا را نمود که: پروردگارا براي من خانه‌اي در بهشت در جوار خودت بنا کن.[25]

قرآن کریم در این باره می­فرماید:

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبّ‏ِ ابْنِ لىِ عِندَكَ بَيْتًا فىِ الْجَنَّة»[26]

«براي کساني که ايمان آورده‌ند، خدا همسر فرعون را مثل آورده، آن گاه گفت پروردگار: پيش خود در بهشت خانه‌اي برايم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده»

در اين مناجات عظمت روحي، مقام قرب و معنويت او به خوبي روشن مي‌شود زيرا خانه‌ي بهشتي را نيز براي، نزد خدا بودن مي‌طلبد.

اين سه جمله آسيه چقدر حساب شده و دقيق است، جمله‌هايي که مي‌تواند براي همه زنان و مردان مؤمن جهان الهام بخش باشد، جمله‌هايي که بهانه واهي را در دست تمام کساني که فشار محيط يا همسر را، مجوزي براي ترک اطاعت خدا و تقوي مي‌شمرند، مي‌گيرد.

آري، آسيه، چنان عظمتي را در قرب به خدا براي خود کسب کرد که خداي تعالي به او مباهات مي‌کند.

4-3. مادر حضرت موسي (عليه‌السلام)

از دیگر زنانی که در قرآن کریم از آنها به بزرگی یاد شده است، مادر حضرت موسی علیه السلام است. خداوند متعال آن هنگام که به آن مادر دستور داد تا کودکش را به دریا بیندازد، فرمود:

«وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافي‏ وَ لا تَحْزَني‏ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ»[27]

«ما به مادر موسي الهام کرديم که او  را شيرده. پس هنگامي که بر او ترسيدي او را در درياي نيل بيفکن و مترس و غمگين مباش که ما او را به تو باز مي‌گردانيم و او را از رسولان قرار مي‌دهيم.»

آري، زماني که خواست خداوند بر اين متعلق گرفت که موسي را به درياي نيل بيندازد، يک الهام الهي، قلب مادر موسي را روشن ساخت، الهامي که ظاهراً او را به کار خطرناکي دعوت مي‌کند ولي با اين حال از آن احساس آرامش مي‌نمايد و يک مأموريت الهي است که به هر حال بايد انجام شود و تصميم گرفت به اين الهام لباس عمل بپوشاند و نوزاد خويش موسي علیه السلام را به نيل بسپارد.

در اين آيه‌ي شريفه خداوند به مادر حضرت موسي علیه السلام الهام مي‌کند و اينکه خداوند سبحان او را مورد خطاب قرار داده، مقام شامخي است که به يک زن نمونه عرضه داشته است.

کلام آخر

از آنچه گذشت می­توان چنین نتيجه گرفت که در نظام فکری دین اسلام، زن جایگاهی رفیع و مسئولیت­های بزرگی دارد، که اگر در جايگاه اصلي خود که همگام با ساختمان وجودي اوست، قرار گيرد، بسياري از مشکلات خانواده و اجتماع حل مي‌شود. اما اگر از اين جايگاه جدا شود در قربانگاه شهوت پرستان بي‌درد، در پشت پرده‌هاي نفاق و در پوششي زيبا بنام آزادي، قرباني می­شود. در اين هنگام هرگز نبايد از او پرورش انسان صالح انتظار داشت، چرا که فرزندان در رحم ناپاک و خوردن شير آلوده و غذاي حرام، متمايل به فضايل نمي‌شوند.

و در آخر بايد گفت، گوش ندادن به نداي فطرت، عقل، وجدان، قرآن، ارزش و مقام زن، اين موجود الهي، متزلزل مي‌شود و او را جايگاه الهي جدا مي‌کند.


کتاب­نامه

1.                    قرآن کریم

2.                    آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی، بيروت، دارالكتب العلمية، 1415ق.

3.                    ابن ابي حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسير القرآن العظيم، عربستان سعودي، مكتبة نزار مصطفي الباز، 1419ق.

4.        زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، قم، نشر البلاغة، 1415.

5.                    طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، یروت، دارالمعرفة، 1406ق

6.                    شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی

7.                    فخررازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق

8.                     مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1381

9.                    امین زاده، محمدرضا، جايگاه اخص و ممتاز زن، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373.

10.                 کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365ش

11.                 همايوني، علويه، زن مظهر خلاقيت الله،

 



[1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج2، ص161 و 162.

[2]. نحل/58.

[3] . همان، ج11، ص275 و 276.

[4]. احزاب/35.

[5] . شیخ طوسی، التبیان، ج8، ص342، ابن ابی حاتم رازی، تفسیر القرآن العظیم، ج9، ص3133.

[6]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج11، ص392.

[7]. نحل/97.

[8]. الحجرات / 13.  

[9]. بقره/223.

[10]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج2، ص141.

[11]. امین­زاده، محمدرضا، جايگاه اخص و ممتاز زن، ص21.

[12]. روم/21.

[13]. مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج16، ص412.

[14]. احقاف/15.

[15]. مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج. 21، ص325 – 327.

[16] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج2، ص159.

[17]. کوثر/1-3.

[18]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج27، ص377.

[19] . شیخ طوسی، التبیان، ج2، ص485، طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج2، ص763، فخررازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج8، ص247، زمخشری، محمود، الکشاف، ج1، ص368، آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی، ج2، ص181.

[20]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج2، ص581، 590.

[21] . آل عمران/37.

[22]. مکارم شیرازی، ناصر،  همان، ج2، ص542.

[23]. آل عمران/42.

[24]. همايوني، علويه، زن مظهر خلاقيت الله، ص79.

[25] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج24، ص302 و 303.

[26]. تحريم/11.

[27].قصص/7.